بازنشر گفتگو با فرشته پرنیان پیرامون دو فیلم کوتاهش و وضعیت فیلم کوتاه در سال‌های اخیر؛ به بهانه اکران فیلم کوتاه بعد از کلاس در گروه هنر و تجربه

فیلم کوتاه «بعد از کلاس» را نه روی پرده سینما بلکه از طریق نسخه قابل دانلودی دیدم که خانم پرنیان در اختیارم گذاشته بود. یادم هست که هنوز بازار بحث‌وجدل‌ها در مورد آخرین فیلم اصغر فرهادی ــ در آن زمان ــ «جدایی نادر از سیمین» داغ بود. من به‌عنوان مخاطبی که باید نظرش را در مورد فیلم به فیلم‌ساز انتقال می‌داد براثر اشتباهی که اکثر ما هنوز هم مرتکب می‌شویم حال و هوای فیلم خانم پرنیان را با فیلم اصغر فرهادی مقایسه کردم. طبیعتاً بحث دوستانه و کوتاهی که بعدازاین مقایسه بین من و فیلم‌ساز شکل گرفت راه به‌جایی نبرد. یک سال بعد در جریان یک تحقیق شخصی دوباره فیلم کوتاه بعد از کلاس را دیدم. مواجهه دوم شاید به دلیل دور شدن من از تأثیر فیلم فرهادی به‌کلی متفاوت بود. این بار فیلم موفق می‌شد جزئیات و ویژگی‌های خود را به‌راحتی به نمایش بگذارد. مطمئناً در دیدار اول فیلم همان فیلمی بود که من در دیدار دوم و بعدها در دیدارهای چندباره با آن مواجه می‌شدم. اما جایگاه من به‌عنوان مخاطب در درجه اول و منتقد در درجه دوم در دو مواجهه صورت گرفته ــ بافاصله زمانی یک‌ساله ــ بسیار متفاوت بود. تفاوتی که به شاهراه‌های ارتباطی و هویت مستقل فیلم (اینجا دیگر مهم نیست چه فیلمی) صدمه می‌زند. ازاین‌رو گاهی این مخاطب است که به دلیل مواجهه پر از سوءتفاهمش با فیلم‌ها راه را برای مسیر ارتباطی فیلم می‌بندد. معضلی که همواره فیلم‌های کوچک‌تر را از مسیری که باید خارج می‌کند و در مارپیچ سوءتفاهم و کج‌فهمی‌های گاه حتی ناخواسته‌ای قرار می‌دهد. سلسله اتفاق‌هایی که درنهایت به تجربه سینمایی مخاطب آسیب می‌رساند. مطمئناً اگر چنین سوءتفاهم‌هایی شکلی گسترده‌تر به خود بگیرند فیلم را هم دچار مشکلاتی هرچند کوتاه‌مدت خواهد کرد.

فرشته پرنیان دانش‌آموخته دانشگاه سینما و تئاتر با اولین فیلم کوتاه خود «تولدت مبارک» توجه زیادی را به خود جلب کرد. فیلم کوتاه دومش «بعد از کلاس» بااینکه در جشنواره‌های داخلی حضور موفقی نداشت بااین‌حال یکی از نمایندگان سینمای ایران در مهم‌ترین جشنواره‌های بین‌المللی فیلم کوتاه در سال ۲۰۱۳ بود. گفتگوی پیش رو از فرم یک مصاحبه با فیلم‌ساز درباره فیلم‌ها و دیدگاه سینمایی‌اش آغاز می‌شود و درنهایت شکل یک گفتگوی دوستانه در مورد دغدغه‌هایی کلی‌تر را به خود می‌گیرد.

 

به نظرم تفاوت عمده‌ای بین فیلم اول و فیلم دومت هست. و این تفاوت تقریباً در همه جوانب فیلم چه ساختاری و چه پرداخت مضمونی وجود دارد. خب به‌عنوان سؤال اول: چه اتفاقی بین فیلم اول و فیلم دومت افتاد که شاهد چنین تغییری هستیم.

سه سال گذشت! وقتی‌که فیلم اولم را می‌ساختم شناخت و تصور کاملی از فیلم کوتاه نداشتم. فیلم‌های کوتاه زیادی تدوین کرده بودم ولی این‌که یک قصه را در قالب فیلم کوتاه تعریف کنم… نه. حالا شاید من زیاد موافق این تفاوت عمده بین فیلم کوتاه اول و دومم نباشم اما شخصاً این موضوع را می‌پذیرم. چراکه فیلم اولم را زیاد دوست ندارم. از طرفی شاید قبل از فیلم اول تعداد فیلم‌های کوتاهی که دیده بودم بسیار کم بود و بیشتر ذهنیتم به‌سوی فیلم بلند می‌رفت. درنهایت بعد از سه سال روند شکل‌گیری فیلم دوم این‌طور نبود که بنشینم و به این موضوع فکر کنم که: خب حالا باید چه‌کار کنم که فیلم دوم بهتر یا متفاوت‌تر باشد. به‌نوعی تجربه زیسته این سه سال و آشنایی بیشترم با فضای فیلم کوتاه باعث به وجود آمدن تفاوت‌هایی شده است که ممکن است به چشم بیاید.

 

فکر می‌کنم فیلم اول در زمان دانشجویی ساخته‌شده و فیلم دوم خیلی بعدتر؟

بله فیلم اول اواخر دوره دانشجوی بود و در زمان ساخت فیلم دوم شیوه زندگی‌ام عوض‌شده بود، آدم‌های اطرافم و البته به همان نسبت عوامل فیلمم عوض شدند. پس همه‌چیز طور دیگری شد. البته اتفاق دیگری که در جریان ساخت فیلم دوم بسیار روی من تأثیر گذاشت حضور خانم فرشته صدر عرفایی بود که از همان مراحل اولیه، مرحله طرح فیلم‌نامه همراه کار بود و تأثیر مهمی روی کیفیت فیلم‌نامه گذاشت. در طول دو ــ سه ماهی که مراحل اولیه شکل‌گیری فیلم‌نامه طول کشید درنهایت تصمیم گرفتم که فیلم‌نامه را تنها ننویسم و از کمک دو نفر دیگر استفاده کنم و البته نظرات خانم صدر عرفایی هم بود که به کیفیت کار خیلی کمک کرد. و اگر بخواهم جواب سؤال اول را کامل‌تر کنم علاوه بر تغییر خودم، تفاوت و کیفیت عوامل فیلم دوم هم درنتیجه نهایی تأثیر مهمی داشت.

خب این وارد شدن دو نفر فیلم‌نامه‌نویس جدید اساساً قرار بود باعث چه تغییر یا اتفاقی در فیلم‌نامه بشود؟

خب موضوع فیلم‌نامه ارتباط بین دو زن بود و فیلم‌نامه قبل از ورود سهند کبیری و آرین مظفری یک‌بار به‌صورت کامل نوشته‌شده بود که ما تصمیم گرفتیم دوباره از ابتدا فیلم‌نامه را یک‌بار دیگر بنویسیم. و دلیل این اتفاق این بود که من همیشه می‌ترسم وقتی راجع به یک موضوع زنانه حرف می‌زنم خیلی تک‌بعدی بشود. برای همین تصمیم گرفتم از نگاه مردها هم کمک بگیرم و به نظرم برعکس این اتفاق برای فیلم‌نامه‌نویس‌های مرد هم می‌تواند خیلی مؤثر باشد. ترس اصلی‌ام هم این بود که فیلم‌نامه به‌طرف سانتیمانتال شدن و حسی شدن برود. و به نظرم نسخه اولیه این حالت را داشت. وقتی‌که آقای کبیری و مظفری به فیلم‌نامه اضافه شدند ابتدا چیزهایی را در طرح اصلی تغییر دادند و بعد در دیالوگ‌ها و درنهایت حال و هوای کار چیزی شد که به نظرم درست‌تر هم بود.

 

این روند را، حضور افراد دیگری در مرحله نگارش فیلم‌نامه را در فیلم جدیدت هم ادامه دادید؟

نه… این بار بیشتر به دنبال تجربه جدید و متفاوت‌تری بودم برای همین فیلم‌نامه را به‌تنهایی نوشتم.

 

در فیلم‌نامه بعد از کلاس یک سری جزئیات وجود دارد که در روند داستان و روایت آن نقش مهمی را بازی می‌کنند. جزئیاتی که معمولاً در بیشتر فیلم‌نامه‌ها نمی‌بینیم. مثل توپی که به پنجره می‌خورد یا معادله‌ای که روی تخته‌سیاه نوشته‌شده و شخصیت فیلم درجایی آن را پاک می‌کند. کارکرد و چرایی حضور چنین جزئیاتی در بدنه فیلم چیست؟

این جزئیات در فیلم‌نامه بود اما به شکلی که درنهایت در فیلم می‌بینید بیشتر در مرحله کارگردانی به فیلم اضافه شدند. یعنی اینکه بیشتر در مرحله دکوپاژ و میزانسن و به دلیل چرخش‌هایی که باید بین دیالوگ‌ها شکل می‌گرفت اضافه شدند. بیشتر هم به این دلیل بود که فیلم‌نامه در مورد دو آدمی بود که مادر و دختر هستند و از نسل‌های مختلفی که حرف‌های همدیگر را نمی‌فهمند. در همان مرحله نگارش فیلم‌نامه هم عمده دغدغه من بر سر این مسئله بود که موضوع فیلم‌نامه ورای این باشد که دختری می‌خواهد خانه مستقلی برای خودش داشته باشد و مادرش مخالف این قضیه است. خب این جزئیات درنهایت باوجود محدودیت‌هایی که فضای یک کلاس داشت فکر شدند. عملاً هم به‌جز صداها، تخته‌سیاه و نیمکت‌های داخل یک کلاس کوچک و خالی امکان دیگری برای طرح چنین جزئیاتی وجود نداشت. حتی حالا هم دقیقاً نمی‌دانم چقدر این جزئیات به فیلم کمک کرده‌اند اما سعی کردم که از تمام امکان‌های موجود برای ساختن و بهتر کردن فضای فیلم کمک بگیرم.

 

برای رسیدن به این جزئیات ــ قبل و در حین نگارش فیلم‌نامه ــ سعی کرده بودید فضای مدرسه و یک کلاس را تجربه کنید یا نه؟

نه. بیشتر به خاطر شرایط موجود لوکیشن فیلم‌برداری سه روز قبل از شروع فیلم‌برداری مشخص شد و من بیشتر با ذهنیتی که از یک کلاس درس داشتم دکوپاژ و استوری بُرد فیلم را تهیه‌کرده بودم.

 

در مورد کیفیت بازی‌ها هم قدری توضیح بدهید. قبل از فیلم‌برداری با بازیگران فیلم تمرین کرده بودید؟

بله

 

چند جلسه و به چه نحوی؟

دو بازیگر فیلم خیلی باهم فرق داشتند. خانم عرفایی بازیگر حرفه‌ای بود ولی صدف صدری اولین فیلم جدی بود که بازی می‌کرد. برای همین فکر می‌کنم یک‌چیزی در حدود یک ماه با خانم صدری هرروز کارکردم. چند جلسه هم با حضور خانم عرفایی تمرین داشتیم.

برای فیلم اولتان چقدر با بازیگرها تمرین کرده بودید؟

دقیق یادم نیست اما تمرین داشتیم.

 

این تمرین‌ها چه چیزی را به فیلم اضافه می‌کنند؟

در مورد بعد از کلاس خانم صدری تجربه بازیگری نداشت و این اولین فیلمش به‌حساب می‌آمد برای همین لحن و بیان و جزئیات حرکتش، همه‌چیزهایی بودند که باید از قبل کار می‌شد. باید نقش را می‌فهمید. بیشتر جلسه‌های تمرینمان هم‌صحبت کردن راجع به این شخصیت بود؛ نه این‌که این دیالوگ باید چطور ادا شود. باید می‌فهمید که این آدم چه شخصیتی دارد. این موضوع بیشتر هم برای این بود که از شخصیت اصلی خودش هم خیلی متفاوت بود و فاصله داشت.

 

در مورد جزئیات ظاهر شخصیت‌ها چقدر کارشده است. جزئیاتی که به‌واسطه شخصیت و موقعیت آن‌ها و البته مواجهه شما باکیفیت بازی بازیگرها طبعاً متغیر بودند؟

در مورد یونیفرم مادر که یونیفرم مدرسه بود خیلی فکر شد. در مقطعی که برای دیدن لوکیشن به مدرسه‌ها می‌رفتم متوجه شدم که لباس و یونیفرم معلمین مدرسه نسبت به آن دوره‌ای که ما مدرسه می‌رفتیم خیلی تغییر کرده بود. حتی وقتی معلم‌هایی را می‌دیدم که شخصیتشان به شخصیت فیلم نزدیک بود ــ آدم‌هایی که به‌نوعی حد وسط سنت و مدرنیته ایستاده‌اند ــ متوجه می‌شدم که ظاهرشان فرق دارد. درصورتی‌که چادری بودند روسی سر می‌کنند. به همین دلیل و به دلیل حساسیت شخصیت مادر به همراه خانم آیدا رجبی طرح لباس فیلم روی لباس این شخصیت خیلی فکر کردیم. از آن‌طرف لباس و ظاهر دختر خیلی برایمان مشخص بود. هم بیشتر یک تیپ بود و هم شخصیت اصلی فیلم مادر بود. درنهایت هم به رنگ‌ها و لباسی رسیدیم که در فیلم می‌بینیم.

 

فیلم کوتاه بعد از کلاس چقدر در ایران دیده شد؟

نه به اندازه فیلم اولم. یک دلیلش این بود که جشن خانه سینما برگزار نشد. چون فیلم اولم اصلاً به این دلیل خیلی دیده شد. دلیل دیگرش هم این بود که برای جشنواره فیلم کوتاه تهران انتخاب نشدند.

 

این دیده نشدن چقدر روی فیلم‌ساز تأثیر می‌گذارد؟ قدری می‌خواهم کلی‌تر جواب این سؤال را بدهید هرچند مثال‌هایی از وضعیت خودتان برای کمک به بحث می‌تواند مفید باشد. دلیل این سؤالم هم یک نوع دغدغه شخصی ست. فیلم‌سازانی را می‌بینم که به هر دلیلی فیلم‌هایشان دیده نمی‌شود. این تنها در مورد فیلم‌هایی نیست که در جشنواره‌ها ــ به هر دلیلی ــ پذیرفته نمی‌شوند. فیلم‌هایی هستند که حتی در اکثر جشنواره‌ها داخلی پذیرفته می‌شوند و به نمایش درمی‌آیند. اما در پایان ــ اصلاً بحث جایزه گرفتن یا نگرفتن هم نیست ــ هیچ حرفی در موردشان زده نمی‌شود. مطلقاً هیچ حرفی و خب در مواجهه با خود فیلم‌ها با آثاری مواجه هستیم که کیفیت بهتر یا نگاه متفاوت‌تری در ساختار یا مضمون دارند. این در صورتی ست که بحث‌های هول یک فیلم در جریان برگزاری جشنواره حس و حال دیگری دارد… هم برای فیلم و هم برای فیلم‌ساز.

فیلم بعد از کلاس در جشنواره کلرمون فران فرانسه حضور داشت و جشنواره کلرمون به خاطر سالن‌های بسیار بزرگش و البته حضور پررنگ مردم عادی که برای دیدن فیلم‌ها می‌آیند موقعیت ویژه‌ای برای فیلم‌ها فراهم می‌کند که تقریباً در هیچ جشنواره دیگری حداقل در این مقیاس رخ نمی‌دهد. سال قبل در حین برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران با یکی از دوستان برای دین فیلم‌ها رفته بودیم. آنجا به دوستم می‌گفتم که باوجوداینکه فیلمم در یک چنین جشنواره مهمی نمایش داشته اما بازهم حسرت نمایش فیلمم در این جشنواره فیلم کوتاه تهران به دلم هست. انگار حس دیگری دارد اینکه در کشور خودت و بین آدم‌هایی که می‌شناسی فیلمت نمایش داشته باشد و دیده شود. اما در مورد تأثیر: ببینید اصلاً این فکر را نمی‌کنم که قدر فیلم دانسته نشد؛ نه. فکر می‌کنم یک فیلم معمولی بود مثل باقی فیلم‌ها و قرار نبود که اتفاق خاصی هم برایش بیافتد. یادم هست وقتی در جشنواره تهران پذیرفته نشد خیلی ناراحت شدم اما نه به مدت طولانی… این ناراحتی یک روز بیشتر طول نکشید. درنهایت هم تأثیر زیادی روی من نگذاشت.

منظورم تأثیرات این‌قدر کلی و بزرگ نیست. تأثیرات کوچک و جزئی که حتی روی تصمیم‌گیری‌های کوچک و کم‌اهمیت تأثیر می‌گذارند. باوجود جشنواره‌های ریزودرشت زیادی که در کشور در حوزه فیلم کوتاه برگزار می‌شود هیچ‌کدامشان جایگاه و بُرد جشنواره فیلم کوتاه تهران یا جشن خانه سینما را ــ در دوره‌هایی که برگزار شد ــ ندارد. به‌نوعی اگر نگوییم تنها فرصت، مهم‌ترین فرصت فیلم‌ها برای مواجه‌شدن با مخاطب جشنواره فیلم کوتاه تهران است.

قیقاً. حتی جشنواره‌ای مثل جشنواره پروین اعتصامی هم این برد را ندارد. اما اگر بخواهم تفاوتی را که بعدازاین دست اتفاق‌ها ــ برای من حداقل ــ رخ‌داده بگویم برای مثال بااینکه وقت دارم ولی هیچ عجله‌ای برای رساندن فیلم جدیدم به این دوره جشنواره فیلم کوتاه تهران ندارم.

 

یعنی جشنواره به‌نوعی به خودش ضربه می‌زند؟

من در جایگاهی نیستم که چنین اظهارنظری بکنم. و حتی به خاطر فیلم خودم هم نمی‌گویم. بیشتر به خاطر فیلم‌های دیگران است که این حرف را می‌زنم. در این چند سالی که در جریان فیلم کوتاه قرار داشتم به‌نوعی همه‌چیز طوری پیش می‌رفت که انگار قرار نبود فیلم خوبی در آن جشنواره پذیرفته شود! چون‌که فیلم‌های واقعاً خوبی بیرون از دایره پذیرفته‌شدگان آن جشنواره می‌دیدم. نمی‌دانم انتخاب‌های جشنواره بر چه اساس بود اما یک‌زمانی جشنواره فیلم کوتاه تهران استعداد کشف می‌کرد. کاری به کیفیت استعدادهای کشف‌شده و حرف‌هایی که در این مورد زده می‌شد ندارم. همین‌که یک جشنواره این‌قدر روی یک مسئله فوکوس است که می‌تواند آدمی را به نتیجه برساند خیلی اتفاق بزرگی ست. اما در این چند سال هیچ اتفاقی ازاین‌دست را از جشنواره فیلم کوتاه تهران شاهد نبودیم. انتخاب‌ها خیلی بی‌ربط و به‌دوراز انسجام و رویکرد مشخص بودند. برای مثال من فکر می‌کردم فیلم من به خاطر پوشش شخصیت فیلمم انتخاب نشده اما شاهد فیلم‌هایی بودم که بیشتر از فیلم و شخصیت من در انتخاب لباس راحت‌تر عمل کرده بودند.

این حرف تو را قبول دارم که این جشنواره به‌نوعی تنها جایی است که فیلم در آنجا دیده می‌شود اما درنهایت این دیده نشدن تأثیری هم نمی‌گذارد. برای اینکه اگر قرار باشد با این‌طور اتفاق‌ها ناامید بشوی اصلاً از ابتدا به این مرحله نمی‌رسیدی و خیلی زودتر از این‌ها ناامید می‌شدی! اما درنهایت باوجود همه این اتفاق‌ها آن آدم‌هایی که قوی‌تر هستند به کارشان ادامه می‌دهند. آدم‌های قوی‌تر… برای اینکه ممکن است فردی بااستعداد باشد اما قوی نباشد. در آخر هم این جشنواره‌ها هستند که یک‌چیزهایی را از دست می‌دهند. در مورد جشنواره فیلم کوتاه تهران یک نوعی بی‌نظمی در روند اجرایی جشنواره می‌بینم که بیشتر آزاردهنده است تا نمی‌دانم قوانین و محدودیت‌هایی که وجود دارد. حتی سلیقه‌ای بودن نگاه جشنواره هم چیز بدی نیست. همه جشنواره‌ها سلیقه خودشان را دارند و این حتی می‌تواند اتفاق خوبی باشد. اما بیشتر از هر چیز دیگری یک نوع سردرگمی در جشنواره می‌بینم.

 

یعنی نه خود جشنواره خط‌مشی مشخصی دارد و نه می‌تواند خط‌مشی مشخصی برای فیلم‌ها و فیلم‌سازان ارائه بدهد؟

داشت. سابقاً این خط‌مشی مشخص را داشت. اما الآن نه. و چنین جشنواره‌ای هیچ روندی را هم نمی‌تواند ایجاد یا هدایت کند.

 

صحبت از خط‌مشی‌ها شد. مورد دیگری که در فضای فیلم کوتاه جلب‌توجه می‌کند اختلاف لحن واضح و مؤکد فیلم‌هایی ست که دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه سینما و تئاتر می‌سازند. این اختلاف لحن در فیلم‌های دانشجویان سوره هم هست ولی نه به این وضوح. و البته اختلاف لحن با چه کسی یا کجا؟ با فیلم‌سازان مستقل یا کسانی که در آموزشگاه‌ها آموزش‌دیده‌اند و مهم‌تر از آن، اختلاف با خط‌مشی‌های جشنواره‌ها و مؤسسات دولتی مانند انجمن سینمای جوانان یا حوزه هنری. به نظرتان این اختلاف از کجا می‌آید؟

من ورودی سال ۸۰ دانشگاه سینما و تئاتر هستم و خب فضای آن دوره با الآن خیلی فرق داشت. با دانشجویان حال حاضر دانشگاه هم ارتباط دارم. دو همکار فیلم‌نامه‌نویسم در فیلم کوتاه بعد از کلاس از ورودی‌های جدیدتر هستند. به نظرم وجود این تفاوت خیلی طبیعی است. این تفاوت به خاطر خط‌مشی متفاوت و فضای آموزشی متفاوت است. اما اینکه چرا فیلم‌ها چنین سروشکلی دارند شاید هزارتا دلیل وجود داشته باشد. اما در دو دوره‌ای که داور جشنواره نهال بودم به‌راحتی می‌توانستم فیلم‌های بچه‌های دانشگاه سینما و تئاتر را از فیلم‌های دیگر تشخیص بدهم و حتی باهم مقایسه‌شان بکنم. مثلاً بچه‌های دانشگاه سوره بیشتر فیلم تجربی می‌سازند اما فیلم‌های دانشجویان سینما و تئاتر بیشتر رئال هستند و داستانی‌تر. حالا به نظر شما فیلم من سینما و تئاتری است؟

 

فیلم اولت بله و فیلم دومت نه! اگر بخواهم بیشتر توضیح دهم ــ و البته این توضیح به‌هیچ‌وجه بار ارزش‌گذاری ندارد ــ در نشان دادن روابط، در طراحی ظاهر شخصیت‌ها و در کل شکل و لحن داستان تفاوت‌های عمده‌ای با سایر فیلم‌سازها وجود دارد و شباهت‌های عمده‌ای بین هم‌دانشگاهی‌های خودشان. گاهی حتی اهمیتی به راه یافتن فیلم به جشنواره‌ها نمی‌دهند و فیلم مشخصاً خارج از قواعد کاملاً مشخص و اولیه قرار دارد.

بله من در جشنواره نهال فیلم‌هایی دیده‌ام که فیلم‌ساز حتی یک درصد هم‌فکر این را نکرده است که: فیلمم جای دیگری نمایش نخواهد داشت. این بحث همیشگی تافته جدا بافته بودن بچه‌های سینما و تئاتر و جدل‌های پیرامون آن‌هم هست. و چون خود من سینما و تئاتری هستم هم نمی‌خواهم دفاع بکنم یا هر چیز دیگری. اما می‌شود روی یک موضع کمی بیشتر بحث کرد. ببینید در هر جای دیگر و در هر شاخه دیگری هر وقت شخصی حس کند که به‌نوعی داخل بازی نیست و دارد کنار گذاشته می‌شود یا دیگر وجه مشترکی وجود ندارد… به این مسیر خواهد رفت. حرفش را متفاوت‌تر و متفاوت‌تر خواهد زد. وقتی فیلم‌سازی سعی می‌کند قواعد مشخص‌شده را رعایت بکند ولی بازهم با مشکل مواجه می‌شود، در ادامه کار دیگر توجه کمتری به آن قواعد خواهد کرد.

پس باز داریم به همان موضوع ضربه زدن جشنواره به خودش می‌رسیم و اینجا یک سیستم کلان‌تر دارد همین کار را تکرار می‌کند؟

اگر واقعاً برایش مهم باشد! اگر مهم است که یک سری اتفاق‌ها در مثلاً فلان جشنواره رخ بدهد بله دارد به خودش ضربه می‌زند. اما اگر صرفاً دنبال برگزار کردن جشنواره است و زیاد اهمیتی به نتیجه و تأثیرها نمی‌دهد خب نه… مهم نیست! ولی این مسئله خیلی مهم است که همه ما قرار است بعدازاین فیلم بسازیم و اگر قرار است منعطف باشیم طرف مقابل هم باید منعطف باشد. روندی را هم که همگی شاهدش بودیم باوجود تمام سخت‌گیری‌ها تأثیر برعکس گذاشت. مسئله اینجاست که همه ما با پول جیب خودمان فیلم می‌سازیم. زمانی بود که همه فیلم‌ها محصول انجمن سینمای جوانان یا سایر ارگان‌ها بود اما الآن این‌طور نیست. فیلم‌ساز با پول خودش فیلم می‌سازد و از آن‌طرف تعداد زیادی جشنواره خارجی هم هستند که می‌تواند فیلمش را برای آن‌ها بفرستد. پس فیلم خودش را می‌سازد. اگر بخواهم از طرف خودم حرف بزنم. من یک آدمی هستم که اصلاً دوست ندارم ۱۰۰ درصد با یک شخص یا با یک سیستم ارتباط نداشته باشم.

 

به‌عنوان سؤال آخر کمی به عقب‌تر برمی‌گردم و مسئله دیده نشدن فیلم‌های کوتاه و فیلم‌سازان فیلم کوتاه را به این شکل مطرح می‌کنم که از زاویه رسانه‌ای هم توجه زیادی به فیلم کوتاه نمی‌شود. بهای چندانی به فیلم‌ساز داده نمی‌شود. از این زاویه به نظرتان وضعیت فیلم کوتاه به چه نحوی ست؟

به نظرم یکی از عمده‌ترین دلایل حرکت سریع فیلم‌سازان به‌طرف سینمای بلند آن‌هم بدون شناخت و دانش کافی همین مسئله دیده نشدن به این شکل هم هست. ببینید باید به یک مسئله توجه داشته باشیم که اساساً فضای فیلم کوتاه فضای دیده شدن و رسانه‌ای شدن به آن معنی نیست. هیچ کجای دنیا هم نیست. توجه چندانی در کل به این فضا نمی‌شود. اما نه مثل ایران که اصلاً هیچ توجهی نمی‌شود. خود من بارها این حرف را از اطرافیانم شنیده‌ام که: چرا فیلم بلند نمی‌سازی؟ و توجیهشان هم این است که: خب دیده می‌شوی! دلیل این‌همه فیلم بلندی هم که ساخته می‌شود و ساخته‌شدنشان فرقی با ساخته نشدنشان ندارد هم همین است. برای مثال شاید لازم است که من ۱۰ تا فیلم کوتاه بسازم تا به خیلی چیزها برسم. به دانش و تجربه‌ای که به من اجازه ورود به فضای فیلم بلند را می‌دهد. اما به خاطر مسائل زیادی که این‌یکی از مهم‌ترین‌هایشان است خیلی زودتر و باعجله بیشتری به فکر فیلم بلند هستم. چون آنجاست که دیده خواهم شد و یا حداقل شانس بیشتری برای دیده شدن خواهم داشت. اما در فیلم کوتاه حتی اگر بهترین هم باشی این شانس را نداری.

 

به نظرم این روند در نگاه مدیران هم تکرار می‌شود. سال‌هاست که خیلی‌ها این حرف را می‌زنند که چرا در روند انتخاب و داوری جشنواره‌ها از فیلم‌سازان فیلم کوتاه که ثابت کرده‌اند می‌توانند صاحب‌نظر باشند استفاده نمی‌شود.

من واقعاً با این حرف شما موافق هستم. همیشه هم به برگزارکنندگان جشنواره دانشجویی نهال گفته‌ام که در داوری‌هایتان از بچه‌های فیلم کوتاه استفاده کنید. از فیلم‌ساز، فیلم‌نامه‌نویس، فیلم‌بردار، از کسانی که در این حوزه فعالیت دارند و هنوز وارد حوزه سینمای بلند نشده‌اند. به نظرم این موضوع بسیار مهمی است. خیلی از آدم‌هایی که در سینمای بلند فعالیت می‌کنند و دانششان هم برای همه امری اثبات‌شده است اما این دانش درزمینه سینمای بلند است. این در صورتی ست که فیلم کوتاه مقوله کاملاً جدایی ست. قصه تعریف کردنش فرق می‌کند، کارگردانی کردنش فرق می‌کند. و خب آدم‌هایی که شناختی از این فضا ندارند یا مدت‌هاست از این فضا جدا شده‌اند ــ و اصلاً در شرایط کاملاً متفاوتی از شرایط زمان حال این فضا را تجربه کرده‌اند ــ نمی‌توانند نظر زیاد درستی دراین‌باره بدهند. این یک‌طرف ماجراست و طرف دیگر هم این است که متأسفانه اختلاف فکری نسل ما با نسل گذشته‌مان بیش‌ازاندازه زیاد است و گاهی به‌کلی در دو دنیای مختلف سیر می‌کنیم. نظرها از زمین تا آسمان با همدیگر فرق دارند. در این شرایط وقتی داوری که مربوط به یک نسل قبل‌تر است وارد این پروسه می‌شود این طرز فکر، نگاه یا زبان فیلم‌ها را درک نمی‌کند. ولی خب کسی که جوان‌تر است این طرز فکرها را می‌فهمد. پس حضورش در کنار داوران باتجربه‌تر می‌تواند به خیلی چیزها کمک بکند.

 

منظور من و شاید بسیاری از دوستانی که این بحث را مطرح می‌کنند همین جای خالی ست. هویت فیلم کوتاه و فیلم‌ساز فیلم کوتاه که نادیده گرفته می‌شود. هویتش در جشنواره‌ها، در رسانه‌ها و درنهایت در مراحل اجرایی و حتی سیاست‌گذاری‌ها. درصورتی‌که ممکن است در ابتدای بحث ذهن همه به‌سوی جذابیت‌های سطحی سینما و یک‌جوری شکایت از بازی داده نشدن برود.

دقیقاً یکی از دلایل که بارها این حرف را می‌شنوی که: برو بلند بساز. همین است. این‌که اصلاً اهمیتی ندارد که تو فیلم کوتاه خوب هم ساخته باشی. البته به‌عنوان یک نظر شخص من هیچ‌وقت برای اینکه دیده نمی‌شوم نمی‌روم فیلم بلند بسازم.

 

اما خیلی‌ها از این مسئله تأثیر می‌پذیرند و درنهایت به نظرم صدمه می‌بینند.

بله… کل جریان اینکه فیلم اولی‌های ما این‌قدر زیاد هستند، اینکه با شرایط بد و امکانات ضعیف هم فیلم‌های حتی بدی می‌سازند همین است. شاید اگر آن آدم بایستد و کارش را درست انجام بدهد در آینده نتیجه بهتری بگیرد. بعضی وقت‌ها هم مثلاً خود من فیلم گران آن‌چنانی نمی‌توانم بسازم اما فیلم ارزان هم نمی‌توانم بسازم. شاید برای بیان کردن خودم نیاز دارم که کرین سر صحنه داشته باشم. یا از بازیگر حرفه‌ای استفاده بکنم و یا مدت فیلم‌برداریم طولانی‌تر باشد. برای اینکه به این چیزها در فیلم کوتاه نمی‌رسم می‌روم سمت سینما بلند. نمی‌دانم درگذشته وضعیت چطور بوده. همیشه این‌طور بوده که چندان اهمیتی به فیلم کوتاه نمی‌دادند یا اینکه تازه چنین وضعیتی به وجود آمده؟ چون وقتی حرفش پیش می‌آید همیشه این را می‌شنوی که: تازه بهتر هم شده. نمی‌دانم واقعاً، اما به نظرم جاهایی مثل انجمن سینمای جوانان یا خانه سینما بتواند فکری در این زمینه بکند. شخصاً مخالف فیلم ساختن با بودجه چنین سازمان‌هایی نیستم، برعکس اتفاقاً این مسیر را مسیر درست‌تری می‌دانم. امیدوارم درهرصورت اتفاق‌های بهتری در آینده برای فیلم کوتاه بیافتد.

 

سؤال آخرم خیلی عقب‌تر جا ماند پس بگذارید سؤال آخرم به سمت فیلم جدیدتان برود. کمی در مورد فیلم جدیدتان بگویید لطفاً.

خب اسمش آرام است. در مورد زنی ۲۳ ــ ۲۴ ساله که با مسئله‌ای مواجه است. هنوز مراحل پایانی تولید را طی می‌کند و کامل نشده.

 

نسخه کوتاه‌تری از این مصاحبه پیش‌ازاین در ماه‌نامه فیلم‌نگار شماره ۱۴۰ منتشر شده است.

 

پیوند کوتاه: https://www.fidanfilm.ir/?p=1353