اولین مواجهه من با اثر متاخر کاوه مظاهری «روتوش» به دورانی باز می‌گردد که جز هیات انتخاب جشن خانه سینما بودم و به گمانم اولین تجربه جمعی نمایش این فیلم در همان اکران صورت پذیرفت، در نگاه شخصی نگارنده فیلم‌های قبلی آقای مظاهری صرفا یک ایده تا حدودی جذاب داشتند و چه در اجرا و چه در بسط فیلم‌نامه هیچ‌گونه امتیاز بارزی در آن‌ها دیده نمی‌شد پس با یک تلقی جانبدارانه و توام با منفی‌گرای پای فیلم نشستم. اما در همان دقایق نخست تمام پیش فرض‌هایم نقش بر آب شد و با فیلمی زنده، موجه و هویتمند روبه‌رو شدم که با چیره دستی تمام قصه خود را روایت می‌کرد و در اجرای تک تک پلان‌هایش از کوچک‌ترین جزئیاتی به سادگی عبو نمی‌کرد. فیلم که تمام شد به راحتی هر چه تمام‌تر شیفته دنیای زنانه و البته خشن فیلم شدم و برایم در قله بهترین فیلم‌های کوتاه چند سال اخیر سینمای ایران قرار گرفت که اجتماعی بود اما با دیافراگم خودش، زنانه بود اما از زاویه خود و لحظه داشت اما به شیوه خودش. حالا که حدود یک سالی از آن جلسه‌های صنفی و تماشای فیلم‌های همکارانم گذشته باید بگویم «روتوش» جزو انگشت شمار فیلم‌های کوتاهی میان حدود ۶۰۰ فیلم رسیده بود که با رای قاطع هیات انتخاب فارغ از تمامی سلایق به بخش مسابقه راه پیدا کرد. از معایب نداشتن مجلات و منتقدین فیلم کوتاه در سرزمین ما همین بس که فیلم‌های همچون «روتوش» علی رغم کارگردانی درست به معنای هدایت بازیگر، ساخت اتمسفر و طراحی میزانسن‌ها و داشتن فیلم‌نامه‌ای که اساسا برای یک اثر کوتاه نوشته شده‌ و قابل گسترش برای یک مدیوم سینمایی نیست مورد بی‌مهری و یا کم توجهی قرار می‌گیرد. «روتوش» همان‌طور که گفتم در مدیوم سینمایی قرار می‌گیرد که به درام اجتماعی معروف شده اما امتیاز برخورد مظاهری برای من با این شبه‌گونه سینمایی تلقی درست و هوشمندانه فیلم‌ساز است با محیط پیرامون خود، در زمانه‌ای که اغلب فیلم‌سازان کوتاه ما پیرو موفقیت‌های بی‌شمار آقایان سعید روستایی و اصغر فرهادی زاویه فیلم‌سازی خود را به آن سمت می‌برند، مظاهری قصه‌ای را روایت می‌کند که هم وامدار سینمای اجتماعی این سال‌ها است و هم محصول شرایط زیست خالق در کلان شهرهایی چون تهران. رابطه درست زن با همسرش و فرزندش و یا برخوردی که با همکاران خود در محل کار دارد به شدت همخوان با روحیه فردی و اجتماعی طبقه‌ای است که مظاهری نقطه فوکوسش را روی آن‌ها گذاشته و چه هوشمندانه رابطه ظریفی بین شغل کارکتر محوری داستان و اتفاق هولناکی که در همان ابتدای قصه روایت می‌شود برقرار می‌کند. ریسک پذیری کاوه مظاهری جایی نمود پیدا می‌کند که بر خلاف الگوهای رایج فیلم‌نامه‌نویسی کوتاه که تمام داشته‌های فیلم‌نامه در پرده آخر و در گردشی ۱۸۰ درجه به ضد خود بدل می‌شود مظاهری از دقیقه دوم فیلمش با یک اتفاق تکان دهنده قصه را آغاز می‌کند و با چیره دستی تمام این بحران را بدون هیچ‌گونه زیاده‌گویی و در یک مینیمالیسم کمال‌گرایانه به پایان می‌رساند، در واقع فیلم‌نامه‌نویس «روتوش» قصه را با یک بحران آغاز می‌کند و با بحرانی بزرگ‌تر در دقیقه پانزده به اتمام می‌رساند. به عنوان سخن پایانی و به عنوان یک همکار صنفی کاوه مظاهری به شدت خوشحالم و به خود می‌بالم که این فیلم چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین‌المللی این روزها مورد توجه اهالی فن قرار گرفته است و بی‌تردید منتظر فیلم بعدی این فیلم‌سازان خوش قریحه خواهم ماند.

پیوند کوتاه: https://www.fidanfilm.ir/?p=5886