نوشته: هادی علیپناه
خاطرم هست نزدیک دو سال پیش از دوستی که در حوزه تاریخ سینمای ایران تحقیق میکند در مورد سینمای آزاد و فیلمهای موجودش سوال کردم. جوابش نقل به مضمون چنین بود: «سینمای آزاد چیزی شبیه به رویا ست. منابع اندکی در مورد آن وجود دارد و جز یکی دو فیلم چیزی از فیلمهایش باقی نمانده.» لحنش چنین میرساند که شما هم دنبالش نباشید، چون چیزی نخواهید یافت. در نتیجه در آن دوران تنها به مطالعه تاریخ شفاهی نقل شده توسط فیلمسازان و موسس این جنبش اکتفا کردم و چند فیلمی که روی اینترنت پیدا میشد را دیدم. حالا ولی بعد از چند ماه تحقیق گسترده در مورد جنبش سینمای آزاد آن رویا آرام آرام دارد شکل واقعیتر به خودش میگیرد.
شرح وقایع سینمای آزاد را میتوان در کتاب «ده سال سینمای آزاد ایران» نوشته بصیر نصیبی موسس این جنبش و چندین گفتگو قابل دسترسی دیگر مطالعه کرد. پس فعلا نیازی به تکرار آن نیست. اما آنچه امروز بر آن یقین داریم ماهیت یگانه و پیشگام جنبشی ست که در تاریخ ۱۱ مهرماه ۱۳۴۸ با حضور جمعی کوچک در محوطه یک مهد کودک شکل گرفت و به سرعت سینما را با کمک دوربین و قطعی پیش پا افتاده و غیر حرفهای در بین جوانان علاقهمند اغلب شهرهای ایران گستراند. نتیجه شکوفایی استعدادهایی کم نظیر بود که به گواه اندک فیلمهای موجودی که امروز در دسترس ماست پدیدهای ست بسیار مهم و تلاش برای مطالعه و جمع آوری تاریخش بسیار ضروری و راهگشا برای وضعیت امروز سینما و فیلم کوتاه ایران.
بگذارید یک بار برای همیشه بگوییم در دوره ۱۰ ساله فعالیت این جنبش خصوصا در دوره پنج ساله دوم که حمایت گسترده تلویزون ملی را به همراه داشت، تقریبا کار نکردهای باقی نگذاشتهاند. درایت و تیز بینی بصیر نصیبی تنها در آغاز کردن این جنبش خلاصه نمیشود و او با حمایت حامیان و همراهی دوستان جوانش جنبش سینمای آزاد را از جنبههای متنوعی در تمنای «سینمایی بهتر» گسترش داد. از این رو میتوان او را پدر راستین فیلم کوتاه ایران دانست. برگزاری جلسات مداوم نمایش فیلم ــ از آثار سینمایی مهم جهان گرفته تا تولیدات سینمای آزاد و آثار دیگر سینماگران پیشروی ایران، ابداع روشی منحصر به فرد در تاسیس دفاتر سینمای آزاد در سایر شهرها، برگزاری جشنوارههای متنوع به منظور گسترش دیدگاه و کشف جوانان با استعداد، استفاده از پتانسیلهای ارتباطی برای محکمتر کردن جای پای جنبش و آشنایی بیشتر علاقهمندان از حضور ثابت در نشریات مختلف تا برنامه تلویزیونی و رادیوی ثابت و انتشار چندین کتاب، هویت بخشید به فیلم کوتاه به عنوان مدیومی برای جستجو و کشف سینمای بهتر، اندیشمند و حساس به جامعه خود و در نهایت حضور موثر در عرصههای بینالمللی و ارائه پیشنهادهایی نوآورانه به سینماگران جوان و هم کیش خود در سایر کشورها کلیت و نه تمامی این فعالیتها هستند.
برای خود من به شخصه به گواه فیلمهای موجود، میزان حساسیت فیلمسازن نسبت به وضعیت جامعه و نیز تلاش برای گسترش زبان سینما در اقلیمها و اقوام مختلف ــ در راستای رسیدن به زبان سینمایی متنوع که برآمده از زیست مردم بوده ــ رشک برانگیز است. همینطور با مطالعه هر چه بیشتر و پیش رفت مراحل پژوهش بیش از پیش علایق و عقاید شخصی خودم و همراهانم در فیدان را هم راستای منش و دیدگاه سینماگران سینمای آزاد میبابیم و چه افتخاری پیش از اینکه میراثدار چنین جنبشی باشم و با شناخت بیشتر آن دیدی درستتر نسبت به آنچه از سینما تمنا میکنیم بیابیم. از این رو پژوهش در مورد سینمای آزاد جدای از یک وظیفه حرفهای برای من به یک علاقه شخصی و ضروری بدل شده است.
جنبش سینمای آزاد حتی در مواجهه با آسیبها نیز ابعاد گستردهای را تجربه کرد. از اوج و فرودهای کیفی آثار گرفته تا تلاش برای غلبه بر محدودیتهای فنی، اختلاف نظرها، جشنواره و جایزهزدگی، موانعی که جریان سینمای مسلط بر سر راهشان قرار داد و در نهایت سانسور حاکمیت و از دست رفتن چند فیلم مهم در جریان حساسیت ساواک در سالهای پایانی فعالیت، تاسیس انجمن سینمای جوان از سوی وزارت فرهنگ و هنر با ساختاری شبیه و البته با ذاتی متناقض برای مقابله با دستاوردهای جنبش و البته تلاش برای حفظ استقلال با وجود تمامی موانع و حتی حمایتهای صورت گرفته، اوج و فرودهای متنوعی را در مسیر ۱۰ ساله این جنبش رقم زدهاند که نیاز به بررسی دقیقتر و تحلیل دارند.
یادداشت حسن بنیهاشمی در ابتدای نخستین شماره بولتن سینمای آزاد خود گواهی بر میزان حساسیت اعضای این جنبش بر کیفیت مسیر آن است (یادداشت را اینجا بخوانید). حتی مطالعه اندک نقدهای موجود در مورد فیلمها خصوصا یادداشتهای داریوش عیاری (که در کتاب دوم سینمای آزاد قابل مطالعه است) در مورد برخی از فیلمها به خوبی نشان میدهد که چقدر بدون تعارف تلاش میشده کیفیت مسیر حفظ شود و آسیبها شناسایی و اقداماتی برای رفعشان صورت بگیرد.
جنبش سینمای آزاد اما بدون شک بزرگترین ضربه را نیز از همین تلاش برای حفظ استقلال خورد و مصادف با وقوع انقلاب به دلیل ماهیت مستقل اجرایی و هنریاش و عدم وابستگی به ارگان مشخص به یکباره از حرکت ایستاد و اکثر فیلمسازانش که سینما را در مسیر متفاوت تجربه کرده بودند یا گوشهنشین شدند و یا با تغییر مسیر سعی کردند در سینمای حرفهای باقی بمانند. به گواه اعضای جنبش، قریب به ۱۰۰ نفر از فیلمسازان بعد از انقلاب وارد سینمای حرفهای شدند و در عرصهها مختلف آن فعالیت میکنند. بسیاری خواسته و ناخواسته سینما را رها کردند و فیلمها و اسناد به مرور از دست رفت.
نامهای بسیاری را میشود فهرست کرد اما بماند برای فرصت بهتر. در پایان از تمام کسانی که در مسیر این پژوهش ما را یاری میکنند سپاس گذاریم. قدردانی شایسته نیز بماند برای فرصتی بهتر.
افراد حاضر در عکس بالا: از راست مرحوم احمدغفارمنش، رضا عدل، بصیر نصیبی، عبدالله باکیده در دفتر مرکزی سینمای آزاد
فیدان در شبکههای اجتماعی