تحلیل ساختاری فیلم کوتاه «مارلون» به کارگردانی درناز حاجیها
نوشته: سعیده جانیخواه
مارلون، پسربچه ۱۰ سالهایست که به اصرار مادر تست بازیگری میدهد… این خلاصه ماجراست و ایده مرکزی فیلم تحمیل علایق پدر و مادرها به فرزندانشان است. اینکه نشان دادن این ایده تا چه حد موفق بوده یا خیر بسته به عناصر مختلفی از قبیل متن و شیوه کارگردانی است که در این نوشتار و در مورد این فیلم، محدود به انتخاب نما (شکل قاببندی، تدوین، معنای نمادین) و انتخاب صدا میشود. در حوزه متن میتوان گفت ما با یک روز از زندگی کاراکتری مواجهیم که اتفاقا روز مهمی است و او منفعلانه خود را به دست مادرش سپرده، پس ایده فیلم ایده داستانگو به شمار نمیرود زیرا طبق قاعده شخصیت محوری که در اینجا مارلون است، اساسا کاری انجام نمیدهد و منجر به تغییر چیزی نمیشود. اگر این فیلم به همین صورت و بدون تغییر قرار بود با شاخصههای سینمای داستانگو مورد بررسی قرار گیرد، شاید شخصیت محوری میتوانست مادر باشد زیرا عنصر فعال اثر، اوست. پس با صرفنظر از شکل داستانگویی وارد حوزه کارگردانی میشویم.
کیفیت پلانبندی:
فیلم حدودا از ۲۱ پلان ساخته شده که اگر این تعداد را بر زمان کلی فیلم تقسیم کنیم، بهطور متوسط در هر دقیقه، یک و نیم پلان خواهیم داشت و این معرف ریتم کند فیلم است. اکثر این نماها، نمای متوسط و بستهتر از آن هستند و عموما نمای بازی در اثر دیده نمیشود. در اکثر این نماهای بسته نیز، شخصیت اصلی یعنی مارلون عنصر اساسی قاب است. این تمهیدی است که کارگردان برای پُر رنگ کردن کاراکتر مارلون در اثر به کار بسته که البته در مواردی نقض میشود. (مثلا در پلانی که کنار دختربچه است و یا در پلانی که فیلمبردار وارد کادر میشود).
میتوان گفت که شاید انتخاب نماهای بسته از آن جهت که نشانگر فشاری است که مارلون از محیط اطرافش دریافت میکند، گزاره ناصحیحی نباشد اما شکستن این قاعده در مواردی، بدون دلیل است و یکدستی اثر را از بین میبرد مثلا در صحنهای که مارلون کنار دختربچه است، کارگردان خلاف قاعدهاش رفتار کرده اما این تصمیم را میتوان اینگونه توجیه کرد که در این نما، مارلون قرار است با یک دختربچه در شرایط خودش مقایسه شود و این نما نشاندهنده تفاوت آنهاست که یکی تحت تاثیر فشار مادرش تست بازیگری میدهد و دیگری خود از این موضوع راضی و خوشحال است. از این دست مقایسههای فکری که در مورد حضور فیزیکی کاراکترها در کادر باقی میماند، پلانهای ابتدایی فیلم است که پس از خروج از مترو دیده میشوند. در اینجا هم نماهایی داریم که مارلون از قاب حذف شده و نوازنده را میبینیم، برای پاسخ دادن به این تصمیم نیز میتوان اینطور گفت چیدمان نماها طوریست که مارلون خودش را با نوازنده مقایسه و از او تقلید میکند در واقع در ذهن کاراکتر، نوازنده خودش است و گویی مخاطب فیلم نیز خود مارلون را میبیند. این چیدمان بدین صورت است:
پلان۲: نوازنده
پلان۳: مارلون
پلان ۴:نوازنده
پلان ۵: مارلون
پلان۶: نوازنده
پلان۷: مارلون (که با دهانش ادای نوازنده را درمیآورد)
طبق این چینش، بهطور مساوی سه نما از مارلون و سه نما از نوازنده داریم که از لحاظ تدوین، بیشترین سرعت کات در کل فیلم را در همین نماها میبینیم. اما همانطور که پیشتر گفته شد، نمای دیگری داریم که در آن قانون نماهای بسته از کاراکتر اصلی نقض میشود. در پلانی که فیلمبردار وارد کادر میشود، به نظر میآید که دلیل منطقیای وجود ندارد… چرا که از ابتدای فیلم تقریبا همه کاراکترها حتی شخصیت مادر که حضور فعالی در داستان دارد، حذف شدهاند (به جز پلانی که در آینه کنار مارلون است)، اما فیلمبردار ناگهان وارد میشود در صورتیکه از لحاظ داستانی و کارگردانی او هم میتوانست به مانند بقیه از کادر حذف شود.
به جز شکل چینش کاراکترها در قاب، عناصر دیگری نیز در تاثیرگذاری روانی پلان موثر هستند و در انتقال مضمون اثر و یا معرفی کاراکتر نقش دارند. مثلا در تمامی نماهای فیلم، مارلون بدون کوچکترین حرکت اضافهای یا نشسته و یا ایستاده، در مواردی میبینیم که جابهجا میشود، از اتاقی به اتاق دیگری میرود و یا از مترو خارج میشود، اما در تمامی این ورود و خروجها، کسی دست مارلون را گرفته و توسط او برده میشود:
· مادر دست مارلون را گرفته و دنبال خود میکشد و از مترو خارج میشوند.
· مارلون توسط تهیهکننده و دست در دست او به اتاق تست برده میشود.
· مارلون توسط مادرش از کنار دختربچه بلند میشود و بیرون میرود.
· مارلون به همراه تهیهکننده از اتاق خارج میشود.
تمامی اینها، شخصیت منفعلی از مارلون را به نمایش میگذارد که توسط بقیه جابهجا میشود. حتی در نمای ۱۲ میبینیم که مارلون روی صندلی نشسته و مادر و تهیهکننده در مورد او صحبت میکنند، گویی او حتی در مورد خودش، اسمش و هیچ چیز دیگری توضیحی ندارد و دیگران به جایش حرف میزنند و برایش تصمیم میگیرند و اینها مصداقهای دیگری هستند که در شخصیتپردازی مارلون موفق عمل کردهاند. مثلا از این نما میتوان دریافت که مارلون به اصرار مادرش آنجاست و حتی این تاکید را میتوان در توضیح نامگذاری مارلون متوجه شد که به دلیل علاقه مادرش به مارلون براندو است.
تنها جایی که مارلون آزادانه حرکت دارد، در نمای پایانی است، جایی که بچگی میکند، با نرده بازی میکند و با دهانش صدای ساز را تقلید میکند. انگار با وجود اینکه به خواسته مادرش تن داده، از فشار روحیاش کاسته شده و از اینجا به بعد، در پی علایق خودش است. حتی ایده گرافیکی این نما نیز در دستیابی به چنین تحلیلی بی اثر نبوده، در نمای پایانی، قطر قاب توسط نرده ترسیم میشود و مارلون در دو سوی این قطر حرکت میکند، گویی مارلون در انتخاب میان خودش و انتخاب والدین و بزرگسالان اطرافش گیر افتاده و سعی میکند به هر دو سمت گریزی داشته باشد. حتی جایی با صدای مادرش برمیگردد و حرف او را تایید میکند. گیر افتادن مارلون در دنیای بزرگسالان را در همان نمای ۱۲ که پیشتر از آن صحبت شد نیز میبینیم، مادر و تهیهکننده در مورد مارلون حرف میزنند اما دوربین بدون کوچکترین حرکتی فقط مارلون را نشان میدهد که صدای ساز را تقلید میکند و با نگاه، حرفهای آنها را دنبال میکند. مارلون درست در وسط کادر است و مادر و تهیهکننده در دو طرف کادر، طوری قرار گرفتهاند که انگار دیواری برای فرار مارلون از کادر و در نتیجه از آن محیط هستند. از این منظر، میتوان در نماهای دیگری نیز فشار وارد شده بر مارلون را شرح داد. مثلا در اکثر نماها بدن مادر را در خارج از کادر و دستش را که دائم با حرکات مختلف در حال توصیه کردن است میبینیم. دست بهعنوان عنصری که حرکاتش میتواند تحکمآمیز و تهدیدآمیز باشد:
· در مترو، مادر با حرکات دستش با مارلون تمرین کرده و به او توصیههایی میکند.
· برای خروج از مترو، مادر، دست مارلون را میکشد و او را از تماشای نوازنده بازمیدارد.
· هنگامیکه مارلون در دنیای کودکانه خودش و دختربچه است (و البته تنها جایی که مارلون لبخند میزند)، مادر دست او را گرفته و بلندش میکند و به او متذکر میشود که فرصت دیگری برایش در نظر گرفته شده است.
تنها نمایی که صورت مادر دیده میشود، در آینه دستشویی است که انگار نشان دادن صورت و فاصله گرفتن از حرکات دست، یعنی وجهی از مادرانگی نیز در او بیدار شده که مارلون تصمیم میگیرد در تست، موفق ظاهر شود.
نکته دیگری که در مورد کاراکتر مارلون قابل توجه است، عینکی است که بر چشم دارد و گاهی توسط بقیه و درخواستشان از چشم مارلون برداشته میشود و او تمام حواسش به پس گرفتن آن است (مثلا در هنگام تصویربرداری و تست که عینکش از چشمش برداشته شده بود، برای خروج از اتاق، درخواست میکند که عینکش را به او بازگردانند). عینک در اینجا، نمادی از خوب دیدن و باز کردن چشم به دنیای پیرامون است و اینطور به نظر میرسد که مارلون با تمام انفعالش، قصد ندارد اجازه بدهد دیگران، زاویه دید او را تغییر دهند.
در مورد تدوین نماها نیز، تمهیدی که عمومیت دارد، باز به پُر رنگ کردن شخصیت محوری میپردازد و انتقال نماها توسط نشستن و ایستادن مارلون صورت میگیرد، بهعنوان مثال:
· در پایان نمای ۱، مارلون برای پیاده شدن از قطار میایستد و در پلان ۲ جلوی نوازنده ایستاده است.
· در پایان نمای ۱۲ مارلون که روی صندلی نشسته بود، بلند میشود و همراه تهیهکننده از در خارج میشود، در نمای بعدی مارلون را میبینیم که در حال نشستن روی صندلی اتاق تست است.
تمهیدات صوتی:
در بخش قبل، در مورد حضور دست مادر در کادر بهعنوان عنصری که بر مارلون فشار وارد میکند صحبت شد. در این بخش، به تمهید صوتیای که این فشار روانی از سوی مادر را کامل میکند، اشاره میشود. در ابتدای فیلم و قبل از دیدن تصاویر، صدای مادر را میشنویم که با مارلون در حال صحبت است و با او تمرین میکند، در پایان فیلم نیز پس از دیدن نمای پایانی و شروع تیتراژ، همچنان صدای مادر شنیده میشود. این شگرد صوتی توانسته به اثرگذاری مادر در کل این فرآیند و فشاری که به مارلون میآورد صحه بگذارد. اما فرق اساسی این تمهید صوتی در ابتدا و انتهای فیلم در این است که در ابتدا فقط صدای مادر برای مخاطب و برای مارلون واضح است اما در انتها و روی تیتراژ، پس از صدای مادر، صدای تقلیدِ ساز از سوی مارلون را با شدت بیشتری میشنویم و سپس صدای سازی که در مترو شنیده بودیم قوت میگیرد. این انتخاب را میتوان اینطور توضیح داد که مارلون در انتهای اثر، همانطور که به حرکات فیزیکی آزادانه دست میزند و با نرده بازی میکند در ذهنش نیز صدای ساز را از صدای مادرش بلندتر میشنود و انگار به انتخابهای خودش نزدیکتر میشود.
در پایان میتوان گفت که فیلم کوتاه «مارلون» ، با وجود اینکه ساختار سادهای را برای بیان مضمون در پیش میگیرد و این ساختار در مواقعی بدون کارکرد پیش میرود، اما در کل، حاوی ایدههای گرافیکیای در شکل نمابندی است که میتواند به ارتقای اثر کمک کند.
فیدان در شبکههای اجتماعی