درباره فیلم کوتاه «بیست دقیقه عشق» به کارگردانی چارلی چاپلین
نوشته: هادی علیپناه
«بیست دقیقه عشق» (۱۹۱۴) نخستین فیلمی است که چارلی چاپلین کارگردانی کرده است. فیلمی بیستدقیقهای که درواقع از دو اپیزودِ دهدقیقهای تشکیل شده است. مجادلهای برسر یک زن میان چند مرد، که هم خوی مردانه را بهسخره میگیرد و هم مناسبات اجتماعی شکلگرفته پیرامون چنین میلی را. دو پدیدهای که درنهایت چندان تمایزی هم از یکدیگر ندارند.
اما دو مشخصه بارز بیش از سایر ویژگیها و حتی ضعفهای اثر خودنمایی میکنند: نخست، تاکید بر زمان و محدودیتِ آن، که از نامگذاری فیلم تا تقسیم داستان به دو روایت در ظاهر مجزا از هم را در بر میگیرد و دوم، کارکرد آیرونیک روایت. اصلا این فیلم درباره عشق است؟
طبعا در آن سالها و در آن برهه از سینما، مفهوم فیلم کوتاه شکل نگرفته بود و سینما به دو دلیل عمده ــ ضعف و نقص تکنولوژی و تازگی و خامی زبان و گرامر سینمایی ــ چیزی به جز فیلم کوتاه نبود. اما بهشکل جذابی، این فیلمهای کوتاه اولیه نمونههای قابلبحثی در توضیح فیلم کوتاه برای امروزند. تاکید در محدودیت زمانی موجود در همین بستر نیز، که از خودآگاهی سازندگان برای طراحی روایتی محدود و مقتضی برای این زمان کاملا مشهود است، از همین نظر حائزاهمیت است؛ درواقع این ایده که فیلم کوتاه مقید به ظرف زمانی خود است و نه محدود به آن امری که از همان ابتدا درک و به کار گرفته شده است. حال چه میشود که اکثر فیلمهای کوتاه امروزهروز کاریترین ضربه را از عدمِ این آگاهی میخورند، امریست که انگار بیشتر به ضعف آموزش در نتیجهی ناآگاهی از تاریخ تبلور زبان سینما بازمیگردد. مسئلهای که لزوم بازگشت به این ــ بگوییم ــ تجربههای نخستین و درک فرآیند مذکور را ضروری مینمایاند.
شاید در این سالها که سلطه جشنوارهها بر عرصه فیلم کوتاه و سازندگانش در سراسر جهان بسیار مشهود است و انگار فیلمی که موفق به ورود به این چرخه نشود حتی در نزد سازندهاش بیارزش و شکستخورده تلقی میشود، میتوان عمده آسیب وارده را مضمونزدگی و درنتیجه بیتوجهی به ساختار و معماری فیلمها دانست. این مسئله که چگونه میتوان داستان را در این ظرف زمانی ریخت و با بهرهگیری از آپاراتوس سینما و فرم به مضمون موردنظر دست یافت یا اساسا شکل گیری مضمون را نظاره کرد، امری فراموششده است. حالا مضمون موردتوجه و تقاضاشدهای وجود دارد که باید برای روایتِ آن به این مدت اکتفا شود. چرا؟ چون پول و اعتبار کافی برای ساختن نسخه بلندترش هنوز وجود ندارد.
«بیست دقیقه عشق» اما چون درگیر چنین مناسباتی نیست، درگیر ظرفیتها و امکانهاست. حال اینکه کمدی دریچههایی یکسره متفاوت را برای طرح موضوع در پیشگاه فیلمساز گسترانده موضوع دیگریست که تلاش میکنیم در مجموعه متنهای این پرونده (اینجا) اهمیت بازخوانیِ آن را یادآور شویم.
علاوهبر این امکان و ایده زمانی، چاپلین بهخوبی با بهکارگیری آیرونی عملا عشق را دستمایه پرداخت به موضوعی دیگر میکند. ایدهها در شکل سادهاش اینچنیناند: در اپیزود نخست، کسب اعتبار و تشخص اجتماعی لازمه پیروزی در نبرد برای رسیدن به معشوق است (اینکه هر مردی ساعت جیبی دارد پس تشخص بیشتر و مقبولیت بیشتری دارد و واقعا مهم نیست آن تشخص به چه نحوی کسب شده باشد) و در اپیزود دوم، ماجرای پوستکلفتبودن رقیب سوم و نیاز به چکشی سنگینتر برای بیهوشکردن او ــ از رقابت خارجکردنش ــ (قوه مردانگی بیشتر) عملا مسیر را برای شکل گیری نزاعهای پایانی در هر دو اپیزود فراهم میکند. چرا که درنهایت با یک کمدی اسلپ استیک طرفایم و غایتِ پایانی افتادن در آب دریاچه است. یا بهتر است بگوییم رسیدن به این مضمون که درنهایت این خوی مردانه است که حرف آخر را خواهد زد.
در همین مسیر است که یک کمدیِ بهظاهر ساده در نخستین دهههای شکلگیری سینما به مثال خوبی برای طرح ظرفیتهای این مدیوم بدل میشود. تعمدا سراغ این فیلم رفتهام چرا که چاپلین بعدها این مشخصه را در آثارش به شکلی بهمراتب آشکارتر طرح و استفاده میکند. اما این مهارت/تلاش از همینجا، از همین نخستین فیلم، قابلتشخیص است. «بیست دقیقه عشق» دقیقا با پایبندی به همین معیارها و خودآگاهی در قبال مدیوم است که از بسیاری فیلمهای کوتاه امروزی بهتر عمل میکند و هنوز قابلدیدن باقی مانده است. جالبتر اینکه رویکردی انتقادیتر هم دارد و این را با افتادن چارلی در آب و شکستخوردنش در رقابت عشقی در پایان اپیزود دوم بهخوبی به نمایش میگذارد. اینجا قهرمانی در کار نیست و قرار نیست مانند انتهای اپیزود نخست این چارلی باشد که با چالاکی همیشگی همه رقبا را در آب میاندازد و به مقصود میرسد. این بازی برندهای نخواهد داشت و در روابط اینچنینی، اینکه در نهایت چه کسی پیروز ماجراست اهمیتی ندارد. مهم آن سلطه نهایی است که اعمال و پذیرفته شود. از این روست که جثه کوچک چارلی هیچ فرقی با اندامِ ورزیده دیگری، یا جوانی و شادابیاش تفاوتی با کهولتِ آنیکی ندارد.
در دورانی که بهروزترین دیدگاهها در تحلیل جهان هواخواه بیشتری دارند، یک فیلم کوتاه کمدی از ۱۱۶ سال پیش ــ آن هم بهعنوان نخستین ساخته فیلمسازش ــ هنوز قابلبحث است. عجیب نیست؟
فیدان در شبکههای اجتماعی