درباره فیلم کوتاه سایلنت به کارگردانی پویا نبی
کمکم کار دارد بهجاهای باریک میکشد. ترس از شباهتها، تلقینی در وجودمان ساخته که نکند ما هم خدای ناکرده در اپیدمی تکرار مکرر حرفهایمان گیر افتاده باشیم، انگار که با دیوار حرف بزنیم. از شما چه پنهان ما با دیوار هم حرف زدیم که در صدایمان را بشنود ولی بازهم چارهساز نبود. اصلاً قانون بقای حرف است. نه خریدار دارد و نه همراه. تنها از فیلمی به فیلم دیگر تکرار میشود. میگوییم دلمان لکزده برای یک فیلم بکر. میگویند قصهها همه گفتهشده، رفته. میگوییم حق با شماست ولی پس کو ظرافتها؟ میگویند منظورتان همان حس و اصالت است؟ تتهپتهها و عمد خواندنها آغاز میشود. فرم از دل زندگی، از دل دنیای متن بیرون میآید، چیدنی نیست، تحمیلی هم نیست. این نکته بدیهی را مازیار اسلامی در کتابِ تازه خود بااینکه بیارتباط با این بحث است اما بهجا در این بحث، بهدرستی توضیح میدهد: «هر فیلمی باید عرصهای هموار برای پرسهزنی در اختیار تماشاگر قرار دهد. فیلمی که تماشاگر را وادارد تا با هدفی خاص آن را تماشا کند، از پیش تماشاگری همسان و ماشینی و آدمآهنیوار خلق میکند؛ فیلمی که تماشاگر را به ابزاری صرفاً عقلانی برای گشایش دلالتهایش تبدیل میکند». چرا باید یک بار رادیو گپ بزند و آنهم از قیمت سکه و طلا بگوید که ذهنمان را سروسامان دهد، برای همراه شدنِ بهتر با قصه جدایی نوید از سارا. چرا باید موزیک شجریان اینقدر بسط داده شود و برای هر مواجههای دست به انتخابی گزینشی بزند که حس و حال ما را بسازد؟ چرا باید روی تابلوی آمریکا مکث شود که مثلاً رنگ مسئله مهاجرت برایمان قوت بگیرد؟ درگیری حس و فضای فیلم با ناخودآگاه مخاطب دقیقاً برعکس آن است که پویا نبی در سومین فیلم خود پیاش را گرفته. با نظم دادن به ذهن مخاطب، تزریق کردن هر آنچه نیاز است و دور ریختن هر آنچه (بهاشتباه) فکر میکند، به کار نمیآید، عملاً به شعور مخاطب خود توهین میکند. در بینظمی (نه در معنایِ لغویاش) است که مخاطب آنچه را که برای ارتباط نیاز دارد، برمیگزیند و باقی را دور میاندازد. شکل گرفتن قصه به عهده مخاطب است، نه فیلمساز.
سایلنت رونوشتی است مثل صدها فیلم بلند و کوتاه دیگر دوران پسا فرهادی. اما دریغ از آنکه برخلاف فرهادی برای دستیابی به یک فرم روایی پویا فکر کنند، سختی بکشند، غرامت بپردازند و درنهایت سربلند از این آزمون بیرون بیایند. کتمان نباید کرد که مهاجرت، خیانت، تقابل نسلها و سقطجنین حالا از مهمترین مسائلِ در بطنِ جامعه است و اخلاق که فیلمساز این دسته از فیلمها مدعیِ دستیابی آن است، رو در روی آن. ولی واقعیت این است که در فیلمنامه و در اجرا بهخصوص، ناخواسته مشخص میشود این مسائل پشیزی برای سازندگانشان ارزشی ندارد. متأسفانه مدتهاست که در جهت آب شنا کردن و همرنگ دیگران شدن، خیال خیلیها را آسوده کرده که فیلمی اجتماعی بسازند و به خیال خود پا در جا پای بزرگان نهاده باشند. شاید اگر واقعاً با رونوشت روبرو بودیم، بهتر از این وضعیت بود که عده زیادی از یک نگرش، یک دستگاه فکری همگانی، یک جهانبینی عام بهره میبردند. سایلنت انگار که چند سال قبلِ کاراکترهایِ «دوئت»، ساخته دیدنی نوید دانش باشد، تقریباً هیچگونه خلاقیتی به خرج نمیدهد و دمدِ روایت میکند و دمدِ فضاسازی. امیر این کاراکتر خیرخواه قصه، این ناامید بیهمهکس که شب را هم در کتابسرا سر میکند، بیآنکه از او برآید، با دستکاری نازل در شخصیتِ او، بهیکباره در انتها متحول میشود. سارا و نوید که مخالف خوان آنها بیرون از ماجرا قرارگرفتهاند، بااینکه در تمام حرفهایشان از پدر و مادر میگویند، فیلمنامهنویس با بیرون راندن و ترس از فراخواندن آنها مسیر پیش رو را برای خود هموار میکند. البته بحث بر سر حضور فیزیکی آنها در لوکیشن نیست ــ آنچنانکه در فیلمی دیگر از این جنس سینمای اجتماعی، «بعد از کلاس» فیلمِ فرشته پرنیان بهدرستی و صریح رودررو شده بودند ــ بلکه در ترسیم یک فضای چندبعدی میتوان حضور و نقطه دید آنها را نیز دید. اما وقتی قرار بر این باشد که بخش زیادی از ماجرا را (طبق معمول) بر سر آنها خراب کنیم، برای راحتی فیلمنامهنویس است و نه اینکه خیرِ کاراکترهایمان را بخواهیم. یا سطحینگری در کاراکتر زن ماجرا در این دسته فیلمها که همیشه احساساتی و معصوماند و در آخِر هم تسلیمِ مردها میشوند، برآمده از وجه مبتذل ایدئولوژیکی آنهاست. سایلنت فیلمی است ترسو که این ترس و دودلی را در اجرا نیز بروز میدهد و مثل کاراکترهای خود، بلاتکلیف است. اما با تمام ضعفهایی که داراست، دستکم میتواند اساس یک تحقیق قرار گیرد برای زیر ذرهبین نهادن همان دستگاه فکری که پیشتر به آن اشاره شد: ترس از کتابهاست. فلو یا فوکوس کردنهای بیخودی بر آنها تصدیقی بر این ایده است. وقتی نمیدانی که با کتابها چه کنی، بهتر این بود که جایی دیگر برای رودررویی انتخاب میشد، بلکه ترس و عذاب وجدان از نخواندن به سرمان نمیآمد و با بیان همان مسائل اجتماعیِ خودمان سر میکردیم. سایلنت فیلمی است شلخته که خوشساخت بودنش مدیون تدوینگر آن است.
*صحنههایی از یک ازدواج/ مازیار اسلامی / نشر حرفه هنرمند / چاپ اول، ۹۴
فیدان در شبکههای اجتماعی