یا آنچه فیدان به آن پایبند است و جز این را پسندیدن نمیتواند!
آنچه اخلاق ایجاب میکند… با تمام مرزهای نامرئی و گاهی بیرحمش چالشی غریب است. حقیقتش را بخواهید آن مفهوم کلی از اخلاق محدود به هیچ مرام و مسلکی نیست. بارها فراتر از آن… گویی ریشه در ذات ما دارد. نسبت آگاهی ما اما به همان ریشه و رخنه… میتواند بسیار متغیر باشد. اما آنچه در نهایت حاصل از این تغییرات فردی و گاه جمعی ست در نوعی خود خواهی، نوعی مصادره به مطلوب ریشه دارد. آنچه خلل ناپذیر و فراتر از هر مرام و مسلک و حتی منفعتی ست امر اخلاق به مفهوم ذاتی آن است. شاید قبلترها به این موضوع فکر نکرده باشید اما ماهیت کلی آنچه اخلاق مینامیم به همان نسبت در هر مقیاسی ترجمه پذیر است. در واقع اصولی کلی وجود دارد که در هر شرایط و وضعیتی صدق میکند. برای من به شخصه صادق بودن و به اشتراک گذاشتن دو اصل اساسی همواره حی و حاضرند. وقتی صادق باشیم پنهان کاری و اغراق در کارمان نخواهد بود و وقتی به اشتراک بگذاریم از خودخواهی و منفعت طلبی جستهایم. درگیر بودن هر روزه با فیدان چالشی عجیب برای شخص من است. اینکه چطور میتوانیم علایق خودمان را به خالصترین عنصر ممکن تجزیه کرده و هم زمان به همه جوانب آن بپردازیم و اشراف داشته باشیم. سینما و فیلم کوتاه.
اما آنچه برای من سخت است دیدن اتفاقهایی بزرگ و کوچک است و تقریبا هر روزه. واقعا درک میکنم موفق بودن، دست یافتن به موفقیت و در نهایت جامه عمل پوشاندن به خواستهها وسوسه کمی نیست. همه ما حق داریم حاصل تلاش خودمان را برداشت کنیم. همه ما حق داریم آرزوهایمان را در آغوش بکشیم. اما وقتی بحث از اخلاق رسانهای و خبری است پنهان کردن، اغراق، منحصر کردن هر اتفاق بزرگ و کوچکی به خودمان و جستن منفعت به هر قیمتی همان چیزی را نصیبمان نمیکند که در برخورد نخست تصور داریم.
در درجه اول بیایید باور کنیم که حرفه ما بخشی از امری کلانتر است. تکرار مکررات نیست اگر بگوییم هنر ورزیدن توفیر دارد با هر تجارت دیگری؟ یا که هنرمند در قبال بینهایت مخاطبانش، حتی قرنها بعد از نبودنش مسئول است؟ پس هر موفقیتی به همان اندازه که ازآن شماست ازآن دیگران نیز هست. ازآن سینما نیز هست. پس چرا باید با سوء استفاده از هر موفقیتی، در هر مقیاسی و به هر شکلی چیزی را از دیگری و دیگران دریغ کنیم؟ پس بیایید قبول داشته باشیم اخباری که بیش از حد روی نام و عنوانی تاکید میکنند چیز دیگری را پنهان و سهمی از دیگری را در اختیار خود میگیرند.
در وهله بعد چرا نباید قانع باشیم؟ موفقیتها نیز چون خود ما و آدمهای اطراف ما قد و اندازه دارند. هیچ موفقیت بزرگی با بیتوجهی یا بد نمایی کوچک نمیشود و هیچ موفقیت کوچکی بیش از آنچه هست کش و قوس نمیآید. بیایید قبول کنیم که هر جایزه و عنوانی جایزه اصلی یا ویژه نیست و هر نمایش، نمایش مهم یا بزرگ. واقعیتش را بخواهید هیچ فرقی بین مخاطبی که در سالنی مجلل و بزرگ در حال دیدن فیلم شماست با جوانک تشنه و جویایی که در سالنی کوچک لحظه به لحظه فیلم شما را میبلعد وجود ندارد. در ضلع دیگر ماجرا، شما مسئول کیفیت عرضه کالای خودتان نیز هستید. شما هنرمندید و بخش اعظمی از هنر یعنی چگونه عرضه کردن. حالا دوست دارید اگر فیلمتان همراه دیده شدن جواب زحماتتان را بازگرداند درست و سنجیده عرضهاش کنید. این مسیر که درست طی شود خودتان مسیر عرضه درست اخبار چنین رویدادهایی را هم تشخیص خواهید داد.
اما مسئلهای که بیش از همه ناخوشایند است دیدن پنهان کاری موفقیت دیگران است. فیلمسازی که حضور یک یا چند فیلمساز دیگر را همراه خود تاب و توان دیدن ندارد واقعا به چه دردی میخورد؟ و فیلمسازی که از درج شدن حضور هم سنگ فیلمساز هموطنش در کنار حضور خود دردش میآید چه نفعی دارد؟ چرا باید دم از هویت و استقلال هنر خود بزنید و به بازی دیگران خوش رقصی کنید؟ یا که نگاه تحقیرآمیز صاحبان رسانههای کمدانش را به جان بخریم که: «عیب ندارد، بچهاند… بگذارید خوش باشند با همینها». خبر اختصاصی و آمدن اسم در تیتر محصول تفکر مریضی است که نمیدانم کی و کجا نطفه حرامش را کاشتهاند. حس تنها نبودن و همراه بودن کجا برتر از تکروی و جدایی ست؟
و اصلا باورتان میشود تاثیرگذارترین جملات کوتاهترین و پنهانیترین آنها ست؟ مگر نه اینکه ساعتها و حتی سالها بازیگری بیخطا بودن با یک ایما یا نگاهی از روی حقیقتی به غیر حقیقت ساختگی به باد میرود و مشت دروغمان باز میشود؟ پس چطور انتظار دارید که یک جمله که نه، گاهی حتی یک کلمه دروغی را برملا کند یا حقانیتی را تایید. پس این عطش تکرار شدن و بزرگ و نخست نوشته شدن از چیست و برای چه؟
باید همانی باشیم که هستیم. خودمان. این «خود»، این چنته هر چه درون خود داشته باشد حاصل تلاش ماست. هیچ کوچکی با اغراق بزرگ نیست و هیچ بزرگی با طعنه کوچک. آخرش هم خودمانیم و خودمان. به این یک نفر هیچ دروغمان کارساز نیست. اما خب. خواسته و تلاش برای دروغگویی بزرگ بودن در نزد دروغگویان بزرگتر است اگر… نه میدان تنگ است و نه فرصت کم. فقط یادمان باشد هر دستاوردی این چنین حاصل توان و تلاش نیست، آنها شما را بازی میدهند چون بودن آدمهایی از جنس خودشان در کنارشان راز بقا و دوامشان است.
حالا، صادق بودن و به اشتراک گذاشتن حاصلی جز راست شنیدن و مشترک شدن ندارد. و خب چه لذت بخش است آموختن و آموزاندن چنین روحیهای با تنها وفادار بودن به اخلاق. مگر تمام آن یگانگان حقیقی عرصه زیستن… جز این کردهاند؟
فیدان در شبکههای اجتماعی