قرار بر این بود که مقدمه نخستین بخش از مجموعه متنهای معرفی مهمترین فیلمهای کوتاه سال پیشرو متنی باشد در ستایش روزها و سالهایی که در حال زیستنشانیم. روزها و سالهایی که شاید بعدها به خاطراتی شیرین و توامان غمانگیز بدل شوند یا که نه… قدمهای نخستین آیندهای باشند که امروز در مقالمان میبینیم. آیندهای درخشان که پیش روی سینمای ایران و فیلمسازان جوانش گسترانده شده. حقیقت اینجا ست که باید صبوری پیشه کرد و داوری زمان را به نظاره نشست. اما این حس جذاب و آغشته به یقین را نیز نمیتوان نایده گرفت و پنهان کرد.
واقع بین باشیم اگر آنچه از آن به عنوان شادابی غیر قابل تکرار دهه شصت و حس خوب دهه هفتاد یاد میشود، یا حقیقتی است که در آرشیو سازمانهای دولتی در حال خاک خوردن و پوسیدن است و برای ما… فرزندان نسل تازه مطلقا غیر قابل درک و نادیده، یا سوء تفاهمی از حس صمیمیت ذاتی جوامع کوچک و گفتمان دورهمی است. حسی که شادابی جوانه زدن را در خود دارد نه گرمای بالندگی را، حسی که طبعا در زمانه انبوه و پر جمعیت امروز نه که غیر قابل تکرار… بلکه متکثر شده در جمعهای کوچک و متعدد است. اتفاقی که عمدتا به آن آگاه نیستیم. بگذریم.
مفصل کردن چنین مقدمهای را به زمانی دیگر وا میگذارم و به یک توضیح در مورد فیلمهای فهرست پیشرو اکتفا میکنم. آنچه در ادامه خواهید خواند هدفش معرفی است و ذات هر معرفی… دست گذاشتن روی ویژگیهای مثبتی است که البته از روی وسواس همیشگی شخص من بر نکات منفی و کاستیهای فیلمهای پیشرو و بخشهای بعدی این مجموعه یادداشتها میچربند. اما امید است خواننده عزیز «مهمترین» را با «بهترین» اشتباه نگیرد.
«مادرمرده» به کارگردانی حامد نجابت
حامد نجابت در تازهترین فیلم کوتاهش بعد از تجربههای موفقی چون «مقنعه» و «اشیاء گمشده» دقیقا همان مسیری را ادامه میدهد که به نسبت برآیند فیلمهای پیشینش از اون انتظار داریم. اما چاشنی جسارتی که پیش از این عمدتا در داستان فیلمهای نجابت تجربه کردهایم این بار در آغشتگی جذابی با فرم… «مادرمرده» را تا سر حدات مهمترین فیلمش تا به امروز ارتقاء میدهد. نجابت به همان اندازه که در این فیلم درگیر به تصویر کشیدن توامانی رومزگی و ناگهانهای زندگی است، اجازه میدهد میزانسهایش نیز با شکل دادن به نوعی زیبایی شناسی در هم تنیده… درون و آنهای شخصیتها و بیش از آن… موقعیتهای فیلمش را بیرون بریزند.
از طرفی حضور پویان شعلهور به عنوان تدوینگر فیلم در قالب عنصری خلاقانه نیز نقش بسیار مهمی در شکل گرفتن ساختار روایی فیلم و به ثمر رسیدن میزانسهای کارگردان داشته است. در ضمن یادمان باشد «مادرمرده» را هم زمان دیدن باید بشنویم! فیلم در یک مسیر تجربهگرایانه و با سرچشمهای که از داستان و فیلمنامه جاری است علاقه بسیاری در دخیل کردن عناصر شنوایی در قالب یکی از مهمترین رانههای روایی فیلم دارد.
خلاصه داستان: سهیل به خانه برادرش سامان میرود، تا خبر مرگ مادرشان را به او بدهد. ولی هر چه در میزند، سامان بیدار نمیشود.
نویسنده کارگردان: حامد نجابت، فیلمبردار: دانیال طیبیان، تهیهکننده: مهدی رشیدی و حامد نجابت، بازیگران: محمد زیکساری، محمد مطهری پور، احسان محسنی، ساسان کاوه، محمد حسن زاده، هادی معنوی پور، مدیر تولید: عبد مستجابی، دستیار کارگردان و عکاس: محمد حسن زاده، تدوین: پویان شعله ور، دستیار تدوین: فرزانه قربانی، صدابردار: هادی معنوی پور، دستیار صدا: پژمان بیات، صداگذار: حسین قورچیان، اصلاح رنگ و نور: محسن خیر آبادی، تهیه شده در ریپس فیلم.
«آرا» به کارگردانی یوسف کارگر
علیرغم همه اوج و فرودهای استاتیک «آغی» که به نوعی در موفقیتهای متعدد بینالمللی و همزمان… نایده گرفته شدن نسبیاش در جشنوارههای داخلی نیز تکرار میشود، «آرا» با بهرهگیری از قدرت کارگردانی و عمق متنی که اتفاقا از «آغی» سرچمشه گرفته و تداوم دارد… فیلمی به مراتب هوشمندانهتر و منسجمتر است. بخش مهمی از این ویژگیها نیز از ارتقاء کیفیت اجرا و قدرت داستان فیلم ناشی شده است. «آرا» در یک توصیف یک خطی فرم «آغی» را با تکیه بیشتر بر عنصر داستانگویی ارتقاء داده است تا به یکی از مهمترینهای سال پیشرو بدل شود.
خلاصه داستان: یاشار پس از چند سال به ایران برگشته است تا خبری را به خانواده دوستش بدهد. غافل از اینکه آنها خبری برای او دارند…
تهیه کننده و کارگردان: یوسف کارگر، بازیگران: هادی حجازی فر، محمود نظرعلیان، ماهرخ رفیع زاده، مدیر فیلمبردارى: پیمان عباس زاده، تدوین: پویان شعله ور، فیلمنامه: یوسف کارگر (براساس طرحی از سیمون ونیسلاووف)، صدابردار: مسیح حدپور سراج، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، تصحیح رنگ: اوژن سید اشرفی، طراح صحنه و لباس: یوسف کارگر، مدیر تولید: مهرزاد فکری، دستیار کارگردان و منشى صحنه: المیرا حیدری ثانی، عکاس: وحید رضوی، دستیاران فیلمبردار: محمد داوطلب، کریم محمدی، مهرداد عصری پور، دستیار صدابردار: محسن مصلح، تهیه شده در انجمن سینمای جوانان ارومیه.
«حیوان» به کارگردانی بهمن و بهرام ارک
بهمن و بهرام ارک علاقه خود به استفاده از عناصر آلترناتیو را در ساخته پیشین خود «سیمین سینما ست» به خوبی به نمایش گذاشتهاند. «حیوان» به تمامی پاسخ محکمی است بر تشخیص درست آنها بر اهمیت تجربه کردن هر چه بیشتر عناصر آلترناتیو در همه جوانب سینما. «حیوان» در میانه انبوه فیلمهای موفق و شکست خوردهای که در تلاشاند با تکیه هر چه تمامتر بر واقعیت بیرونی و نزدیکتر شدن به آن، اهمیت مسئله خود را بیشتر و بیشتر به رخ بکشند به سادگی ذهنیت را چاشنی درک بیشتر و متفاوتتر مسئله جهانی و البته به روزش قرار میدهد.
آنچه سورئالیسم بی مکان و بی زمان «حیوان» درون خود دارد بازگو شدن یک مسئله مهم و بارها گفته جهانی است اما با چاشنی لذت بخشی از مقدار قابل توجهی از خلاقیت و جسارت. «حیوان» حتی با وجود فیلمی مانند «مادرمرده» نیز موفق میشود عنوان فیلمی جسورانهتر را از آن خود کند.
«حیوان» در بخش مسابقه سینه فونداسیون هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن حضور خواهد داشت.
نویسنده، کارگردان، گریم و صحنه: بهمن و بهرام ارک، ماسک: مهسا فرشید، طراحی لباس: حسن ارک، تدوین: علی مسلمی، جلوههای ویژه: روزبه شمشیری، آهنگساز: مهدی نادری، صدابردار: حسن سلمانی، فیلمبردار: علی ابپاک، دستیار کارگردان: امیر اطمینان و سمیرا حضرتی، مجری طرح: علی ایمانی و علی حاج بلندی، مدیر تولید: رسول ایران زاد، مدیر تدارکات: فرهاد دهوری، بازیگر: داود نور پور، مدیر صحنه: مهرداد گلکار، عکاس: صابر قاضی، تهیهکننده: مدرسه ملی سینما.
«وقت نهار» به کارگردانی علیرضا قاسمی
استفاده از عنصر خشونت ممکن است بسیاری از مخاطبان را هنوز هم از چنین فیلمهایی دور کند اما «وقت نهار» با تکیه درست و زمانبندی دقیق روایی برای استفاده از این عنصر موفق میشود تاثیرگذار باشد. اما آنچه چنین فیلمهایی را با وجود حس دافعه ناخوشایند خشونت به فیلمهای قابل تامل و مهم بدل میکند آگاهی ناخودآگاهی است که اجازه میدهد سیطره نازیبایی در جغرافیایی فیلم جای خالی و از دست رفته آنچه مسائل انسانی و زیبا مینامیم را یادآور شود. مسیری که در نهایت و پایان فیلم تاکید محکمی روی آن میشود و «وقت نهار» را از آثار انحرافی به اصطلاح سینمای خشن دور میکند.
کیفیت اجرا و وسواس برای دست یافتن به اتمسفر از ویژگیهای دیگر «وقت نهار» هستند که بسیار در مورد آنها خواهیم گفت.
«وقت نهار» در بخش مسابقه فیلم کوتاه هفتادمین دوره جشنواره فیلم کن و برای به دست آوردن نخل طلای این بخش رقابت خواهد کرد.
خلاصه داستان: دختری ۱۶ ساله از مدرسه برای تشخیص هویت مادر تازه در گذشتهاش به بیمارستان آمده است. مسئولین بیمارستان اجازه ورود او را به دلیل سن کم به سردخانه نمیدهند و از او میخواهند بزرگتران خود را برای تشخیص هویت خبر کند. اما دختر اصرار دارد که اجازه ورودش را به سردخانه بدهند (اکثر اعضای خانواده دختر به خاطر جرم و بزه در زندان هستند). سرانجام با اصرارهای دختر به او اجازه حضور در سردخانه را میدهند. با رفتن مامور سردخانه متوجه میشویم که دختر دلیل دیگری نیز برای حضور در کنار جنازه مادرش دارد…
نویسنده و کارگردان: علیرضا قاسمی، مدیر فیلمبرداری: محمد حدادی، طراح صحنه: پوریا اخوان، تدوین: بهرام عمرانی، طراح صدا: آرش قاسمی، برنامهریز: بابک کشن فلاح، صدابردار: مهدی یگانه، طراح لباس: رها امیرفضلی، بازیگران: خورشید چراغیپور، رویا بختیاری، سیاوش چراغیپور، امیر تقدیری، پیمان نعیمی و محمد امینی. دستیاران کارگردان: پوریا موسوی، الناز رشیدی، امین صامتی، رها امیرفضلی منشی صحنه: دلارام فتحی دستیار صحنه و لباس: فخرالدین سعادت زاده طراح گریم: بابک کشن فلاح، مدیر تولید: داوود ماسوله، جانشین تولید: سعید صفایی، عکاس: شاهین دانشفر، تهیه کننده: علیرضا قاسمی.
«کلاس آبی» به کارگردانی بهزاد آزادی
«کلاس آبی» هم چون «کشتارگاه» با یک شروع تکاندهنده بار دیگر توانایی بهزاد آزادی در طراحی موقعیت/اتمسفر و شکل دادن به ساختار روایی آثارش را به نمایش میگذارد. هر چند این فیلم نیز همچون اثر پیشین کارگردانش در ادامه علاقه و ظرفیتهای آزادی را در عملکرد به مراتب موفقترش در بستر سینمای بلند و محدوده زمانی بیشتر را یادآور میشود اما «کلاس آبی» در محدوده زمانی کوتاه خودش تا حد زیادی موفقتر از «کشتارگاه» ظاهر میشود. داستان فیلم که با الهام از یک رخداد واقعی نوشته شده با تکیه بر توانایی فیلمسازش در شناخت و اداره داستان در جغرافیایی فرم مورد علاقهاش به خوبی روایت میشود و در نهایت به نقطه پایانی میرسد.
«کلاس آبی» را نیز مانند «حیوان» با اتمسفر موثرش به خاطر خواهیم داشت.
خلاصه داستان: یک معلم روستا برای شاگردانش در بیمارستان تولد میگیرد.
نویسنده و کارگردان: بهزاد آزادی، مدیر فیلمبرداری: حسین عبدی، صدا بردار: محمد حسین مهرجو، طراح گریم: رضا عربی، طراح صحنه و لباس: شاهین عراقی، حسین عبدی و بهزاد آزادی، مدیر تولید: شاهین عراقی، بازیگران: بهرام آزادی، حدیث کرامتی، سمیرا بحری، سحر سحرابی و ستایش اسدی، عکاس: شاهین عراقی، حسین عبدی و رضا امیری، تهیه کننده گان: انجمن سینمای جوانان ایران، بهزاد آزادی.
«یال و کوپال» به کارگردانی شیوا صادق اسدی
شیوا صادق اسدی بعد از «بچه گربه» و «پدربزرگ» با «یال و کوپال» نه تنها جای خود را به عنوان مهمترین و کنجکاو برانگیزترین عضو نسل تازه انیماتورهای ایرانی محکم میکند، بلکه به عنوان انیماتوری خودبیانگر که رابطهای درونی و به شدت شخصی با فرم انیمیشن برقرار کرده به یک نمونه یگانه و منحصر به فرد تبدیل میشود. هر چند در بین انیماتورهای ایرانی افرادی چون ماشاء الله محمدی و مریم کشکولینیا نیز جهان انیمیشنهایشان را به کلی از جریان اصلی انیمیشن ایران جدا کردهاند اما این رابطه صادق اسدی با آثارش است که او را به تافته جدا بافته ما بدل میکند.
«یال و کوپال» همه آن چیزی است که به عنوان سومین فیلم از یک فیلمساز موفق میتوانیم انتظار داشته باشیم. طعمی از پختگی در کنار مرز بندیهای تازهای برای آزمودن جسارت و کاویدن مدیوم. فیلمسازی که عمیقا با اثرش در جدال است و اساسا درکش از جهان نهایی فیلم درکی فراتر از هر آن چیزی است که مخاطب میتواند به آن نزدیک شود. حس حضور چنین رابطهای نیز عملا میتواند به لذتی آغشته به کنجکاوی برای مخاطب تبدیل شود. نوعی سوال همراه با جواب… اما با آگاهی از رازی بزرگتر که در دیالکتیک بین فرم، داستان و در نهایت آثار پیشین فیلمساز و البته مسیر طی شده به دست میآید.
برای من به شخصه این رابطه و لمس حضور آن به مازاد مدیوم و به نوعی به آن چیزی که از سینما انتظار داریم جسمیت میبخشد. نوعی حس دست یافتن به کمال که به همان اندازه نیز دور است و دست نیافتنی.
خلاصه داستان: داستان درباره دختربچهای است که عواطف و احساسات فروخوردهاش، در قالب حیواناتی تجسم پیدا میکند که از جهان درونی او راهی به بیرون مییابند.اما هیچ کس پذیرای این حیوانات نیست…
تهیهکننده، نویسنده، کارگردان و انیماتور: شیوا صادق اسدی، آهنگساز: امیر پور خلجی، صداگذار:چنگیر صیاد، تدوین گر: محمد ناصری
«درمیان» آیدا علیمددی
«درمیان» به عنوان یک فیلم اول و با وجود تمام خام دستیهایش در فیلمنامه و در اجرا، تمام مصالح لازم برای برانگیختن حس کنجکاوی را نیز در خود دارد. متنی سخت که در افتادن با آن جسارت میخواهد و به همان اندازه مسئلهای حاد و عمیقا زنانه که در مسیری درست در حال تلاش برای به سرانجام رسیدن است. و در نهایت حضور کارگردانی که در طراحی میزانسن موفقتر از جاهای دیگر عمل کرده و دقیقا به همین دلیل نیز فیلم نجات یافته است.
«درمیان» تا به اینجای کار فیلمی نادیده گرفته شده است که امیدوارم در ادامه جسارتش بلای جانش نشود.
خلاصه داستان: داستان یک بعدازظهر از زندگیِ دختری نوجوان است که درگیرِ مسایلی میشود.
تهیهکننده، نویسنده و کارگردان: آیدا علیمددی، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: نگار کاظمیان، دستیار دوم کارگردان: سارا تقیآبادی، مدیر فیلمبرداری: مجید یزدانی، تدوینگر: شاهین سپهری، صدابردار: سوران امینی، مشاور تولید: صبا قاسمی، طراح گریم: مهتاب نصیری، طراح صحنه: پوریا اخوان، مدیر تولید: محمد عسکری، عکاس: محمد معصومی، آهنگساز: آیدین آریافر، بازیگران: نگین تقوی، پریناز احاطهدار شاد، مهری آلآقا، سامان افتاده، علی محمودیان و مهلقا مینوشزاد.
معرفی مهمترین فیلمهای کوتاه سال پیشرو (۱۳۹۶) – بخش نخست
فیدان در شبکههای اجتماعی