نوشته: مجید فخریان
نهال ۱۲ شاید مهمترین دوره از این جشنواره در قیاس با ۴ دوره دیگر بازخوانی امروز باشد. فیلمهای این دوره برخلاف دورههای دیگر جشنواره، اول به خاطر جدیت و دوم به خاطر اهمیتشان به مخاطب (اینجا چندین بار میتواند از انفعال نجات یابد و به بینندهای ناآرام بدل شود.) فیلمهایی قابل بحثاند. علاوه بر آن، حضورشان در جشنوارههای فراگیر داخلی و خارجی نیز چشمگیرتر است و معمولا توجهها را به سوی خود جلب میکنند:
شاید این میان توجه اصلی معطوف به «کشتارگاه» (بهزاد آزادی) باشد که از جشنواره کن به سوی نهال آمدهاست. بهزاد آزادی پس از دو فیلم بد، اینبار با درام درگیرکنندهای که در شهر کوچک و محلهای کشتارگاه میگذرد، مخاطب خود را در لحظاتی شگفتزده میکند. بزرگترین حسن فیلم پس از گذشت زمانی سه ساله از آن، این نکته است که ما شاهد یک درام اجتماعی نه در تهران که در شهر کوچکی از کردستان هستیم. صحنههای پس از مرگ پسربچه و کات به شهر این کشمکش را به نحو احسن انجام میدهد. اما مشکل فیلم دقیقاً پس از این کات است و آغاز یک داستان تازه. داستانی که در آن، نیمه اول فیلم تفسیر میشود. مقصر یا عامل بزه شناخته میشود و همه آن ظرفیتهای نیمه آغازین فیلم از یاد فیلمساز میرود. میماند بازی بازیگران که تا به انتها خیرهکنندهاند و در بد یا خوب بودن زیادهروی نمیکنند. بهترین صحنه فیلم که از دیدار اول تا به امروز در یادم مانده، تعلیق حاضر در صحنه درآوردن گوشواره از گوش دختربچه است. البته و حیف که صحنه بسیار بد و ناشیانه از تهزدن موها نیز بلافاصله پس از آن احضار میشود. اینجا بیشتر دربارهاش نوشتهام:
اما این «روشویی» (جابر رمضانی) است که در نهال و خانه سینما و جشنواره تهران همه را به شگفتی وا داشته. هشت دقیقه ویرانگر که عامدانه جوری ساخته شده که مخاطب بلافاصله پس از دیدار اول، دیدار دوم را تمنا کند. این خصلت را خیلیها به پای ویژگیهای فیلمنامه کار گذاشتند و فکر میکنم کمبودند کسانی مثل من که آن را به پای فریبندگیاش گذاشتند (اینجا میتوانید بخوانید). فرمولهکردن قواعد کار درستی نیست اما داشتن یک طرح اصلی واحد و مشخص، از خصایصی است که همه بر آن تاکید داشتهاند. تمام فیلم درون یک ماشین زیر کارواش میگذارد و آدمهای در آن هم از حال میگویند و هم از گذشته، و فردایی که در انتظار آنهاست. این تلنبارشدگی فیلم را تقلیل میدهد به گفتگو و گفتگو را نیز با صدای محیط مخدوش میکند. تنها یک جا تصویر پیش میرود و آن هم وقتی است که دوربین همراه با مادر و دختر به عقب رفته و زن جوان را مثل آنها شکنجه میدهد. «روشویی» در نهایت مصداق فیلمی میشود که برای درگیرکردن مخاطب و احتمالا داوران، حاضر است حتی شده در قبای قاتل، علیه فیلم خود نیز بایستد. فیلمنامه دیگر این فیلمنامهنویس، با نام «فلامینگو» در جشنواره تهران امسال، این موضوع را بار دیگر برای من اثبات میکند.
«چهارنفره» سهند کبیری بیشتر به یک غرولند بصری شبیه است. فیلم در طول زمان نستاً طولانی که در اختیار دارد، هیچ تلاشی برای تبدیل بهانهبافیهای خود به ناله و کنایه نمیکند. علاوه بر آن، هیچ چیز از لوکیشن پرطراوت خود دریافت نمیکند و عامدانه ادای پیرها را درمیآورد. زنده نگاهداشتن خارج از قاب، در دقایق اولیه فیلم امیدوارکننده است. اما رفتهرفته نوک پیکان به سویِ همین خارج از قاب قرار میگیرد و تف و لعنتهای فراوان نثار آن میکند. از دیدار اول تا امروز، ایستادن پای همین حرفها: جدیتِ نازل شده از آسمان
ایمان بهروزی انتخاب من از آن دوره از جشنواره است. «فیلمی برای تو»، موفق به کسب جایزه دیپلم افتخار بهترین فیلم سال اولی میشود و پس از آن نیز در جشنوارههای خارجی بسیاری تا همین حالا شرکت میکند. اما اینها افتخاراتی است که همه به خود فیلم و کارگردانش تعلق دارد. اهمیت آن در داشتن این ویژگی است که همچون آینهای، بازتاب تمام فیلمهای دیگر و فیلمسازانشان را میتوان در آن دید. نسل تازه، نسلی که قرار است با غرولند انتقام بگیرد، اینجا در هیبت جوانی درآمده که سختش است دوست داشتن را به صراحت فریاد بزند و تمام فیلم ذیلِ دست نیاز او برای پیدا کردن راهی جهت بیان این دوست داشتن میگذارد. ریشه این حیا کجاست؟ فیلمساز در ادامه همین فیلم (فیلم بعدی عنوان خوبی نیست)، امور دو ریل (اینجا دربارهاش بخوانید)، بیآنکه بیل حفاری به دست بگیرد، اندکی از آن را بازگو میکند. او بر خلاف دیگران، نمیخواهد در همان فیلم اول، پرده از اسرار جهان بردارد. قدم به قدم پیش میرود و برخلاف دیگر فیلمها که در جلد خداوندگار فیلم فرو رفتهاند، خود را در مرکز جهان به آزمایش میگذارد. این که او میداند کامل نیست، و فیلمسازی تسلی خاطری برای به اشتراک گذاشتن همین ناکامل بودن خود است، به مراتب بالاتر از تمام فیلمهای دیگر جشنواره مینشیند. در زمانهای که فیلمسازها از تصوی واقعی خود فراریاند، «فیلمی برای تو»، برای یافتن پاسخ به سوی خود حرکت میکند.
یادداشتهایی به بهانه بازخوانی نهال ۱۴
یادداشتهایی به بهانه بازخوانی نهال ۱۳
یادداشتهایی به بهانه بازخوانی نهال ۱۲
فیدان در شبکههای اجتماعی