درباره فیلم کوتاه «+=+X+» به کارگردانی نیاز ساغری

نوشته: هادی علی‌پناه

از مجموعه بهترین فیلم‌های کوتاه سال ۱۴۰۰ به انتخاب فیدان

در این حدود ششصد سالی که از خلق اثر توسط یان ون آیک می‌گذرد تعبیرها، تحلیل‌ها و خوانش‌های متفاوتی از پرتره آرنولفینی صورت گرفته. اما خوانشی که هر بار پیش از پیش مرا محسور خود می‌کند، خوانشی که با دقت در جزئیات بی‌شمار نقاشی، با مطالعه دقیق تاریخ آن دوره و مناسبات اجتماعی و فرهنگی و البته روحیات نقاش به دست آمده، به این نتیجه می‌رسد که جیووانی دی نیکولا آرنولفینی بعد از مرگ همسرش، در سوگورای او، برای یاد داشتن او، برای بزرگ‌داشتن و احترام به او، سفارش این نقاشی را به ون آیک داده است. ون آیک در واقع نه تصویر یک زن بلکه تصویری از غیاب او را ثبت کرده. اگر از این پرتره جادویی عبور کنیم در واقع یکی از کلیدی‌ترین کاربردهایی که برای هر پرتره‌ای که در طول تاریخ نقاشی ثبت شده می‌توان متصور بود، کارکرد نمادین آن برای سوگواری ست. پرتره‌ها عموما سوژه خود را در اوج شکوفایی و شکوه ثبت می‌کنند. سوگواری برای دوران و جوانی از دست رفته و بعد از مرگ، سوگواری برای یک زندگی از دست رفته. برای گرامی داشتن. و حتی سندی برای اعتبار زنده‌ها. برای نشان دادن دیرینه آب و اجدادی‌شان. اصالتشان نه صرفا در مفهوم طبقاتی آن، بلکه در مفهوم اصالت فردی. من چیزی نیستم چون تاریخ پیشینیانم.

پرتره آرنولفینی اثر یان ون آیک

از نقاشی اگر عبور کنیم به فرزندش سینما خواهیم رسید. کم نیستند فیلم‌هایی که برای سوگواری دیگری و دیگران ساخته شده‌اند. و سوگواری چیزی جز تلاش برای زنده نگه داشتن. و سینما چیست جز تلاش آدمی برای دست یافتن به جاودانگی. برای غلبه بر مرگ. یا شاید بهتر است بنویسم برای تسلیم نشدن در برابر مرگ. نیاز ساغری به عنوان یک فیلم‌ساز خودنگار پیش‌تر در فیلم «زخمه‌های زبان حادث» با امر مرگ، رو‌به‌رو شده. اما مگر سوگواری امری مقطعی ست؟ پس چرا نباید در سینما نیز جریان داشته باشد؟ از این رو دوباره در «+=+X+» حال با رویکردی تازه به مادر باز می‌گردد. فیلم نخست بیش از هر چیز با امر فقدان رو‌به‌رو می‌شود و با کنکاش میان باقی مانده‌ها دوباره تداومی از زندگی می‌یابد. فیلم تازه مواجهه با تصویر است. مواجهه با پرتره‌ها. ثبت و یادآوری همان شکوه و شکوفایی که بالاتر به آن اشاره کردیم. همان ماموریت خطیر ون آیک.

اما «+=+X+» شکوه و شکوفایی را صرفا در جوانی نمی‌جوید. خوشبختانه اینقدر تک بعدی و سطحی‌نگر نیست. درست که زیباترین تصویر فیلم فریمی فیکس شده از مادر است در میانه خاطره روزی شیرین، اما ساغری حضور مادر را گرامی‌تر می‌دارد. از این رو زمان زیادی از فیلم صرف ثبت و تصویر مادر در خاطرات نزدیک می‌شود. البته که این تصاویر حاوی دوران بیماری او نیز هستند اما فیلم‌ساز از سد بیماری عبور کرده و گرمای حضور او و شاید مهم‌تر، شور او به زندگی را ثبت می‌کند. نام فیلم نیز از همین جا سرچشمه می‌گیرد از همین گرامی داشتن زندگی، زندگی در جان مادر. پس وقتی بعدتر صدای نفس‌های به شماره افتاده را روی آبستره تصویر متحرک می‌گذارد بیش از هر اتفاق و حس تلخی، فیلم یادآور زندگی ست. مادر هنوز و برای همیشه زنده است. فیلم‌ساز اکسیر جاودانگی را یافته. با سینما، با تصویر متحرک دستگاهی ساخته که مرگ در مقابلش سر خم می‌کند.

از نقاشی شروع کردیم، به سینما رسیدم و حالا قدم در ادبیات بگذاریم. یدالله رویایی می‌نویسد:

مادر که مُرد

دیگر هرگز نخواهد مُرد.

پیوند کوتاه: https://www.fidanfilm.ir/?p=15990