مقدمه:
در قسمت اول از صحبتهایم راجع به جشنواره سلولارت؛ فراموش کردم این نکته رو بگویم (در بازخورد نوشتههایم درباره جشنواره درسدن دوستانی از من خواستند تا به چنین نکاتی اشاره کنم) که جشنواره هزینه هتل را تقبل میکند که البته به همراه صبحانه است؛ اسم هتلی که امسال اسکان داشتیم هتل مکس بود و پر از پوسترها و تصاویر فیلمهای مهم تاریخ سینما ست؛ جشنواره همچنین کارتی را در اختیار شما میگذارد که با آن کارت میتوانید از اتوبوس؛ تراموا و قطار منطقهای مجانی استفاده کنید. ناهار و شام جز در مواردی که مهمانیهای جشنواره است برعهده فیلمساز است.
بگذریم…
برنامهها و فیلمهای بخش مسابقه:
قبل از اینکه بخش دوم فوکوس سینمای ایران آغاز شود که درباره آن و فیلمهاش خواهم نوشت به سالن سینما رفتم و فیلمهای بخش مسابقه را دیدم.
اولین فیلم؛ فیلم انیمیشن «پایان خوش» بود که در فستیوال درسدن هم حضور داشت و روایت معکوسی از اتفاقاتی بود که بر سر یک مرد میآید به کارگردانی جان ساسکا از مدرسه فیلم پراگ.
فیلم بعدی فیلم «آخرین تماس لنی» به کارگردانی جولین لاسر از آمریکا که طنزی بود از استخدام کسی برای مرگ خودخواسته.
فیلم بعدی یک فیلم اکسپریمنتال بود به اسم «خط؛ هواپیما و ذوزنقه» از کشور فنلاند که واقعا به شدت با جمع آوری مصالح درست در خدمت بیان فرمالش از آرشیوهای مختلف؛ توانسته بود یک فیلم اکسپریمنتال گردآوری شده خوب باشد (البته دوستان در ایران این جنس سینما را نمیپسندند و سهل الوصول میدانندش)
فیلم بعدی «لیوان مروارید» درباره کودکی بود که از فروشگاه دزدی میکرد تا بتواند از پدرش یک تیله کوچک بگیرد و به ظرفش اضافه کند که جدا حتا نزدیک به فیلم خوب هم نشده بود.
فیلمی که در این سانس من را تحت تاثیر قرار داد البته به خاطر جسارت کارگردانهای آلمانیش؛ فیلم به نام «تهدیدهای سمبولیک» بود که فیلمسازهاش بالای پل بروکلین نیویورک رفته بودند و هردو تا پرچم آمریکا را نیمه شب پایین کشیده بودند و به جایشان پرچم سفید گذاشته بودند و مدت چند ماه تمام مسئولین شهر و اخبار درباره تروریستی بودن اینکار صحبت میکردند و آنها از همه این کارها تصویر گرفته بودند. مفصل با کارگردانش صحبت کردم و خب کلا توی زندگی و فیلمسازیش این شیوه را انتخاب کرده بود.
کارگاه ویدئو موزیک:
امیدوارم باعث ناراحتی دوستان نشود اما فکر میکنم ما واقعا در کشورمان چیزی به اسم موزیک ویدئو را اصلا نمیشناسیم و نتوانستهایم همزمان با دنیا به روز رسانی کنیم.
کارگاه تقریبا سه ساعتهای با حضور اوتو کولمله از کشور فنلاند که مدیر جشنواره موزیک ویدئوی آولو بود که شامل نمایش موزیک ویدئوهای برتر از گذشته تا امروز بهمراه توضیحاتی راجع به ساخت آنها بود و برای من این کارگاه به شدت مفید و آموزنده بود.
بخش دوم مرور سینمای ایران:
بخش دوم فوکوس سینمای ایران به اسم فیلمهای پروپاگاندا نامگذاری شده بود. قبل از شروع فیلمها انوش مسعودی اطلاعات جامع و کاملی راجع به فیلمها و شرایط تولید در ایران ارائه کرد و تصویری درست و کامل از فیلمسازی بچههایی که داخل ایران کار میکنند ارائه داد که مورد استقبال تماشاگرهای حاضر در سالن قرار گرفت.
این بخش شامل این فیلمها بود:
موزیک ویدئوی پرسروصدا و البته پرخرج «ما مقاومت میکنیم» از باشگاه فیلم سوره.
فیلمهای «تنهایی» به کارگردانی سام جوادی، «مثل یک بادکنک» به کارگردانی مرجان اسماعیلی، «قهرمانهای الکی» به تهیه کنندگی باشگاه ترانه و موسیقی راه که تقدیم به مراسم تحلیف ترامپ شده بود هم در ادامه پخش شد.
اما سه فیلم آخر برای فیلمسازان فیلم کوتاه شناخته شدهتر بود.
فیلم کوتاه «علمک» به کارگردانی حسین دارابی که تماشاگرها دوست داشتن فیلم را؛ فیلم کوتاه «ولد» به کارگردانی حسین دوریس؛ «ارغوان» به تعیه کنندگی باشگاه فیلم سوره، «سگ جون» به کارگردانی امید ادیب پرور؛ «مرد و بچه» به کارگردانی محمد رضا خردمندان و آخرین فیلم که گمانم اگر به تعریف پروپاگاندا نگاه کنیم شاید نباید جاش توی این بخش بود اما بهرحال شاید به خاطر موضوع توی این بخش قرار گرفته فیلم خوب «نجس» به کارگردانی بهمن و بهرام ارک بود که با توجه به سوالات و صحبتهای زیادی که راجع به آن شد متوجه شدم خیلی مورد استقبال قرار گرفته.
طبق معمول فستیوالها وهمانطور که قبلا در جشنواره درسدن نوشتم؛ مهمترین بخش برای فیلمسازها آشنایی با فیلمسازهای دیگر و داوران بعد از اتمام رسمی نمایش فیلمها در کافههای کوچک شهر است که تا نیمههای شب به طول میکشد و باعث آشنایی بیشتر فیلمسازها میشود. که باز هم از دوستان خوب و جوانم میخاهم از یادگیری زبان انگلیسی غافل نشوند که این جور مواقع میتواند کاملا لزوم یادگیریش حس شود.
پایان:
بخش آخر فوکوس سینمای ایران شب ساعت ۸ برگزار شد و فیلم من «سربازها لک لکها» را دوست دارند در همین بخش قرار گرفته و با انوش مسعودی عزیز که واقعا حضورش اینجا برای من قوت قلب محسوب میشود و البته اینجا چندین برنامه نمایش فیلم دیگر را مدیریت کرده و کاملا برای آلمانیها شناخته شده است توضیحاتی را به تماشاگرها ارائه دادیم.
سوالات زیادی را تماشاگران آلمانی و البته فیلمسازان دیگر کشورها از ما درباره تولید و پخش و شرایط فیلمسازی در ایران پرسیدند.
فیلمهایی از محمد حدادی عزیز؛ کاوه حدادی دوست خوبم هم توی این سانس پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت.
اختتامیه:
بازهم شروع به موقع و کوتاه بودن اختتامیه از نکات مثبت این فستیوال هم محسوب میشد. جوایزی که داوران جشنواره اهدا کردند رو به خاطر اینکه اینبار خودم درگیر این بودم که صحبتهایی راجع به سینمای ایران بگویم نتوانستم کامل و جامع متوجه شوم. اما بازهم در میان آنهاها انیمیشنی که در جشنواره درسدن جایزه گرفته بود و اسم آن رو هم نمیتونم ببرم حضور داشت.
در پایان:
اگر قسمت بود و خدا خواست با توجه به حضور فیلمم «باران آهسته میبارد» در جشنواره اپن ایر (هوای آزاد) که باز هم در آلمان برگزار میشود وشیوه برگزاری بسیار متفاوتی با باقی فستیوالهای دنیا دارد حتما برای سایت عزیز فیدان که این مدت همه جوره از فیلمسازهای کوتاه حمایت میکند خواهم نوشت.
یادداشتهای روزانه سعید نجاتی از جشنواره سلولارت – بخش نخست
فیدان در شبکههای اجتماعی