گفتگوی علی عسگری و هادی علیپناه
در این مصاحبه که بخش دوم آن را مطالعه میکنید، (بخش اول این مصاحبه را میتواند اینجا بخوانید) در گفتگویی مفصل با علی عسگری سعی کردهایم در مورد جوانب مختلف جشنوارههای خارجی، اهمیت حضور در این جشنوارهها، تشخیص میزان اعتبار آنها، آسیبهای پخش بینالمللی و موارد مختلفی صحبت کنیم. علی عسگری به عنوان یکی از پرافتخارترین فیلمسازان ایران که اخیرا به عضویت آکادمی اسکار نیز درآمده است سابقه و تجربه زیادی در زمینه حضور در جشنوارههای بینالمللی سراسر جهان دارد و از نزدیک با بسیار از برگزار کنندگان این رویدادها و روش کار آنها آشناست. در این مصاحبه تلاش شده تمامی ابعاد این مسئله بررسی شود. قطعا حجم مطالب مطرح شده بسیار زیاد است اما بر این باوریم که مطالعه دقیق این مصاحبه میتواند برای بسیاری از فیلمسازان راه گشا باشد. همچنین در ادامه پیگری این مسئله تلاش خواهیم کرد مقالهها و مطالب متعدد دیگری را ترجمه و تالیف کنیم.
رزومه علی عسگری:
علی عسگری متولد تهران است و تحصیلات سینمایی خود را در ایتالیا سپری کرده است. او همچنین در سال ۲۰۱۳ در کمپ استعدادیابی جشنواره برلین و در سال ۲۰۱۶ در رزیندنسی سینهفونداسیون جشنواره کن حضور داشته است. دو فیلم کوتاه او «بیشتر از دو ساعت» در سال ۲۰۱۳ و «سکوت» (کارگردانی مشترک با فرنوش صمدی) در سال ۲۰۱۶ در بخش مسابقه فیلم کوتاه جشنواره کن حضور داشته است. همچنین فیلم کوتاه «بچه» از دیگر ساختههای او در سال ۲۰۱۴ در بخش مسابقه فیلم کوتاه جشنواره ونیز حضور داشته. فیلمهای کوتاه او مجموعا در بیش از ۷۰۰ جشنواره بینالمللی به نمایش درآمدهاند و در مجموع بیش از ۲۰۰ جایزه از سه جایزه مورد تایید آکادمی اسکار را برای او به ارمغان آوردهاند. نخستین فیلم بلند سینمایی او با نام «ناپدید شدن» در بخش مسابقه جشنواره ونیز و تورنتو به نمایش درآمده است. علی عسگری هم اکنون جزو اعضای رسمی آکادمی اسکار در بخش فیلم کوتاه و انیمیشن بلند است.
فیلمهای علی عسگری در جشنوارههای چون کن، ونیز، ساندنس، تورنتو، تامپره، هامبورگ، وینتر تور، لندن، دراما، ولا دو کنته، ملبورن، فیلم کوتاه بوسان، بروکسل، اینترفیلم، پالم اسپرینگز، استوکهلم، اوپسالا، تالین، زاگرب، سائوپائولو، همپتون، لس آنجلس، نشویل، لیدز، کورک، قاهره و ابوظبی نمایش داشتهاند و وی علاوه بر جوایز متعدد جایزه بزرگ جشنوارهها بوسان، کورک، لیدز، همپتون و اینترفیلم را دریافت کرده است.
- در دو سال اخیر که به عنوان پخش کننده فعالیت میکنم، البته قبلا هم خیلی شنیده بودم و در حال حاضر هم از نزدیک با آن مواجه میشوم، مسئله تعداد فیلمهای ایرانی که به جشنوارهها ارسال میشود. طبعا به هیچ فیلمسازی نمیشود گفت که فیلمت را به جشنوارهای نفرست، این حق طبیعی فیلمساز است. اما از طرف دیگر ازدحام به وجود میآید. صرفا مسئله ویور خواستن هم نیست زیرا در نهایت فیلم یک رزومهای دارد، خود کارگردان سابقهای دارد و نحوه ارائه نیز در قبول یا رد درخواستها مهم هستند. اما معمولا با توجه به بازخوردهای مستقیم و غیر مستقیمی که از دبیران و مسئولین جشنوارهها دریافت میکنیم، همواره حرف از تعداد بسیار بالای فیلمهای ایرانی و هندی ست. این مسئله ازدحام فیلمها که معمول اکثریت آن را فیلمهایی با کیفیت پایین و حتی نامناسب برای آن جشنوارهها را تشکیل میدهند روند و کیفیت انتخابها را دچار آسیبهایی میکنند.
این تعداد هم نیست. به نظر من حداکثر ۱۰ فیلم کوتاه خوب در سال داریم.
- من خیلی باز در نظر میگیرم ۲۰ تا ۴۰ فیلم، که استاندارد است و بشود در مورد آنها صحبت کرد. اما با توجه به آماری که در سه سال گذشته منتشر کردهایم، نزدیک به ۵۰۰ فیلم داستانی ایرانی هر سال به جشنوارهها ارسال میشود و کیفیت فیلمها هم رصد میکنیم. تعداد زیادی از فیلمها کیفیت نمایش در جشنواره منطقهای داخلی را هم ندارد. که عموما در این جشنوارهها قبلا رد شدهاند. یا آماری که خودت در جشنواره کن در جریان آن هستی، تعداد فیلمهای ارسالی نسبت به تعداد فیلمهای استاندارد. به نظرم این موضوع مشکلی را به وجود آورده است که دارد به روند چخش استاندارد فیلمهای خوب ما ضربه میزند. بین سیصد فیلم ارسالی پیدا کردن یک فیلم خوب سخت است، حوصله میخواهد. ممکن است که برنامهریز جشنواره خسته شود. یا فیلمها این قدر شبیه به هم هستند که در بعضی موارد ممکن است تشخیص آن سخت شود. برای این مورد چه پیشنهادی دارید؟ آیا میشود معیاری گذاشت یا به فیلمسازان پیشنهادی داد؟ یا اینکه میشود استاندارد نانوشتهای را توضیح داد؟
به نظر من این تنها چیزی است که راهی برایش وجود ندارد. تمام کسانی که فیلم میسازند ایده آلشان این است که بروند به جشنواره کن یا ونیز. اما متاسفانه دانشی که از قبل به این فیلمسازان منتقل میشود، دانش کمی است. حتی دانش مربوط به جشنوارهها، اینکه هر جشنواره چه نوع از فیلم را میپذیرد.
- مثال عینی این است که ایمان بهروزی دو سال نماینده فیدان در ابرهاوزن بوده، سال پیش از دبیر جشنواره در مورد فیلمهای ایرانی پرسیده بود و دبیر جشنواره جواب داده بود که من دو فیلم «شب تولد» و «حیوان» را خیلی دوست داشتم اما نمیدانم چرا این دو فیلم را برای ما فرستادند. ابرهاوزن جشنوارهای است که فیلمهای تجربی را برای بخش مسابقه خود انتخاب میکند.
بله، اگر این دانش به فیلمسازها انتقال داده شود خیلی از مسائل حل میشود. من خیلی فیلمساز تازه کار میبینم که خیلی فیلمهای خوبی ندارند اما حتما میخواهند فیلمشان را به کن ارسال کنند و وقتی بهشان میگویم که این فیلم در کن انتخاب نمیشود و چرا خودت را به زحمت میاندازی و هزینهای را هم قبول میکنی، میگوید: میخواهم شانسم را امتحان کنم. این را خیلیها در کارگاهها و کلاسها میگویند. یعنی اساتیدی که این مباحث را آموزش میدهند، میگویند فیلم را بفرست، از کجا مشخص است، سلیقه است دیگر. سلیقه زمانی مطرح میشود که فیلم به یک استانداردی رسیده باشد، از آن جا به بعد سلیقه میشود. ممکن است من فیلم را دوست نداشته باشم اما میدانم که فیلم یک فیلم استاندارد است. این را باید به فیلمساز یاد داد، حالا یا از طریق کارگاه یا از طریق انتشار مطلب و یا صحبت کردن با افرادی که دانش کافی را دارند. وقتی دانش بالا برود کسی که فیلم میسازد، میداند که مثلا لوکارنو، ابرهاوزن یا روتردام جشنواره تجربهگراتری است و خودش را خسته نمیکند برای ارسال فیلم به این جشنوارهها.
- خود مسئله ویور گرفتن، ارسال فیلم به این جشنوارها، هزینه آپلود فیلم و غیره همه یک فرآیند سخت و زمان بر است. الان اکثر جشنوارهها میگویند که فیلم را برای ما آپلود کنید. زمان شروع این جشنوارهها از خود من حداقل صد نفر سوال میپرسند. حتی سوال میپرسند که سایت این جشنوراه چه آدرسی دارد. در حد این سوالهای ابتدایی… این یعنی دانشی وجود ندارد اما ولع برای رسیدن به آن جشنوارهها بسیار است و کورکورانه.
این خبرهای غلطی که یک سری از رسانهها انتشار میدهند، خیلی این مسئله را پر رنگتر میکند. مثلا بارها شده من به یک فیلمسازی گفتهام که این فیلم تو کیفیت لازم را ندارد و مناسب جشنواره نیست. جواب میدهد که فیلم x صد تا جشنواره رفته است و فیلم من چی کم دارد. این دیدگاهی است که جشنوارههای سطح پایین به فیلمسازها میدهد و باعث به وجود آمدن توهم میشود. من میبینم یک سری از رسانهها که اتفاقا در حوزه فیلم کوتاه معروف هم هستند، در مورد جشنوارههایی که تکلیفشان روشن است، خبر انتشار میدهند. مثلا پنج فیلم ایرانی در جشنواره حقوق بشر پاکستان. این جشنواره چه اعتباری دارد؟
- من این موضوع را شخصا از جانب دیگری تجربه کردهام. خیلی از فیلمسازها مصر هستند به هر قیمتی خبر حضور فیلمشان در یک جشنواره بینالمللی ــ در واقع هر جشنواره بینالمللیای ــ منتشر شود.سال گذشته در همین زمان با همین هدف ــ که حدود یک سال یا یک سال و نیم مد نظرم بود این کار را انجام بدهیم و با خیلی از فیلمسازها در موردش حرف زده بودم و خیلی از فیلمسازها خودشان پیشنهاد داده بودند که چرا این همه اطلاع رسانی در مورد این جشنوارهها که نه میشناسیم و از ظاهر قضیه هم مشخص است که جشنواره مهمی نیستند، وجود دارد ــ یک بیانیه منتشر کردم که از این به بعد با این رویکرد و معیارها خبر جشنوارهها را کار میکنیم و یک استثتا وجود که خبر فیلمهایی که خودمان پخش بینالملل میکنیم را استثنا قرار میدهیم (چون در مورد اطلاع رسانی به آنها تعهداتی داریم). اما پیش فرض ساده که خیلی در آن بیانیه قابل توضیح نبود این بود که ما اساسا برای جشنوارههای نامعتبر فیلمی ارسال نمیکنیم. (در دو سال گذشته که من به عنوان پخش کننده فعالیت میکنم هیچ خبری از ارسال فیلمهای من به این جشنوارهها نبوده است. حتی یکی دو تا از فیلمسازانی که من برایشان کار پخش انجام میدهم سوال پرسیدهاند که چرا این جشنواره خاص تعداد زیادی فیلم ایرانی حضور دارد، اما فیلم من نرفته است و چرا ارسال نشده. گفتم که چون این جشنواره از نظر من بیاعتبار است). مثلا من فیلم را ارسال کنم جشنواره چفالو که جز پنجاه فیلم ایرانی انتخاب شده فیلم شما هم باشد چه اعتباری برای شما و من دارد؟ بعد از انتشار فراخوان ــ حتی همان فیلمسازانی که همیشه معترض بودند که چرا این قدر خبر جشنوارههای غیر معتبر کار میشود ــ اعتراض کردند و خیلیها از همان بندی که موجود این برداشت را کردند این یعنی فیدان میخواهد فیلمهای خودش را پوشش دهد. به تمامی توضیحات مفصل متن بیانیه بی اعتنا بودند و فقط همین یک بند را مد نظر قراردادند که اینطور نتیجهگیری کنند.
شما لیست جشنوارهها را منتشر کردین و گفتین که تنها این جشنوارهها را پوشش میدهید؟
- بله، من یک بیانیه صادر کردم و گفتم که جشنوارههایی که بالای بیست سال سابقه دارند یا مورد تایید بفتا، اسکار هستند و در کل جشنوارههای معتبری به حساب میآیند را از این پس پوشش خواهیم داد. همانطور که قبلا گفتن روی فیدان هم تو فهرست در مورد جشنوارههای معتبر منتشر شده از مدنها قبل. باز در متن بیانیه کاملا توضیح داده شده بود که چه نوع جشنوارههایی مد نظر ما هستند. بعد از این بیانیه موجی علیه فیدان به راه افتاد که فیدان دارد سعی میکند یک سری فیلم خاص را که خودش هم پخش کننده آن است بزرگ کند. من توضیح دادم که به این شکل نیست و سابقه چند ساله فیدان مشخص است و اجازه بدهید این تفاوت و نتیجه این سیاست نسبت به قبل دیده شود و این طرح برای ساماندهی این قضیه خبررسانی جشنوارهها است. من با خانم دانش که آن زمان خبرگزاری مهر بود و الان خبرگزاری صبا فعالیت میکنند، صحبت کرده بودم و قرار بود این طرح را به صورت مشترک انجام دهیم. میخواستیم یک فرهنگ سازی صورت بگیرد. اما اینقدر اعتراض کردند و به توضیحات گوش ندادند که موقتا طرح را کنار گذاشتیم. ولی همچنان تعدادی از جشنوارهها را خبررسانی نمیکنم، مانند جشنواره Lift off، in short یا جشنواره چفادو یا جشنوارههایی وبسایت رسمی ندارند و رفتار حرفهای و معمول را ندارند. اما فیلمسازان به جای توجه به توضیحات مسئول رسانه یا خبرنگار که این جشنواره به این دلایل مورد تایید ما نیست پس خبرش را پوشش نمیدهیم به سرعت به این نتیجه میرسد که حتما با توطئهای در کار است که فیلم من دیده نشود. جشنوارههایی عجیب با عنوان عجیب. مستقل، ماهانه، در جاده و…
ببینید در کل جشنوارهای که اسم Independent در آن است، جشنواره غیرمعتبری است. نود و نه در صد این جشنوارهها اعتباری ندارند. بعضی جشنوارهها مثل سان دنس، اساسا با رویکردشان به انی نوع سینما شناخته میشوند ولی در اسم جشنواره از کلمه مستقل استفاده نشده است. اینها دست نامگذاریها برای استفاده از اسامی جشنوارههای معتبر و شهرهای بزرگ هستند. در واقع تلاش میکنند با استفاده از عنوان مستقل در نام خود تفاوتشان از جشنواره اصلی را نشان دهند اما در اصل دارند از هم اسمی با آن جشنواره معتبر استفاده میکنند. مثلا لس آنجلس یک جشنواره بسیار معتبر است. رسما این برگزار کنندگان یک سری آدم کلاه بردارد هستند. من آدمهایی را میشناسم که برای درآمدشان یک سری جشنوارههای جعلی و ساختگی درست کردهاند. یعنی جشنوارهای وجود ندارد، حالا فیلمسازان از جاهای مختلف هزینه پرداخت میکنند و ثبت نام میکنند. در نهایت هم هیچ اتفاقی نمیافتد، شاید یک ایمیل با عنوان لیست برگزیدگان برایشان ارسال شود. زمانی که در ایتالیا بودم و یک دوستی به من زنگ زد که من جایزه جشنواره x را گرفتهام و گفتهاند یک نفر حضوری بیاید و جایزه را بگیرد. اسم جشنواره را که گفت، من گفتم این اسم را نشنیدم. اسم شهر را جستجو کردم و دیدم که با قطار ۲۵ دقیقه با رم فاصله دارد. من قبول کردن و رفتم به آن آدرس، دیدم که یک رستوران است و من فکر کردم که این رستوران کلا به جشنواره تعلق دارد. بعد دو نفر با یک ویدئو پروژکتور آمدند و آن را روشن کردند و چند فیلم نمایش دادند و چند نفر آن فیلمها را دیدند که همان مشتریان رستوران بودند. اسم من هم اعلام کردند که آمدهام جایزه را بگیرم. داشتم از خجالت میمردم. بعد هم خبررسانی میشود که فیلم در جشنواره ایتالیا جایزه گرفته است. یک نفر هم برای یک جشنواره در آمریکا، با کلی صرف وقت و هزینه برای گرفتن ویزا به آمریکا رفت و تعریف میکرد که جشنواره یک دفتر بود و یک آدم که پشت میز نشسته است و پشت سرش تندیسهای جشنواره را چیده بود. گفت پرسیدم که جشنواره کجاست؟ جواب داد که جشنواره همین است. گفته بود که خب من این همه راه آمدهام برای چی؟ گفته بودند که شما ۲۰۰ دلار بدهید ما یکی از این تندیسهای جشنواره را به شما میدهیم که برنده بهترین فیلم جشنواره شدهاید.
- از این مدل جشنوارهها در ایران هم داریم. یکی جشنواره سینهفست، که هیچ آدرس و نشانی ندارد. یکی هم جشنوارهای که اگر اشتباه نکنم AI FILM FESTIVAL، که فیلم میگیرند اما وجود خارجی ندارند. در کل ممکن است یک جشنوارهای مستقل برگزار شود، حداقل یک خبری کار میکند یا یک وب سایتی دارد. یا حداقل یک فیلمساز فعال یا رسانه فعال آن را بشناسد. کاملا مشخص است که دارد کلاه برداری میکند و جایزه نقدی هم میدهد. برای اینکه این جشنواره هزینه ثبت نام دارد و چون جایزه نقدی دارد خیلیها ثبت نام میکنند. فکر کنید حالا بخش کوچکی از مبلغ درآمدش را به یکی دو فیلمساز بهه عنوان جایزه پرداخت کنند. باقی فیلم را برای خودششان برمیدارند. اما نه جشنوارهای برگزار شده است و نه نمایشی برای فیلمها بوده است. یک فیلمساز به من گفت که من یک حساب کاربری جعلی در Filmfreeway دارم که هیچ لینک فیلمی در آن نیست و اگر بخواهم این جشنوارهها را تست کنم با این حساب کاربری جعلی خود این کار را میکنم و این دوست میگفت همان فیلم جعلی را در جشنواره in shorts ثبت نام کرده و انتخاب شده است. در آن دوره زمانی نزدیک هفتاد فیلمساز ایرانی اعلام کردهاند که فیلمشان در این جشنواره پذیرفته شده است و در سایت خود جشنوراه هیچ اعلام رسمی وجود نداشت. حالا که داریم حرف میزنیم دیگر صفحه این جشنواره وجود ندارد.
در حقیقت خود Filmfreeway رفتاری غیر حرفهای دارد. آنها برای رقابت با Withoutthebox پلتفرمی کاملا رایگان با کمترین نظارت ممکن ایجاد کردند و نتیجهاش آشفته بازاری است که میبینیم
- البته Filmfreeway اعتبارش را به دست آورده و حالا دیگر خیلی از جشنوارههایی که بر روی Withoutthebox بودند، الان روی این سایت هستند. اما متاسفانه نظارت بسیار ضعیفی که دارد باعث سوء استفاده عدهای شده است. حتی روی صفحه دو جشنواره ایرانیای که اشاره کردم. یک سری از عکسهایی که یکی از این جشنوارهها استفاده کرده است برای خود، افتتاحیه یک نمایش در تئاتر شهر است و پوستر نمایش به وضوح در تصاویر مشخص است. اما چون نظارت وجود ندارد، به راحتی کلاه برداری دارد انجام میشود.
- خب به نظرم برای اینکه خیلی صحبتها پراکنده نشود بازگردیم یه سوالهای اصلی. روند انتخاب فیلمها در جشنواره خارجی به چه شکل است؟
اتفاقا خیلی موضوع خوبی است که در موردش صحبت کنیم. برای اینکه خیلی از فیلمسازان فکر میکنند که فیلمشان در جشنوارهها دیده نمیشود. در جشنوارههای معتبر، مانند کن، که من دقیق میدانم روند انتخاب فیلم در آن جا به چه شکل است، از ماه اکتبر ثبتنامشان شروع میشود. ده نفر مسئول انتخاب فیلمها هستند. این ده نفر، تقسیمبندی جغرافیایی دارند. مثلا یکی فیلمهای خاورمیانه را میبیند، یکی دیگر فیلمهای آمریکای جنوبی را میبیند، یکی دیگر فیلمهای آمریکا یا آمریکای شمالی را میبیند، سه یا چهار نفر فیلمهای اروپایی را میبینند. این فرآیند دقیقا از دو هفته بعد از روز آغاز ثبت نام ــ که فیلمها به یک تعدادی برسد ــ شروع میشود. هر ماه یکبار هیات انتخاب جلساتی را میگذارد و در این جلسات فیلمهایی را که در این مدت دیدهاند مطرح میکنند. تمامی فیلمها دیده میشود اما همه فیلمها به صورت کامل دیده نمیشود. فیلمهایی هست که تنها ۵ دقیقه آنها دیده میشود. یعنی حداقل باید ۵ دقیقه از فیلم که میشود یک سوم فیلم دیده شود. اینها آدمهایی هستند که با دیدن ۵ دقیقه از فیلم متوجه میشوند که فیلم به کارشان میآید یا نه. در جلسات دورهای که تشکیل میشود، فیلمهایی که برایشان جالب بوده است را با هم میبینند و راجب آنها صحبت میکنند و در حدود اوایل ماه آوریل به عددی حدود ۱۵۰ فیلم میرسند. آن ۱۵۰ فیلم با هم باز دیده میشوند و از بین آنها یک لیست ۲۵ تا ۳۰ تایی انتخاب میشود و از این لیست رئیس بخش نوعی نگاه آقای کریستین جین، حدود ۱۰ فیلم انتخاب میکند که اینها انتخاب نهایی هستند. این روند در اکثر جشنوارههای مهم وجود دارد و اعضای هیات انتخاب ثابت هستند. مثلا در جشنواره کن آقای شار، زویی، کمی، آلیس … اینها هر کدام حدود ده سال در بخش فیلم کوتاه، فیلم انتخاب میکنند و این هیات انتخاب خیلی به ندرت ممکن است تغییر کند، مثلا سال گذشته یک نفر اضافه شد. اینها هیات انتخابی هستند با یک سلیقه مشخص که با سیاستهای جشنواره سازگار است. اعضای این هیات انتخاب تقریبا هیچ کدامشان هم فیلمساز نیستند. اکثرا منتقد هستند یا خبرنگار، پخش کننده یا با تجارت سینما در ارتباط بودهاند. نقاش، عکاس یا آهنگساز هم ممکن است باشند. چون فیلمها از جنبههای مختلف بررسی میشوند. عضو هیات انتخاب یک شغل همیشگی است که یک نفر آن را به عنوان شغل دارد، نه به این صورت که هر سال اعضای جدید انتخاب شود و هیچ ترسی هم وجود ندارد. در ایران همیشه اعضای هیات انتخاب را بعد از جشنواره معرفی میکنند، چون همیشه یک ترسی وجود دارد به اسم باند بازی. اما زمانیکه صداقت وجود داشته باشد همه مسائل راحتتر است. در حال حاضر همه هیات انتخاب جشنواره کن را میشناسند.
- دقیقا به راحتی میشود با آنها تماس گرفت و در مورد فیلم یا فیلمهایی که برای جشنوارهشان ثبتنام کردهای مکاتبه کرد. اما درون یک قواعد مشخص و کاملا حرفهای.
درسته، چون تعارفی وجود ندارد. اگر خوشش از فیلم بیاید برمیدارد و اگر هم که نه، برنمی دارد.
- حتی خیلی از جشنوارهها ممکن بود به فیلمساز بگویند، من فیلم شما را خیلی دوست داشتم اما با قواعد جشنواره ما همخوانی ندارد. حتی بعضی وقتها به من پیشنهاد میدادند که فیلم را در چه جشنوارههای دیگری ثبت نام کنم. به این دلیل که برنامهریز یک جشنواره ممکن است برنامهریز جشنوارههای دیگر هم باشد.
حتی این برنامهریزها با هم ارتباط دارند. سال گذشته یک فیلم صربستانی بود که در لوکارنو حضور داشت. این فیلم اول برای ونیز ارسال شده بود، عضو هیات انتخابی که فیلمهای این منطقه را میدید، با توجه به اینکه این فیلم در ونیز انتخاب نمیشود، فیلم را به لوکارنو پیشنهاد داد و جشنواره لوکارنو فیلم را انتخاب کرد. یعنی این گونه از اتفاقات هم میافتد و تعارفی هم وجود ندارد. چون همه جوانب از جمله معیارها کاملا مشخص است. اما ما همیشه این دغدغه را داریم که اگر هیات انتخاب لو برود، مثلا ۵ تا از فیلمهای دوستانش را در لیست قرار میدهند. اگر همه چیز به صورت سیستماتیک و گروهی بررسی شود، هیچ وقت این اتفاقها نمیافتد. به همین دلیل من هم فکر میکنم جشنواره فیلم کوتاه تهران که به هر حال بزرگترین جشنواره فیلم کوتاه کشور است، خیلی راحت میتواند با یک سیستم منظم و دقیق، یک هیات انتخاب ثابتی داشته باشد، که باعث میشود سیاستهای جشنواره مشخص بشوند، که ما متوجه بشویم چه نوع فیلمهایی را این جشنواره مد نظرش است.
- اخیرا من با مدیران انجمن مصاحبهای داشتهام که این موضوعات را مطرح کردهام صادقانه صحبت کنیم فیلمهایی که در پنج سال گذشته در جشنواره فیلم کوتاه تهران جایزه گرفتهاند، الان کجا هستند؟ چه تاثیری گذاشتهاند؟ فیلمسازانشان چه کاری کرده است؟ جالب اینجاست که یکی دو تا از مدیران ــ شاید هم چون تازه اضافه شدهاند، حق دارند ــ اسم این فیلمها را نمیدانستند. این عدد را بزرگتر بکنیم، ده سال، بیست سال، الان جشنواره سی و شش سال سابقه دارد. چه جریانی را در سینمای ایران ایجاد کرده است؟ امسال به فیلمی جایزه میدهند و سال دیگر جایزه به فیلمی تعلق میگیرد ــ کاری به کیفیت فیلم ندارم ــ که نقطه مقابل برگزیده سال قبل است.
مدیران جشنوارههای ایران، بالاخص فیلم کوتاه تهران، آیا میتوانند یک کنفرانس بگذارند و راجب سینمای کوتاه ایران در مجامع بینالملل صحبت بکنند؟ این امکان به نظرت وجود دارد؟ مثلا یک جلسهای در جشنواره کلرمون برگزار کنند. برای مثال رئیس جشنواره ویلا دو کنته، سینمای کوتاه پرتغال را جا به جا کرده است ــ از زمانی که این شخص آمد به ویلا دو کنته ــ . سینمای پرتغال رشد واضحی کرده است. این فرد جز کسانی است که پشتیبانی اصلی را انجام میدهد. در ویلا دو کنته همیشه فیلمها را نمایش میدهد، راجب فیلمهای تجربهگرا جلسه میگذارد. خود این شخص نسبت به فیلمهای کوتاه خیلی آگاه است و هیات انتخاب جشنواره هم الان ده سال است که همان اشخاص قبلی هستند. همین شخص، با هزینه جشنواره میرود کن و ونیز فیلمها را میبیند ــ منظورم از هزینه این نیست که برود هتل پنج ستاره ــ فقط به صرف اینکه برود و فیلمهای جدید را کشف کند. به همین دلیل وقتی یک جشنواره هر سال هیات انتخابش عوض میشود، سیاست جشنواره، روند اینکه بخواهی بدانی چه فیلمهایی باید انتخاب شوند، تغییر میکند. در حال حاضر برای ما پر واضح است که جشنواره کلرمون چه نوع فیلمهایی را میپذیرد یا ابرهاوزن چه نوع سینما برایش جذابتر است. جشنواره فیلم کوتاه تهران چه نوع فیلمهایی را دوست دارد؟ هیچ کس نمیداند.
- هر سال هم یک اتفاق میافتد. هیات انتخاب که فیلمهایش را معرفی میکند فیلمسازان سوال میپرسند که چرا فیلم ما انتخاب نشده است؟ و به نظر حرفشان هم درست است. دلیلش هم این است که فیلمها خیلی سیستماتیک دیده نشدهاند و آدمی که امسال آمده است برای خودش سلیقهای دارد و سلیقه خودش را اعمال کرده فکر میکنم با من موافق باشی که مرحله انتخاب جشنواره بارها از مرحله داوری جشنواره مهمتر است.
قطعا همین طور است. چون مرحله انتخاب، مرحله کشف است. یعنی فیلمسازهای جدیدی در آن کشف میشوند.
- هیچ کدام از جشنوارههای معتبر مثل جشنوارههای ایرانی فیلمها را انتخاب نمیکنند.
خیر. هیچ کدام به این شکل نیست. حداقل ۷ یا ۸ سال هرکدامشان در هیات انتخاب میمانند.
- خیلی وقتها ممکن است که خود برگزارکننده یا موسس جشنواره انتخابهای نهایی را انجام دهد. خیلی از جشنوارههای معتبر نتیجه منش و سلیقه یک شخص هستند، آن شخص یک دیدگاه سینمایی داشته و بر اساس آن جشنوارهای راه انداخته و کماکان بر همان مسیر هم رفتار میکند. هیچ کدام از جشنوارههای کن یا ونیز هیچ ابایی ندارند که دبیرشان عوض بشود، چون سیاست کاملا مشخص است و براساس آن جلو میرود.
من با خیلی از افراد در هیات انتخاب جشنوارهها دوست هستم. اما زمانی که فیلم میسازم مثل همه افراد دیگر ثبتنام میکنم و آن شخص هیچ ابایی ندارد که به من بگوید از فیلم تو خوشم نیامده است. تعارفی وجود ندارد که به خاطر اسم یک نفر بخواهند فیلمی انتخاب کنند.
- یادم است که حتی در صفحه فیسبوکت پستی منتشر کرده بودی با این مضمون که چون فیلم بلند ساختهای دلیل نمیشود دیگر فیلم کوتاه نسازی. اما در نهایت جشنوارهها دیگر به سختی از تو فیلم کوتاه خواهند پذیرفت چون قبلا تو را کشف کردهاند و حالا انتظار دارند دیگر وارد مرحله فیلم بلند بشوی.
بله، چون خیلی آن مقوله کشف مهم ایست. خیلی از جشنوارههای دیگر هم با اینکه مثل لوکارنو جز قوانینشان نیست، فیلمسازی که فیلم بلند ساخته است یا فیلمسازی که دو یا سه فیلم کوتاه موفق داشته است را دیگر انتخاب نمیکنند. برای فیلم «نگاه» هم همین اتفاق افتاد، فیلم در لیست نهایی کن بود، اما به ما گفتند که شما سال گذشته هم انتخاب شدهاید و قبلا هم در کن و ونیز فیلم داشتهاید. الان این فرصت را باید به فیلمسازان جدید بدهیم. من دو بار در بخش مسابقه شرکت کردم و به من گفتن نه اینکه دیگر از تو فیلم انتخاب نکنیم، اگر فیلمی با رویکرد دیگری باشد ممکن است ما فیلم را انتخاب کنیم، اما با همان روند هر چه فیلم بسازی دیگر جایی در جشنواره ما نخواهی داشت چون ما این نوع فیلم را از تو دیدهایم. برای همین که هیچ تعارفی وجود ندارد.
- روند کاملا استاندارد و منطقی است و اتفاقا جلوی رفیق بازی را هم میگیرد. چون فیلمسازی که چندین بار انتخاب شده است میداند که فرصتش تمام شده است. حتی فیلمسازی که یک بار انتخاب شده، یک بار نشان داده شده و الان برای خودش اعتبار دارد وخیلی از جشنوارههای دیگر منتظرش هستند و باید فیلم به آنها ارائه دهد و بعد از یک مرحلهای باید برود و فیلم بلند خودش را بسازد.
امیدوارم این مسئله هیات انتخاب در جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز بر طرف شود. یک سری منتقد و روزنامه نگار میتوانند اعضا را تشکیل بدهند. آدمهایی که هم تخصص این کار را دارند و هم علاقه دارند. اعضای هیات انتخاب باید به گونهای باشند که لذت ببرند از دیدن فیلم، برای اینکه علاقه دارند بدانند در حوزه فیلم کوتاه چه خبر است.
- خیلی از اعضای هیات انتخاب تخصص سینمای یک منطقه خاص را دارند و میبینیم حتی مقاله و مطالب مفصلی در مورد سینمای آن منطقه منتشر کردهاند.
کاملا همین طور است. مثلا وقتیکه با رئیس جشنواره وینتر تور صحبت میکنم، تاریخچه فیلم کوتاه جهان را کامل میداند. از هر جا که ممکن باشد فیلم کوتاه میبیند و تخصصی راجب یک سری کشورها اطلاعات دارد. من چون فیلمهای کوتاه پرتغال را دنبال میکردم این آقا راجب فیلمهای کوتاه پرتغال یک اطلاعاتی به من داد، که من گفتم از کجا این اطلاعات را داری. اطلاعات مربوط به دهه شصت بود و سینماتک پرتغال را دنبال کرده بود و تمام فیلمها را دیده بود. علاقهاش نسبت به این کار وظیفهاش را هم در بر میگیرد.
- به نظرم دلیلی که باعث این مسئله میشود که اعضای هیات انتخاب در جشنوارههای ایرانی عوض شوند به نظر من بحث فرهنگی هم هست. فیلمسازان ما بلافاصله بعد از شنیدن خبر انتخاب نشدن فیلمشان فکر میکنند حتما یک سو نیتی وجود دارد. در نهایت ما دوست داریم خیلی سریع صدای اعتراضها را بخوابانیم. پس سیاستی در پیش میگیریم که کمتر اعتراض ممکن را برانگیزد.
خب این ماجرا باعث ایجاد آسیبهای جدیتر میشود. بارها دیدهایم که تهیه کننده فیلم در هیات انتخاب است یا حتی در هیات داوری است. آن فیلم حتی اگر خوب باشد و در هر شرایطی هم انتخاب شود، چون آن آدم آنجاست، اگر جایزه بگیرد از ارزش فیلم کم میشود و اگر نگیرد باز هم به فیلم ظلم شده است. من امسال جشنواره تیرانا داور بودم. از قبل با من هماهنگی کرده بودند و در وب سایت جشنواره هم اعلام شده بود. فیلم فرنوش صمدی را هیات انتخاب، انتخاب کرده بود و نمیدانستند که من نویسنده مشترک هستم و اعلام هم کرده بودند که فیلم انتخاب شده است. با من تماس گرفتند که چه کاری انجام کنیم؟ من گفتم که من داور نمیشوم، چون دوست ندارم فیلم از جشنواره بیرون بیاید. بعد گفتند که نه حتما باید یکی از اعضای آکادمی ــ برای اینکه این جشنواره Oscar Qualified است ــ باید در بین داوران جشنواره حضور داشته باشد و این جز شروط است. تصمیم بر این شد که من به عنوان داور باشم اما میدانستم که هیچ حق دفاعی از فیلم هم ندارم. فیلم فرنوش صمدی جزو سه فیلم برتر باقی اعضای داوری جشنواره بود. که در نهایت هم در مورد جایزه دادن به فیلم با رئیس جشنواره صحبت کردیم و گفت که تصمیم با خودتان است. من در نهایت تصمیم گرفتم که جایزهای به فیلم تعلق نگیرد. فرنوش صمدی هم با این تصمیم موافق بود. امکان اتفاق این نوع مسائل وجود دارد و اجتناب ناپذیر است. مسئله پیش بینی نشده و ناخواستهای بود که پیش آمد و یک فیلم از حق احتمالی خودش باز ماند.
- مورد دیگری که من خیلی این روزها با آن مواجه هستم، خبر رسانی نادرست در رسانهها و اخبار کذب است. نام جشنواره را عنوان نمیکنند و تنها به اسم شهر بسنده میکنند. مثلا جشنواره ونیز یا سانفرانسیسکو. یا اگر فیلم در بخش جنبی یا خارج از مسابقه شرکت کرده باشد، هیچ اشارهای به این موضوع نمیمنند و در خبر آورده نمیشود و فقط نام جشنواره را ما میبینیم. بعضی اوقات میگوییم شاید تیتر خبر به این شکل باشد اما میبینیم در متن خبر هم هیچ اطلاعات تکمیلی نیامده است. حتی در ارائه خود فیلمساز هم این مشکل وجود دارد، چون فیلم باید جز Official Selection باشد که بشود برای فیلم لارل زد، اما در اینترنت جستجو میکنند و لارل جشنواره را به فیلم اضافه میکنند. آن لارل را جشنواره باید به فیلمساز بدهد نه اینکه خودش پیدا کند. اینها مواردی هستند متاسفانه شاهدش هستیم. و سوال آخر، پخش کننده استاندارد و حرفهای را چطور باید بشناسیم، وظیفه پخش کننده چیست و در نهایت حضور پخش کننده چه اهمیتی دارد؟
نکتهای که تقریبا همه در ایران اشتباه فهمیدند، تفاوت بین پخش کننده و کارگزار فروش فیلم است. در ایران به هر دو پخش کننده میگویند. اکثر کسانی که در ایران به عنوان پخش کننده شناخته میشوند کارگزار فروش (Sales Agent) هستند. این ساختار در فیلم بلند جا افتادهتر است، در فیلم کوتاه هم تقریبا همین ساختار وجود دارد. پخش کننده فیلم را از کارگزار فروش میگیرد و فیلم را در کشور یا کشورهای خاص پخش میکند. این فیلم ممکن است در سینماهای آن کشور پخش شود یا به صورت DVD یا VOD منتشر شود. کارگزار فروش، فیلم را از تهیه کننده میگیرد، فیلم را به پخش کنندههای مختلف میدهد و هیچ تاثیری در پخش فیلم ندارد. ممکن است کارگزار فروش فیلم را به ده پخش کننده بفروشد. در بحث جشنوارهها معمولا کارگزاران فروش فیلم را به جشنوارهها میدهند اما بعضی از پخش کنندههای قوی ــ که در اغلب در حوزه فیلم بلند فعالیت میکنند ــ هم فیلم را به جشنوارهها میدهند. مثلا یک کمپانی مانند وایلد بانج که البته هم کارگزار فروش هستند و هم پخش کننده، فیلمها را به جشنوارهها هم میدهند. پس در وهله اول کارگزار فروش فیلم، فیلم را به جشنوارههای مختلف میدهند، زمانیکه فیلم در جشنوارهها نمایش داده شد و حالا اعتباری کسب کرد، کارگزار فروش به سراغ پخش کنندهها میرود. تاثیر پخش کننده در فیلم بسیار زیاد است. امسال در بخش مسابقه کن، شش فیلم برای وایلد بانچ بود. پس برای فیلم بلند بسیار مهم است که پخش کننده چه کسی باشد. کارگزار فروش و پخش کنندهها هم فیلمهای خوب سال را رصد میکنند قبل از اینکه فیلمها به جشنوارهها بروند. اهمیت پخش کننده از آنجا است که پخش کنندهها میتوانند مستقیم با مدیر و هیات انتخاب جشنوارهها صحبت کنند و با توجه به سابقهای که دارند خیلی کمک میکنند به دیده شدن فیلمها. در فیلم کوتاه ماجرا قدری متفاوتتر است. در واقع پخش کنندهها خیلی تاثیر آنچنانی نمیگذارند. اما تعدادی کمپانی هستند که میتوانند فیلم را با توجه به سابقه قبلی خودشان و فیلمساز در همان جشنواره، مستقیم به دست رئیس جشنواره برسانند. فیلم دیگر از هیات انتخاب اولیه رد میشود ــ که فیلمها را از نظر تکنیکی بررسی میکنند ــ و مستقیم به دست رئیس قسمت انتخاب میرسد. از این منظر پس برای فیلم کوتاه هم خیلی مهم است که با چه پخش کنندهای کار کند، منتها تمام فیلمهای کوتاه دیده میشوند. اما در فیلم بلند ممکن است این اتفاق نیافتد که تمام فیلمها دیده شوند. در فیلم کوتاه کارکردی که پخش کننده دارد این است که این قدرت را دارد که فیلم را به نفرات اصلی جشنواره بدهد. براساس سابقه پخش کننده، هم پخش کننده جشنواره را میشناسد و هم جشنواره پخش کننده را و فیلمها را از پخش کننده پیگیری میکند. این ارتباط دو طرفه است و یک اعتمادی از قبل شکل گرفته است. چون با توجه به سلیقهای که از قبل از این پخش کننده دیدهاند به پخش کننده اعتماد دارند. پخش کننده هم طبعا جشنوارهها را به خوبی میشناسد و میداند که کدام فیلم را برای چه جشنوارهای ثبت نام کند و در نهایت با چه فردی صحبت کند یعنی میداند کدام برنامهریز جشنواره ممکن است از فیلم بیشتر خوشش بیاید. از این منظر هم خیلی مهم است که پخش کننده فیلم کوتاه چه کسی باشد. صرفا هم همین شناخت است و تاثیر دیگری هم ندارد و جشنوارهها خیلی راحت فیلمهایی را که دوست ندارند، کنار میگذارند.
فیدان در شبکههای اجتماعی