نوشته: هادی علیپناه
این روزها شاهد تلاشهایی برای کسب درآمد از فیلمهای کوتاه هستیم. در مورد کیفیت این تلاشها میشود گفتگو کرد اما به نظر برای همه ما که با فاصلههای مختلفی از این وضعیت ایستادهایم تصویر کلی آن چندان امیدبخش و راضی کننده نیست. از اکران در سینما گرفته تا ورود فیلم کوتاه به VODها و البته برخی تلاشها برای کسب درآمد بینالمللی. شاید هنوز بتوان این ترم را به کار بست که «در اول راه هستیم» اما مسئله اصلی در میزان مسیر طی شده نیست. مسئله اصلی در نحوه ورود به این مسیر و کیفیت استراتژیهاست. در مورد کیفیت شناخت و تشخیص عناصر.
بازگردیم به فیلم کوتاه. اگر به واسطه موضوع این متن فیلم کوتاه را یک «کالا» در نظر بگیریم. چیزی که میخواهم به فروش برسانیم یا به نحوی از آن کسب درآمد بکنیم. ابتدا باید به ماهیت این کالا و ویژگیهایی که مخاطب/مشتری را ترغیب به پرداخت یا حتی مشارکت خواهد کرد فکر کرده باشیم. مسئله مهمی که یک: به دلیل نبود تصویر مشخصی از آن و دو: به دلیل نیت همواره زودبازده بانیان فروش فیلم کوتاه نادیده گرفته میشود. سوالی که اینجا باید مطرح کرد این است که آیا با اتکا به چند فیلم کوتاه «خوب» و «با کیفیت» میشود وارد بازاری شد که حجم عرضه و تقاضا در آن سرسامآور است؟ تازه در مورد فیلم کوتاهی حرف میزنیم که برخلاف دیگر مدیومهای تصویر متحرک با سرعت بیشتری هم مصرف میشود؟ در واقع بزرگترین ویژگی انگاشته شده فیلم کوتاه «کوتاه است و برای زندگی شلوغ امروز مناسبتر» عملا بزرگترین آسیب آن هم هست. «کوتاه است و به سرعت مصرف میشود. اما به همان سرعت تولید نمیشود».
اگر بخواهیم واقعا در مورد هویت فیلم کوتاه حرف بزنیم و سر خودمان را با مجاز تکرار این گزاره گرم نکنیم، فیلم کوتاه مشخصههای مهمی در ذات وجودی خود دارد که عملا کیفیت یک کالای قابل فروش و عرضه را از آن سلب یا حداقل با موانع بزرگی روبهرو میکند.
- فیلم کوتاه ماهیتی آموزشی دارد. بخش قابل توجهی از فیلمهای کوتاه را دانشجویان، هنرجویان و آماتورهای تازه وارد به سینما میسازند. این فیلمها به واسطه دانش پدید آورندگانشان کیفیت پایداری ندارند و عمدتا از کیفیت استاندارد یک اثر سینمایی کم بهره هستند. در واقع این فیلمها ساخته میشوند تا فیلمسازانش آموختههای خود را تمرین کنند و خب نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت که فرایند ساخته شدن یک فیلم بیشتر حاصل دانش عملی و کاربردی ست تا دانش تئوریک. یعنی فیلمساز با ساختن فیلم، تازه وارد مرحله آموختن سینما میشود.
- فیلم کوتاه ماهیتی آزمون و خطایی دارد. در واقع حتی فیلمسازان با سابقهتر فیلم کوتاه باز در راستای کسب دانش بیشتر در اشکال مختلف روایت و ژانر به در اغلب موارد بعد از ساختن یک فیلم موفق تلاش خواهند کرد در تجربه بعدی خود امر تازهای را چه در مرحله روایت و چه در مرحله فنی تجربه کنند. اما آزمون و خطا کردن همواره به موفقیت ختم نمیشود و ممکن است کل پروژه یا بخش مهمی از آن به کیفیت مد نظر نرسد و در نهایت با محصول با کیفیتی مواجه نباشیم.
- فیلم کوتاه نیمه تاریک پر رنگتر و بزرگتری دارد. کم نیستند فیلمسازان با سابقه و پرکاری که علارغم همه تلاشها و علاقهشان در نهایت توانایی کافی برای ساخت فیلمی با کیفیت را ندارند و شاید هرگز کسب نکنند. اما ساختار کم بودجه و حمایتی فیلم کوتاه به آنها اجازه میدهد که به تولید فیلمهایشان ادامه بدهند. چرا که برخلاف سینمای بلند کسب درآمد از فیلم ساخته شده تضمین کننده ادامه مسیر یک فیلمساز کوتاه نیست. شاید اراده جمعی فعالین حوزه فیلم کوتاه هیچ وقت اجازه ندهد که آشکارا در مورد این دسته از فیلمسازان حرف بزنند اما همه میدانیم که این مسئله پدیدهای انکار ناپذیر و به غایت پرشمار است.
- فیلم کوتاه مدیوم فقیری است. بودجه فیلم کوتاه همواره یک بودجه حمایتی و حداقلی ست که از سوی نهادهای دولتی، دانشگاهها، برخی نهادهای فرهنگی و در نهایت والدین یا پس انداز خود فیلمسازها تامین میشود. همین مسئله به لحاظ الگوی تولید استاندارد در سینما باعث بروز محدودیتها و موانعی در فرآیند تولید فیلم کوتاه میشود که کیفیت نهایی آثار را تحت تاثیر قرار میدهد. با این حال هر نوع افزایش بودجه علاوه بر نزدیک کردن فرآیند تولید فیلم کوتاه به آثار سینمایی دامنه خلاقیت را محدودتر میکند و از سویی به دلیل عدم اطمینان از بازگشت مالی، چندان تضمین شده و امن نیست. این تیغ دولبه در ماهیت فیلم کوتاه در نهایت تا حد زیادی آن را از استانداردهای بازار سرگرمی دور میکند. همواره افرادی را خواهیم یافت که موافق یا مخالف افزایش هزینههای تولید در فیلم کوتاه هستند اما آنچه در نهایت از این دوگانگی حاصل میشود مانع دیگری ست بر مسیر قابل عرضه بودن فیلم کوتاه.
- فیلم کوتاه برای عاشقان واقعیش یک حرفه نیست. علارغم همه مصاحبههایی که از فیلمسازان جوان میخوانیم که: من هرگز فیلم کوتاه ساختن رو ترک نمیکنم و لابهلای فیلمهای بلندم فیلم کوتاه هم خواهم ساخت. اکثر فیلمسازان با ساختن نخستین فیلم بلندشان دیگر فیلم کوتاهی نمیسازند. حق هم دارند. در واقع آنها خوب میدانند که از این شکل فیلمسازی درآمد و اعتبار لازم را کسب نخواهند کرد. علاوه بر این دسته که اکثریت را تشکیل میدهند تعداد اندکی فیلمساز آماتور که خواستهای متفاوت از فیلمسازی دارند به فیلم کوتاه ساختن ادامه خواهند داد. آنها خوب میدانند که فیلمسازی حرفهشان نیست. همین مشخصه است که به آنها امکان بیحد و مرز آزمودن را میدهد و پیگیری محصول نهایی این آزمایشگاه چندان در حوصله مخاطب هدف بازار سرگرمی نیست.
- فیلم کوتاه خانه سینمای تجربی ست. ماهیت ایده و طرح محور سینمای تجربی اغلب زمان کوتاهی برای ساختن آن را ایجاب میکند و از این رو اکثر تولیدات سینمای تجربی را فیلمهای کوتاه تجربی تشکیل میدهند. دیگر نیازی به تکرار دوباره چرایی این مسئله نیست که سینمای تجربی اساسا یا بازار گریز است و یا در دامنه سلیقه مخاطبان بازار نمیگنجد.
- و در نهایت فیلم کوتاه پله فیلم بلند است. در واقع علارغم همه انگارهایی که در مورد فیلم کوتاه در داخل کشور باب شده، تقریبا همه فیلمسازان جوان فیلم کوتاه میسازند که علاوه بر کسب تجربه و دانش لازم، اعتبار لازم برای جلب توجه تهیه کنندگان سینمای بلند را به دست بیاورند و وارد حوزه سینمای حرفهای و فیلم بلند شوند. همین مسئله باعث میشود که فیلم کوتاه یک مرحله گذار باشد و طبعا وقت و انرژی کمتری برای فعالیت در حوزههای پیرامونی آن صرف شود.
همه موارد ذکر شده در بالا ممکن است در نظر برخی واجد ظرفیتهای اقتصادی باشند. یا افراد موارد دیگری را هم به آن اضافه کنند. طبعا دلیل طرح این مسائل مخالفت با تلاش برای یافتن بازاری برای فیلمهای کوتاه نیست. بلکه برعکس. کسانی که علاقهمند به فعالیت در این حوزه هستند یا میخواهند در آینده وارد این حوزه شوند با آگاهی بیشتر از مشخصههای فیلم کوتاه مسیری بهتر را برای هدف خود خواهند پیمود. چیزی که متاسفانه در حرکتهای شکل گرفته در دو سال اخیر اصلا دیده نمیشود. در واقع چه در مرحله اکران در سینما و چه در مرحله ورود به بازار VODها یا عملا افرادی که شناختی از فیلم کوتاه ندارند دست به کار شدهاند یا اینکه نوعی بیتوجهی به این موارد در نزد افراد مرتبطتر با فیلم کوتاه و فیلمسازان دیده میشود.
همانطور که قبلتر ذکر شد و به دلایلی که در بالا گفتیم، بخش قابل توجهی از آثار تولید شده واجد شرایط لازم برای جذب مخاطب نیستند و یا آثار با کیفیت با سرعتی که مصرف میشوند تولید نمیشوند. با نگاهی به سابقه برنامههای متعددی که برای اکران فیلم کوتاه اجرایی شده و همگی بعد از یک بازه زمانی کوتاه به شکست و رکود انجامیدهاند، همواره در شروع فرآیند اکران کیفیت آثار تا حد زیادی قابل قبول بوده، اما در ادامه به دلیل اجبار بر تداوم برنامه به نمایش آثار کم کیفیتتر اکتفا شده که همین امر نتیجهای نداشته جز خستگی مخاطب و خلوت شدن صندلیهای سالن سینما و البته نارضایتی صاحبان سینما از هدر رفتن ظرفیت اکران و درآمدزایی سالنشان. ماجرا در مورد VODها هم چندان متفاوت نیست. انتشار تعداد اندک آثار با کیفیت توجیه اقتصادی لازم برای بسترهای مذکور را ندارد و انتشار آثار بیشتر میانگین کیفی فیلمها را پایینتر خواهد آورد و سردرگمی مخاطب در بین انبوه آثار را سبب خواهد شد، که نتیجهای جز کاهش اشتیاق از طرف مخاطب نخواهد داشت. چرا که در نهایت او نه برای جستجوی استعدادها و فیلمهای خوب که برای سرگرم شدن و حس رضایت از هزینهای که برای دیدن آثار کسب میکند به اینجا آمده.
اگر به الگو بازاریابی برای فیلم کوتاه دقت کنیم در مرحله نخست با اعدادی به مراتب کمتر از آنچه حدس میزنیم مواجه خواهیم شد و در نهایت عمده خریداران فیلمهای کوتاه را اندک شبکههای تلویزیونی و دانشگاهها و مراکز آموزشی خواهیم یافت. شاید بهتر است دست اندارکاران فیلم کوتاه بخشی از تمرکز خود را بر روی این مسئله متمرکز کنند که چطور میشود فیلم کوتاه را با تلویزیون و دانشگاه آشتی داد. در مورد گزینه نخست پیش از این تلاشهایی صورت گرفته که عملا با حاکمیت الگوهای یکسره متفاوت سانسور در صدا و سیمای ایران به نظر فیلم کوتاه فعلا جایگاهی در میان برنامههای تلویزیونی نخواهد داشت. اما قطعا کسی از دانشگاهها و مراکز آموزشی سوال نکرده که تا کی نمایش فیلم به عنوان یک ابزار آموزشی را بدون پرداخت حقوق فیلمساز و بدون تدوین الگویی مشخص تنها با اتکا به آرشیو فیلم خصوصی اساتید خود خواهند سپرد؟
در مورد اکران در سالن سینما و سایر بسترهای نیز به نظر میرسد تمرکز بر روی یک برنامهی مشخص و هدفمند که نه به دنبال جذب سریع مخاطب انبوه که بیشتر به دنبال تربیت مخاطب و تداوم باشد بهترین گزینه ممکن است. با این حال بدون حمایت دولتی که هزینهها و زیرساختهای لازم را تحت پوشش قرار دهد هرگونه حرکت خصوصی به دلیل ناامنی اقتصادی چندان امیدبخش به نظر نمیرسد.
شاید در این بین تعدادی با استدلالهایی از این دست که توجه مخاطب را با تبلیغات اغراق شده و غیرواقعی جلب خواهیم کرد یا آثاری سرگرم کنندهتر، با کیفیتتر و با حضور ستارههای سینما تولید خواهیم کرد، تلاشهایی صورت دهند اما مواردی از این دست برای کسانی که سابقه فعالیت طولانی در حوزه فیلم کوتاه دارند نه تازگی دارد و نه عمدتا محصول نهایی تولید شده را میتواند فیلم کوتاه نامید.
با این حال امیدوارم در آینده الگویی برای کسب درآمد از فیلم کوتاه طراحی و اجرا شود تا حداقل برخی از صاحبان آثار امکانی برای کسب درآمد داشته باشند. اما آن الگو هرچه هست با شناخت دقیق مدیوم، قابلیتها و نقاط ضعف آن به دست خواهد آمد نه با گم شدن در جار و جنجال چند جایزه و اخبار.
فیدان در شبکههای اجتماعی