اکران فیلمهای کوتاه در گروه سینمایی هنر و تجربه برای فیلمسازان و علاقهمندان سینمای کوتاه دستاوردهای قابل توجه و قابل بحثی به همراه داشته که ما را بر آن داشت تا گفتوگو با فعالان جوان سینمای کوتاه را ادامه دهیم. پویا نبی، کارگردان فیلم کوتاه «ماه عسل» و حسین شاعری، کارگردان فیلم کوتاه «نوار ویدئو» که فیلمهایشان به ترتیب در دوره اول و دوم اکران فیلمهای کوتاه روز به نمایش درآمد، به دفتر هنر و تجربه آمدند تا از تجربه و تاثیر اکران فیلمهایشان بر نگاه شخصی خود و روند حرفهای کارشان بگویند. این میزگرد که هر دو فیلمساز شرکتکننده در آن با وجود تفاوت در دیدگاه، سلیقه و شیوه فیلمسازیشان دغدغههای مشترک زیادی دارند، بهانهای شد تا در آن درباره مشکلات و امتیازات سینمای کوتاه و همچنین مصائب توام با لذت فیلمسازی کوتاه به گفتوگو بپردازیم. بخش اول این میزگرد از نظرتان میگذرد.
برای شروع از روند فیلمسازیتان در سینمای کوتاه بگویید؛ در حال حاضر چگونه در زمینه فیلمسازی کوتاه فعالیت میکنید و در ادامه مسیرتان را چطور ترسیم کردهاید؟
پویا نبی: فیلم «ماه عسل» که در گروه هنر و تجربه اکران شد اولین فیلم من بود که فیلمنامه آن در سال ۸۹ نوشته شد و اردیبهشت ۹۰ جلوی دوربین رفت. بعد از آن هم دو فیلم کوتاه ساختم که ماحصل هر دوی آنها حضور در ۳۰ جشنواره داخلی و خارجی بود. برای آینده هم فعلا قصدی برای ساخت فیلم سینمایی ندارم و واقعا دوست دارم چند فیلم کوتاه دیگر هم بسازم اما شرایط ساخت فیلم کوتاه آنقدر سخت شده که فعلا منتظرم ببینم این اتفاقات ما را به کجا میبرد.
حسین شاعری: در سالهای اخیر در همه جشنوارههای فیلم کوتاه چه به عنوان فیلمساز، چه به عنوان تماشاگر حضور داشتم. بیشتر از آنکه فیلم بسازم، فیلمنامه نوشتهام. در حال حاضر هم چند سیناپس و فیلمنامه بلند دارم که مشغول نوشتن آن هستم. دو فیلمنامه از شش متنی که نوشتم را ساختهام و قصد دارم چهار تای دیگر را هم بسازم و در ضمن فیلمنامه بلندم را هم تکمیل میکنم.
شما جزو اولین فیلمسازان کوتاهی هستید که اکران عمومی فیلمتان را در گروه هنر و تجربه، تجربه کردهاید. از آنجایی که اصولا فیلمهای کوتاه به قصد اکران ساخته نمیشوند (به این معنی که بهطورقطع وقتی شما در حال ساخت این دو فیلم بودید به نمایش عمومی آن فکر نمیکردید.) مشاهداتی که در دوره اکران فیلمتان داشتید چه تاثیری روی فیلمهای بعدی شما خواهد گذاشت؟
شاعری: من فقط یک بار و آن هم در یک روز جمعه به خانه هنرمندان رفتم و متاسفانه تجربه خوبی از مواجهه مخاطب با فیلمهای کوتاه اکران شده نداشتم. تنها هفت، هشت نفر تماشاگر حضور داشتند در حالی که برای آن سالن و در آن سانس تماشاگران بیشتری را تصور میکردم. اما بخش قابل توجهی از این تماشاگر که شما درباره آن صحبت میکنید، در جشنوارهها هم هستند. به هر حال فیلمهای کوتاه اگر خوب باشند، دست به دست بین فیلمسازان کوتاه، در انجمنها، جشنوارهها و محافل دیده میشوند. البته هنر و تجربه این فیلمها را کانالیزه میکند و با برنامه مشخصی نمایش میدهد که این امر اندکی به درصد همان مخاطبان اضافه میکند.
نبی: اما من تقریبا به همه سالنهایی که فیلمهای ما را در آن نمایش میدادند، سر زدم و به عنوان مثال در خانه هنرمندان حداقل پنجاه نفر تماشاگر را دیدم ولی سالنهایی مثل سینما آزادی همان هفت، هشت نفر تماشاگر را داشت. البته سرزدن به سالنها تنها به دلیل کنجکاوی برای دیدن مخاطب نبود. در واقع میخواستم ببینم کیفیت پخش سالنها چه فرقی با هم دارند. به نظرم فیلمهایی که در سری اول اکران فیلمهای کوتاه اکران شدند، چون این شانس را داشتند که همراه با آغاز به کار گروه هنر و تجربه در معرض دید قرار بگیرند، کنجکاوی زیادی ایجاد کردند. البته نمایش فیلمهای شهرام مکری و مجید برزگر و مستند آقای میرطهماسب هم در جلب نظر قشر روشنفکر بیتاثیر نبود. این تجربه از جهات مختلفی برای من خوب بود. اینکه به هرحال توانستم با مخاطبین فیلمم که چه به صورت تصادفی و چه به صورت غیرتصادفی به تماشای آن آمده بودند، رودر رو بشوم و نظرشان را بپرسم؛ از آدمهایی که اعتراض داشتند که اصلا چرا باید این فیلم اکران شود تا آدمهایی که فیلم را دوست داشتند. به هر حال این بازخورد نه فقط برای فیلم کوتاه بلکه برای هر فیلمسازی واجد ارزش است و میتواند به آینده و مسیر فیلمسازیاش کمک کند. نقدهای ماهنامه هنر و تجربه و جلسات نقد و بررسی فیلمها هم باعث شد کمی بیواسطهتر با مخاطب روبهرو شویم. چون یکی از مشکلات سینمای کوتاه محفلی بودن آن است؛ در واقع یک جمع دوستانه در تولید یک اثر سهیم میشوند و چون جایی برای عرضه آن وجود ندارد، چند دوست دیگر هم میآیند آن را میبینند و نظر دادن در مورد فیلمها در یک سری تعارفات میگذرد. اما اکران فیلمم در گروه هنر و تجربه با اینکه از تولید آن یکی دو سالی میگذشت اتفاقات مفید و آموزندهای برای من داشت که اگر قرار به ساختن چهارمین فیلم باشد، حتما گوشه چشمی به اتفاقاتی خواهم داشت که هنر و تجربه رقم زد.
شاعری: خوبی دیگری که اکرانها فیلمهای کوتاه دارند این است که فیلمها را در یک مجموعه انتخاب شده، قرار میدهند. در جشنواره فیلم کوتاه حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ فیلم هست که به جز اسم کارگردانهایشان (که خیلیهم شناخته شده نیستند) اطلاعاتی برای تشخیص اینکه کدام فیلمها خوب هستند، وجود ندارد اما هنر و تجربه این قابلیت را دارد که گلچینی از بهترین فیلمهای کوتاه دوسه سال اخیر را معرفی کند.
با چه انگیزهای فیلمتان را به گروه هنر و تجربه ارائه دادید؟
شاعری: یک دلیلش مشخصا رزومه کاری بود. به هر حال برای مهیا شدن شرایط تولید یک فیلمنامه بلند چنین اتفاقی کمک کننده است. دلیل دیگرش استقبال از این تجربه جدید بود. کنجکاو بودم ببینم نمایش فیلم در این گروه چگونه است. قطعا تجربه این فضای جدید برای آدم خوشایند است.
هدفتان از ساختن فیلم کوتاه چیست؟ اینکه وسیلهای شود برای ساخت اولین فیلم بلندتان یا خود فیلم کوتاه برای شما هدف است؟
نبی: تا به حال سینمای کوتاه برای من شاید تلاشی بوده برای اینکه اگر روزی فیلم بلندی ساختم، تجربه و اندوخته بیشتری داشته باشم تا فیلم کاملتری به وجود بیاید اما هرگز این نبوده که بخواهم از فیلمهای کوتاه پلی برای ورود به سینمای بلند درست کنم. با این حال شرایط ساختن فیلم کوتاه روز به روز برای فیلمسازان سختتر میشود و واقعا ترجیح میدهم تا زمانی که وضعیت کمی آسودهتر شود، دست نگه دارم. یعنی روندی که تقریبا هر یک سال و نیم یک فیلم کوتاه میساختم را فعلا متوقف کنم. کاش سینمای کوتاه متولیای داشت که میتوانستیم از آن کمک مالی یا معنوی بگیریم. یعنی حتی اگر کمک مالی به فیلمسازان نمیشود، دست کم فیلمساز کوتاه هویت مستقلی در کشور داشت؛ اگر همه اینها بود، واقعا دوست داشتم همینطور تا ۱۰ سال دیگر هم فیلم کوتاه بسازم. چون تجربه به شدت لذت بخشی است و شما میتوانید مدلهای مختلف فیلمسازی را در آن خارج از اصول صنعتی سینمای بلند تجربه کنید.
شاعری: فیلم کوتاه برای من به نوعی پلی است برای ساختن فیلم بلند، دلیلش هم این است که خیلی روز خوشی از فیلم کوتاه ندیدم؛ چه در تایید فیلمنامهام برای فراهم شدن سرمایه و چه در مرحله اجرا. از آنجایی که کارهای من عموما نماهای بلند دارد و متکی به بازیگر حرفهای است، همیشه از نظر بودجه و بازیگر در مضیقه هستم. و چون دوست ندارم در شرایطی بمانم که نگاه به فیلمسازان سینمای کوتاه از بالا به پایین است و اعتمادها کم، ترجیح میدهم سراغ کار بلند بروم. البته متاسفانه نگاه من هم به سینما به شکل اغراق آمیزش شبیه نگاه یک نقاش است به نقاشیاش؛ یعنی خودت هستی و اثرت. اما در سینما با به میان آمدن بحث تهیهکننده و خیلی شاخصههای دیگر، بین تو و اثرت مانع ایجاد میشود. دخالتها در جزییات فیلمنامه و اثر هم آنقدر زیاد است که ممکن است از سینمای بلند هم ناامید شوی.
نبی: طبق آماری که انجمن سینمای جوانان ایران در سال ۱۳۹۰ ارائه داده بود، در سراسر ایران حدود ۷۰۰ فیلم کوتاه در سال ساخته میشد. این یعنی ما ۷۰۰ کارگردان بالقوه داریم! بعد میبینیم از بین آن ۷۰۰ فیلم حداکثر ده فیلم دیده یا تحسین میشوند. میدانیم که شرایط اقتصادی مملکت دچار مشکل است و وزارت ارشاد هم از این قضیه مستثنی نیست و قابلیت این را ندارد که ۷۰۰ کارگردان را حمایت مالی کند، اما انتظار میرود از آن ده نفری که بالا میآیند و کیفیت کارهایشان مشخص است حمایت مالی بشود یا حداقل شرایطی ایجاد شود که بتوانند با افتخار در سینمای ایران بگویند فیلمساز فیلم کوتاه هستند و از این کلمه شرم نداشته باشند؛ در سراسر دنیا کارگردانهایی هستند که با ۵۰ سال سن همچنان فیلم کوتاه میسازند و هیچ علاقهای هم به ساختن فیلم سینمایی ندارند. چون این کار به علاقه و تخصصشان تبدیل شده و اصلا از این راه نان میخورند. ولی در ایران نمیتوان با اطمینان گفت که همه فیلمسازان جوان از سر علاقه دارند به سمت ساخت فیلم بلند میروند. در حال حاضر ما فیلمسازان کوتاه عدهای هستیم که فقط برای عشق خودمان فیلم میسازیم.اگر میخواستیم کمی حرفهایتر به ماجرا نگاه کنیم، قطعا این شیوه فیلمسازی را کنار میگذاشتیم چون فقط بدهکار میمانیم.
به نظر شما این امکان وجود دارد که از طریق اکران فیلم کوتاه، بازگشت سرمایهای وجود داشته باشد تا بخشی از مشکلات مالی فیلمسازان کوتاه حل شود.
نبی: من تقریبا هر یک سال و نیم یک بار یک فیلم ساختهام آن هم با یک گروه ثابت پشت دوربین. فیلم اولم را با ۹۰۰ هزار تومان ساختم، فیلم دومم را با ۳میلیون تومان و فیلم سومم را با ۶میلیون تومان. آدمها فرقی نکردند ولی شرایط تغییر میکند. سال ۸۹ یک لوکیشن خوب را با ۲۰۰ هزار تومن میگرفتیم و امسال همان لوکیشن را با یک میلیون تومان. بازگشت سرمایه برای فیلم کوتاه شبیه شوخی است. گمان نمیکنم الان فیلم کوتاهی که برایش وقت گذاشته شده باشد و کیفیت قابل قبولی داشته باشدبا کمتر از چهار میلیون تومان تمام شود.
شاعری: البته من سه فیلمم را با هزینه یک میلیون تومانی ساختم، در حالی که تو همین تعداد فیلم را با ده میلیون تومان ساختی و خوب میدانم این بودجه برای سه فیلم، عدد متوسط و حتی کمی است. من کمی غیرعادی فیلم میسازم.
شیوهای که شما در فیلمسازی پیش گرفتهاید کمخرجتر است. مثلا فیلمی مثل «نوار ویدئو» با یک پلان، یک بازیگر، یک لوکیشن و احتمالا یک روز فیلمبرداری حتما شرایط تولید خاص و متفاوتی نسبت به فیلمهای دیگر دارد.
شاعری: جور دیگری نمیتوانم بسازم، ناخواسته اینطور میشود. سینما برای من این گونه در ذهنم شکل گرفته که وقتی شرایط ساختن فیلم پیش میآید و بودجهاش را ندارم باید آن فیلم به نحوی ساخته شود. اغلب فیلمنامههای من تک لوکیشن و یکی دوتایشان شبیه همین نوار ویدئو هستند. نمیدانم… شاید یک چیزی در ناخودآگاه وادارم میکند، کارهایم جمع و جور باشد یا شاید آن جنس سینمایی که دوست دارم، به صورت اتفاقی عجین شده با سرمایه کم.
موانع و مشکلاتی که بر سر راه یک فیلمساز کوتاه وجود دارد تا اثرش را به تولید برساند، چیست؟
نبی: اصولا صحبت کردن از مزایای فیلم کوتاه راحتتر از معایبش است. چون دایره معایب آنقدر وسیع است که میتوانیم ساعتها درباره آن صحبت کنیم. واقعا هر طرفش را نگاه میکنی یک مشکل است، از بحث سرمایه، حمایت مالی یا معنوی، اخلاق حرفهای، انتخاب بازیگر، نحوه عرضه و…
شاعری: بدون اغراق برای هر کارم و برای هر کدام از شخصیتهای فیلمنامهام، حداقل به ۱۵ بازیگر زنگ میزنم و با آنها قرار میگذارم. اما از آنجایی که همه چیز در فیلم کوتاه با «شاید» پیش میرود، مشکلات از زمان تمرینها آغاز میشود.
نبی: بازیگر هم مثل هر کدام از عوامل فنی که وارد فیلم شما میشوند، میخواهند به خلق آن اثر کمک کنند. آنها با این دید میآیند که بازی در آن فیلم یا باید برایشان پول داشته باشد (که اصولا ندارد) یا بازیگر ممکن است این طور تصمیم بگیرد که من با این فیلم تجربهای میکنم که سینمای بلند در این سالها از من دریغ کردهاست.
اصلا چگونه میتوان اعتماد عوامل حرفهای را برای همکاری در فیلم کوتاه جلب کرد؟
نبی: یکی از راههای جلب اعتماد پیشینه خود فیلمساز است؛ آن هم اگر در شرف ساختن فیلم دوم یا سوماش باشد. بخشی از این سختگیریها طبیعی است چرا که ما جوانیم و سرمان پر از باد است و آنها به آبرویی که در این حرفه کسب کردهاند، فکر میکنند. بخش دیگر و در واقع مهمترین معیار برای جلب نظر عوامل بهخصوص بازیگران، فیلمنامه است؛ اینکه فیلمنامه چقدر برای من بازیگر جای کار دارد و امکان دیده شدن در یک نقش متفاوت را میدهد. تجربیات تازه هر فیلم کوتاهی هم میتواند عوامل پشت دوربین را جذب کند.
شاعری: البته برای تو بخشی از این جلب اعتماد به وسیله رابطه به وجود آمده است. تجربه روزنامهنگاری و دستیاری به این قضیه کمک میکند. این خودش امتیازی است که شاید از دید خودت هم پنهان مانده اما تقریبا ۹۰درصد بچههایی که فیلم کوتاه میسازند این امکان را ندارند، مخصوصا درمورد عوامل پشت دوربین. من به شخصه خیلی کمتر از این روابط بهرهمند میشوم. اما بیشتر این دغدغه را در حوزه بازیگری دارم.
نبی: اصولا با بازیگرها به مشکل برمیخورم. واقعا دایره دوستان بازیگرم به ده نفر هم نمیرسد.
شاعری: مشکل جدیتر آن جا است که اگر با بهترین بازیگرها هم آشنایی داشته باشی اما خیلی از آنها نمیتوانند اشراف و تسلط کارگردان یا نویسنده را به متن داشته باشند. بنابراین شیوه مواجههشان با متن اشتباه است در صورتی که اگر در شرایط مشابه با یک فیلم بلند طرف باشند یا از اول میگویند نه یا فرصتی برای صحبت با آن سمت ماجرا فراهم میکنند؛ کسی که متن را نوشته و قصد اجرای آن را دارد. نوع نگاه بازیگر به فیلم و فیلمنامه کوتاه ناخواسته یا خواسته از بالا به پایین است، یعنی از پیش نظر و قضاوتی دارند و بر اساس آن تصمیمهایی میگیرند که قطعا در کار بلند نخواهند گرفت. درحالی که من میگویم کاش مجالی برای این صحبت کردن هم باشد. خیلی مواقع دوست داشتم فرصت حرف زدن، تشریح ایده خودم و نشان دادن نمونه کارم را داشته باشم. برای مثال من برای فیلمی به اسم «آتن» بدون اغراق ۱۲هزار عکس بازیگر دیدم. شاید هیچ کس چنین وسواسی برای فیلم کوتاه به خرج ندهد، بعد بازیگر فیلمنامهای را که من چهل بار بازنویسی کردهام را در یک دقیقه، نخوانده ورق میزند و میگوید آقای «شایقی» فیلمنامه «آنتن» شما را خواندم و دوست نداشتم. هم اسم من را اشتباه میگوید، هم اسم فیلمنامه را. بعضی از ضربهها آنچنان مهلک است که یکی دو روز شما را به کما میفرستد.
فکر نمیکنید درصد خطا در روند ساخت فیلمهای کوتاه آنقدر بالا است یا آنقدر اشتباهها زیاد بوده که هم عوامل حرفهای سینما را نسبت به سینمای کوتاه بدبین کرده و هم مخاطبهای حرفهای سینما را نسبت به تماشای فیلم کوتاه بیمیل؟
نبی: بله، اساسا ما در دنیای فیلمسازی کوتاه با یک سری افراد طرف هستیم که برای هدفی غیرفیلمسازی فیلم میسازند. موقعیت اساسا برای آن فرد موقعیت جدیای نیست. وقتی چیزی برای شما جدی نباشد، طبیعتا برای طرف مقابلتان هم جدی نمیشود. بزرگترین ضرری که اینها به فیلمسازان کوتاه زدهاند، خراب کردن ذهنیت دیگران نسبت به فیلم کوتاه است. گاهی به بعضی از بازیگران یا عوامل پیشنهاد کار میدهی، میگویند من تا همین چند وقت پیش فیلم کوتاه دوست داشتم اما از یک تجربه ناموفق حرف میزند و آن را به همه پروژهها نسبت میدهد. در حالی که در سینمای بلند این مسائل خود به خود حل شده است؛ کارگردانها شناخته شدهاند و کارنامه آدمها و مواجههشان با بازیگرها و عوامل مشخص است. اما در فیلم کوتاه موقعیتها محفلی است.
شاعری: باید روابط دوستانه باشد تا کارها پیش برود.
مشکل فیلمهایی که بدبینی ایجاد میکنند در ایدهشان است یا در شیوه اجرا؟ اگر شما به عنوان فیلمسازان کوتاه بخواهید درباره اشتباهات رایج صحبت کنید به چه نکتهای اشاره میکنید.
نبی: در کشور ما خیلی از مقولهها به جای اینکه تئوریزه شوند، از دل تجربهها به دست میآیند. فیلمسازی کوتاه بر اساس ایدهای شکل میگیرد که برای زمان ده الی پانزده دقیقهای است. جشنوارههای معتبر در تمام دنیا فیلم کوتاه را تا ۱۵ دقیقه (یا زیر ۳۰ دقیقه) تعریف میکنند. اصولا اینگونه فیلمها بر اساس ایدهای شکل میگیرند که درواقع قصه در انتها بسته میشود؛ نه در ذهن مخاطب اما قرار نیست قابلیت تبدیل به یک فیلم سینمایی را هم داشته باشد، چون برای آن زمان محدود طراحی شده. اشتباهی که ما انجام میدهیم این است که فیلمهای نیمه بلند و بالای ۳۰ دقیقه را به اسم فیلم کوتاه نشان میدهیم و عملا میبینیم که آن فیلم ملودرام اجتماعی غلیظی را تعریف میکند که در درجه اول درباره بدیهیترین مشخصه فیلم کوتاه سوال ایجاد میکند. البته در مواردی هم بعضیها میخواهند، فیلمی بسازند به عنوان نمونهکار و به وزارت ارشاد یا کانون کارگردانان ارائه دهند. خب، در این صورت محدودیت زمانی وجود ندارد اما اشتباهی که از سوی اغلب جشنوارههای داخلی میشود این است که فیلمهای نیمه بلند را هم در دسته بندی فیلمهای کوتاه میپذیرند. یعنی از مجاری قانونی و تخصصی هم دارد به ما اشتباه گفته میشود و مشکل ما این است.
پیشنهادتان برای شیوه اکران و نحوه کنار هم قرار گرفتن فیلمهای نمایش داده شده چیست؟
شاعری: تعداد سالنها و سانسها که کم است. این مشکل برای فیلمهای بلند هم وجود دارد و گریزناپذیر هم هست اما تاثیر زیادی میگذارد. پیشنهادی دارم که البته درباره بحث حقوقیاش خیلی نمیدانم. شاید یک کارگردان فیلم بلند دوست نداشته باشد فیلم کوتاهی قبل از فیلمش به نمایش دربیاید اما قطعا این اتفاق بهتری برای فیلمهای کوتاه است. چون خیلی از کسانی که برای تماشای یک فیلم بلند به سینما میآیند، به شکل یک توفیق اجباری یک فیلم کوتاه را هم پیش از آن میبینند. البته این اتفاق در جشنواره فجر افتاد و در یک صحبت دوستانه به تصمیمگیرندگان آن گفتم که مثلا فیلم کوتاه «نوار ویدئو» ربطی به فیلم «آشنایی با لیلا» ندارد و شاید جالبتر بود که در یک سانس با فیلمی مثل «پرویز» به نمایش دربیاید. این اتفاق خوبی است اگر چینش فیلمها کنار هم درست و حساب شده باشد. به نظرم این میتواند یکی از بهترین رویکردهای هنر و تجربه برای فیلمهای کوتاه باشد.
نبی: یه نظر من هم میتوان دو مدل را پیشنهاد داد که مدلهای معقول و منطقیتری است. یکی همین نمایش فیلم کوتاه و بلند در کنار هم به شرط اینکه اساسا فیلمهای کوتاه تا ۱۵ دقیقه را همراه یک فیلم بلند نمایش دهند و البته فیلمها در یک حال و هوا باشند. چون مخاطب در درجه اول فیلم بلند را انتخاب کرده و نباید احساس کند سرش کلاه رفته و یک فیلم کوتاه را به زور برای او به نمایش درمیآورند. در کشورهایی که سینما تبدیل به صنعت شده و سینمای خاص و هنری رونق دارد مثل فرانسه با فیلمهای کوتاه اینگونه برخورد میشود. کار دیگری این است که اکرانهای چرخشی در سالنهایی که میدانیم خالی میمانند را خاتمه دهیم. در عوض جایی مثل خانه هنرمندان یا هر پاتوق دیگری را برای ساعات شلوغی مثل ۷ عصر روز پنجشنبه درنظر بگیرند که هر هفته فیلمهای کوتاه در آنها نمایش داده شود. این شیوه نمایش، پاتوقی را برای فیلمسازان کوتاه یا علاقهمندان به سینمای کوتاه ایجاد میکند.
این مصاحبه پیش از این در وبسایت گروه هنر و تجربه و در دو بخش (۱) و (۲) منتشر شده است.
فیدان در شبکههای اجتماعی