احسان شادمانی
آموزهای قدرتمند، برای بازسازی و ترمیمِ سوءِ مدیریتِ فرهنگی استان فارس، حکایتی تلخ که همهمان را از این موضوعِ تراژیک فراری داده است. در فکر و عمل! اما جایی وجود دارد که محل گفتمانِ فیلمسازان است و هر سال یک قدم رو به جلو میرود. بد نیست برخی مدیرانِ فرهنگی سری به این جشنواره بزنند. یا دربارهشان بدانند. البته همین هم برایمان غنیمت است و باید قدرش را دانست. امید که در مراسم عزاداری و تعطیلیاش شرکت نکنیم و این جشنواره تبدیل به بود نشود و هست بماند. قطعاً با همین رویکرد حتی با تغییر دولتها و سلیقهها جشنواره «کل» قدرتمندتر میشود و به حیاتش ادامه میدهد. جایی که تمامِ فیلمهای کوتاهی که ساختم در آن اکران شده؛ «لطفاً غروب نکن»، «نَنو»، «عدهای کنار هم»، «پانچ»، «دور و دورتر» و حالا هم «خاکسترنشین»، این نامها برای من تداعی کننده یک سرگذشت و نمودار است. شاید از سالهای آغازینِ این جشنواره که برخی به نادانی آن را سبک میشمردند تا امروز که بسیاری فیلمسازان این اسم را میشناسند و برایشان قابل احترام است. اگر ده تا فیلم کوتاه دیگر هم بسازم با افتخار در این جشنواره شرکت میکنم. من استانِ فارسیام این جشنواره صفحهای از شناسنامه فرهنگی من است. با افتخار.
سجاد ایمانی
کل گراش، اولین حضور. اولین تجربه و امید برای دنیای فیلمسازی من. با اولین فیلمم در جشنواره بزرگترین استرسم را برای حضور روی سن مراسم اختتامیه تجربه کردم. تازه وارد دانشگاه سینما شده بودم و برای فیلمم امید زیادی داشتم. حضور در یک جشنواره فیلم که قبل از آن هیچ گاه تجربه نکرده بودم. در سال ۸۷ منتظر اولین جایزه فیلم کوتاهم از جشنواره فیلم کوتاه کل گراش بودم. اما در اختتامیه همه چیز برعکس شد و فیلم من هیچ جایزهای نگرفت. همانجا روی صندلی عهد کردم که سال دیگر از همین صندلی برم و جایزه اول را بگیرم. آن سال تنها بودم و با ناراحتی به شهرم نورآباد ممسنی برگشتم. سال ۸۸ شد و من با فیلم «دوما» برگشتم. روی همان صندلی در کنار یک فیلمساز همشهری. در پایان در بخش داستانی، دیپلم افتخار به دوست همشهریام رسید. جایزه سوم این بخش به صورت مشترک به دو فیلم از شیراز رسید و هیات داوران هیچ فیلمی را شایسته جایزه دوم ندانست و من باز ناامید شدم. اما در ادامه جایزه اول بخش داستانی به فیلم من رسید. امروز این موفقیت در جشنوارههای بزرگتر هم برای من تکرار شده است. اما هیچکدام مثل جشنواره کل گراش نبود. بعد از آن هر وقت در جشنواره کل گراش بودم دست خالی برنگشتم. حالا با فیلمسازان همشهریام که تعدادشان زیاد شده باید با مینی بوس به گراش سفر کنیم.
جشنواره کل گراش پایهریزی قوی برای فیلمسازی من بوده است. جشنوارهای صمیمی با حسهای خوب. آدمهای خوب. شهری زیبا پر از مساجد و برکه و آب انبار بزرگ کل. شهری پراز فرهنگ و خاطره. شهری با لهجه زیبا و فیلمسازان و هنرمندان بزرگ.
محسن مقدم
جشنواره فیلم کوتاه کل گراش، به نظرم یه اتفاق مهم و قابل تقدیر است، اینکه یه تیم مصمم و عاشق، که به کارشون ایمان دارند از یک رویا به واقعیت رسیدند. در سالهای اول، منظورم دورههای اول جشنواره هست که فقط شهرستانهای فارس به جز شیراز میتونستند شرکت کنند، ما که در شیراز بودیم مطلع میشدیم از استقبال بیش از حد انتظار مردم در یک شهرستان کوچک و نگاهشان به یک سینمای خاص (فیلم کوتاه) و حسرت میخوردیم که ای کاش ما هم امکان حضور داشتیم، در درورههای بعد این اتفاق خوب افتاد و این انرژی و استقبال زبان به زبان در بین فیلمسازان گشت، مطمئنا حاصل عشق و باور تیم اجرایی جشنواره بود. باعث افتخارم هست که در این جشنواره ۳ جایزه گرفتم. و به این میبالم که استان فارس دارای دو جشنواره مهم شده. دیگه اسم و جشنواره کل گراش نه تنها در فارس، بلکه در تهران هم شناخته شد، باز هم ایضا با همت تیم اجرایی که جشنواره رو ارتقا دادن، استانی، منطقه ای، گروه داوری خوب، برگزاری حرفهای، و خیلی فاکتورهای دیگه که جا داره به این روند رو به جلو افتخار کنیم. آرزو میکنیم امسال هم جشنواره خوبی داشته باشید و اینکه بشه جشنواره ملی.
نگین امین زاده
گراش برای من، جشنوارهای دوست داشتنی، گرم و جدی است. این میزان انگیزه و جدیت در برگزاری یک جشنوراه مثالزدنی است. هر دوره با تلاش هنرمندان و مسئولین شاهد برگزاری جشنوارهای در حد و اندازه جشنوارههای ملی هستیم. جایی که همیشه پذیرای داورانی شایسته بوده و محلی صمیمی برای تعامل هنرمندان فراهم کرده است. مفتخرم که استانم جشنوارهای دارد که آوازهاش به جاهای دیگر هم رسیده و خوشنام مانده است. کاش ما هم به جای سنگ انداختن در مسیرش، قدری در پیشبردش همکاری میکردیم. گراش جزو اولین جشنوارههایی بود که تجربه کردم، خاطرات خوش زیادی برایم رقم زده. این جشنواره کاملا حرفهای برگزار میشود و فیلمهای راهیافته در تمامی شاخهها داوری میشوند. خوشحالم که در شهری زاده شدهام که میتوانم در این جشنواره شرکت کنم. هر بار که فیلم کوتاهی بسازم با افتخار آن را برای جشنواره گراش میفرستم. دمشون گرم.
کیوان محسنی
با جشنواره فیلم کوتاه کل گراش فیلمسازی رو شروع کردم. احتمالا من خوششانسترین فیلمسازی بودم که در شهرم یک جشنواره فیلم کوتاه داشتم. همه فیلمهایم اولین بار در جشنواره کل گراش به روی پرده رفتند. به مرور جشنواره تبدیل شد به بهانهای برای فیلم ساختن من و دیگران. فیلمسازانی چون من که به علت علاقه خاص به نوعی از سینما کمتر شانس حضور و دیده شدن در دیگر جشنوارهها را داشتند. این ویژگی امروز به نقطه برجسته جشنواره تبدیل شده است. دیدن فیلمهایی که هرگز آنها را ندیدهاید. شاید به همین دلیل باشد که افراد سرشناسی را به عنوان داور، مهمان و حتی منتقد به اینجا کشانده است.
گفته میشود «جشنواره کل گراش، بزرگترین رویداد فرهنگی استان فارس است» اما هر ساله مورد کم لطفی مسوولین قرار میگیرد. خوشحالم که برگزاری این جشنواره با مسوولین نیست چرا که اگر اصرار و سماجت برگزارکنندگان گراشی جشنواره نبود این جشنواره هم مثل دیگر جشنوارهها به تعطیلی کشیده میشد. با همه اینها امروز بعد از دوازده دوره برگزاری، جشنواره کل گراش یکی از قدیمیترین جشنوارههای مستقل فیلم کوتاه در جنوب ایران است.
امسال پس از چهار سال در جشنواره یک فیلم کوتاه دارم. فیلم کوتاه «باگ». یک اکشن تریلر کوتاه بر اساس یک داستان واقعی در گراش.
فیدان در شبکههای اجتماعی