کوتاه درباره باکس فیلمهای کوتاه آلمانی
به نمایش درآمده در سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر
نوشته: مجید فخریان
باکس فیلمهای کوتاه آلمانی علاوه بر آنکه تجربههایی لذتبخش را برای مخاطبانش رقم میزند، همزمان پند و اندرزهایی نیز به فیلمها و در مقیاس وسیعتر جشنواره دارد. شنیدهام که این فیلمها برخلاف بخش «سینمای سعادت» و «جلوهگاه شرق» توسط هیات آلمانی انتخاب شدهاند. این فیلمها در کشورهایی مختلف فیلمبرداری و با مضامین مختلفی ساختهشدهاند. با این حال حتی اگر پنهان و بدون نشانه مشخصی در سانسهای مختلف نیز پخش شوند، فهم این که همه محصول یک سینما هستند، برای کمتر مخاطبی سخت خواهد بود. فیلمها همه سیاسی هستند و در ستیز با قدرت حاکم، برای آشکارسازی ساختهشدهاند. سوال اینجاست: «چطور یک جشنواره سیاسی نیست اما یک سانس سیاسی است؟» این نکتهای است که باید مدیران و هیات انتخاب آویزه گوش خود کنند و با غرور، از این که ما سیاسی نیستیم، از خیر مسئله نگذرند. ساختار تجربی تمام فیلمها و دغدغه مضمونی ناسازگارشان بار دیگر و با فریاد به ما اعلام میکنند که «فرم» صرفا هنر نیست. «فرم» سیاسی هم هست. بسیاری از این فیلمها را نمیتوان یکباره دید و دربارهشان نوشت. مشخص است که هیچکدام به سهولت ساخته نشدهاند و برای هرکدام زمان بسیاری صرف شده است. «سرزمین سایهها» یکی از آنهاست. فیلم، کاندید جوایز ادینبورو و برلین شده و با نگاهی تجربهگرایانه سرزمینهای زیادی را در قاب خود گرفتهاست. با کیفیتی دانهدانه و با حرکت مرموز دوربین به مکانهای مختلف که لابهلای آنها نقاشی و عکسهایی بدون تاکید گنجانده شدهاند. نقاشی کشاورزان هستند و عکسها، عکسهای جنگ. صدا نیز بهنظر صدای تاریخ است. این تجربه دیریاب و سخت را ــ که یادآور بن ریورز و «دوسال در دریا»یش هم هست ــ باید چندبار دیگر دید تا از تیتراژ پایان و سرزمینهای مختلفی که به آن سرککشیده سردرآورد.
اما اشارهام اینجا به مستندی است هجوآمیز که بدون شک بهترین آنها نیست اما از این منظر که عیانتر از باقی است و میتوان با اعتمادی بیشتر دربارهاش نوشت، گزینه بهتری خواهد بود. نام این مستند تجربی «تهدید نمادین» است. درباره واقعهای در سال ۲۰۱۴ بر روی پل بروکلین که شبانه جای پرچم آمریکا، پرچمی سراسر سفید رنگ مینشیند. این واقعه مسئله تمام گزارشهای خبری تلویزیون شد و پای امنیت ملی را به میان کشید. بخش میانی فیلم با این برنامهها پیش میرود. با ریتمی سریع و تند که پنداری شخصی نشستهاست پای تلویزیون و دمبهدم کانال عوض میکند. یا به عبارت دیگر بهنظر میرسد که کنترلی از سوی سازنده روی آنها صورت نگرفته و فضای رسانهای نیز با واهمهای بسیار دچار تشویش شدهاست. در بخشی از این خبرها بر روی تصویر ضبطشده دوربین مداربستهای که در اختیار برنامهای خبری گذاشتهشده، زوم میشود. بلکه در آن شب سیاه تصویر عاملین آشکار شود اما چیزی برای دیدن پیدا نیست. تصویر نشان از این دارد که جامعه کنترلی، نه تنها تصویر خود را باخته که به آن دستدرازی شده است. پل بروکلین یک آبروی چندینساله است. ابتدای فیلم تصاویری از روزهای آغازین ساخت این پل و شکوه و جلاش را تماشا میکنیم و بلافاصله با آن تدوین سریع، نزول و حیثیت بربادرفته آن را. «این کار القاعده است یا تبعات جنگ غزه؟» گزارشگران چنین میگویند. عدهای نیز این میان بر این باورند که مسئله اصلا امنیتی نیست و نباید نگران بود. فیلم با تصویری ثابت، شفاف، استوار و البته کمیک تمام میشود. تصویری از پرچم برافراشته، همان پرچم سفیدرنگ. عاملین آن کهها هستند؟ پاسخ آن برای رسانهها. این پل نیز مثل آن سرزمین («سرزمین سایهها») یک تاریخ است. تاریخی که گروگان گرفتهشده است. در این نقطه میتوان نسبت فیلمهای این باکس را به هم تشخیص داد.
فیدان در شبکههای اجتماعی