هادی خان،
گاهی مواقع لج بازی لازم است و بیشتر از خنثی بودن در دنیای پیرامون تأثیر میگذارد.
داستان چیپس – لذتبخشترین غذا – را شنیدهای؟
روزی مردی به رستورانی میرود و سفارش سیبزمینی سرخکرده میدهد و طبق منو غذای او تقدیم میگردد و مرد ناراضی میگوید سیبزمینیها خیلی کلفت است. سرآشپز لجش میگیرد و سیبزمینی را چنان نازک میگیرد و چنان طلایی سرخ میکند که امروزه لذتبخشترین خوراکی این روزگار است.
این سینما با بازیگران چشم رنگیاش نیاز به یک لج بازی دارد.
فیلم کوتاه در حال حاضر هیچ دینی به مدیران فرهنگی میز ترسش ندارد.
فیلم کوتاه همانطور که شما گفتید احتیاج به دیده شدن توسط مخاطبش دارد. احسنت. من اشاره کردم مخاطبین دیروز شهرام و مجید امروز سینما روهای جدی امروز هستند.
اما گاهی برای دیده شدن باید لج بازی کرد.
حتماً از نهضت کپی لفت شنیدهای.
آنها که در مقابل کپیرایت درآمدن و به آثارشان اجازه گسترش بیشتری دادن و …
بگذریم،
برگردیم سر لج بازی،
سینمای بدنه نمیخواهد فیلم کوتاه را ببیند یا در شرایط نادرش آنکه را میبینید در هجمهای از تبلیغات و پول بهعنوان کشفی از خود قلمداد میکند.
هادی خان،
نزدیک سیزده سال پیش من و این آقا شهاب رفتیم پیش یک مدیر دولتی که حالا نیست.
گفتیم کمک کن بتونیم برای فیلم کوتاه صنف بزنیم.
خردهفرمایش داشت آن آقا. وسط جلسه زدیم بیرون. آمدیم در دفتر شهاب که اتفاقاً کمی زیرزمین بود. بچهها را جمع کردیم و شد این صنف. در طول این مسیر طرحهایی بود که خیلیهای آن به دلیل تنبلی افراد، و یا حس عدم منافع جمعی و البته شخصی به کناری رفت. البته بعضی از آن طرحها توسط ادوار مختلف هیات مدیره به اجرا درآمد که خسته نباشند.
اما حال بعد از همه راههای گفتگو چه باید کرد؟
آنچه هست دستاورد سالهای پیش است که امروز گروهی همصنفان مینشینند و داد سخن میدهند.
اما این انفعال موجود (که بههیچوجه برازندهی جوانان صنف نیست) باید بهگونهای بهم بخورد و چیزی را که میطلبند خودشان به دست بیاورند و منتظر این جشنواره پیر فجر نباشند.
حوزه نمایش تنها ضعف جهان فیلم کوتاهیها است.
در کافههای کمی زیرزمینی میشود جشنواره مردمی راه انداخت.
میشود.
همت میخواهد و مخاطبین خاص را هم جلب میکند و فیلمساز هم دیده میشود.
بیژن میرباقری
فیدان در شبکههای اجتماعی