درباره جشنواره فیلم کوتاه شیراز
نوشته: هادی علیپناه
پایان
چند جشنواره یا حتی چند دوره از برگزاری یک جشنواره مهم را به خاطر داریم که روز برگزاری اختتامیه و هنگام اعلام برگزیدگانش غافلگیر و شگفتزدهمان کرده باشد؟ یا اصلا بیایید این گزاره را با یک افسوس همراه کنیم؟ چرا دیگر جشنوارهها و اسامی برگزیدگانشان ما را به وجد نمیآورد؟ در حافظه چند ساله، خصوصا از جشنوارههای داخلی هر چه به یاد دارم یا انتخابهایی قابل پیش بینی بودهاند و یا انتخابهایی یک سره اشتباه. حال با جشنوارهای مواجهیم که انگار با این رویه ایجاد شده، یعنی خیل جشنوارههای محافظه کار یا بیهدف استقلال خودش را نه در جدا بودنش از بودجه دولتی که در مسیر و جریان فکریاش بنا کرده و نوید میدهد. جشنوارهای که علارغم دست خالی بودنش در بخشهای مستند، انیمیشن و تجربی ناگهان با سه جایزه اصلی خود در بخش داستانی همه را، مخاطب، منتقد، فیلمساز و حتی خودش را غافلگیر میکند. جایزه دادن به فیلمها کوتاه «آخر هفته»، «بابابزرگ» و «مادر مرده» به عنوان نمونه فیلمهایی که با وجود فراز و نشیبهایشان و حتی شکستهایی که خوردهاند، اما روحیه یک فیلم کوتاه و البته ته مزه استعدادی بلاقوه را در خود دارند. فیلمهایی که یا یک سره در دیگر جشنوارهها کنار گذاشته شدهاند و یا اگر موفق به حضور در بخش مسابقه بودهاند با بیمهری تمام و کمال مخاطبان و داوران مواجه بودهاند.
اگر به سابقه جشنواره فیلم کوتاه شیراز نگاه کنیم متوجه این حقیقت میشویم که این نه مسیر و رویدادی مقطعی که جریانی مشخص بوده. جشنوارهای کوچک با ادعایی بزرگ. جشنوارهای که چند تن از مهمترین استعدادها و نامهای آشنای حال حاضر سینما و فیلم کوتاه ایران نخستین جوایزشان را در دورههای پیشین آن کسب کردهاند.
چنین تحرکان هیجان انگیزی در دل یک جشنواره کوچک که حتی خود ما هم در فیدان پیش از این تک خطهایی در مورد آن شنیده بودیم تلنگری ست هم به ما و هم به جشنوارههای بزرگتر. برای ما اینکه تئوریها و ایدههایمان را در تن یک جشنواره حی و حاضر ببینیم آن هم برای ده سال و هشت دوره، و برای جشنوارههای بزرگتر اینکه ورای زرق و برق و نامها این هدف گذاری و سیر یک جریان مشخص است که تاثیر گذار است.
البته جشنواره فیلم کوتاه شیراز حاوی یک اتفاق جذاب دیگر هم هست. دبیر این جشنواره علاوه بر پایه گذاری آن در هر هشت دوره گذشته این وظیفه را بر عهده داشته و حالا بعد از هشت سال با یک جشنواره پخته و هشیار طرفیم. طبعا یکی از دلایل مهم دوام سیاستها و در نتیجه موثر بودنشان حضور مستمر طراحان و سیاست گذاران جشنواره است. این مورد را هم باید به جشنواره فیلم کوتاه شیراز تبریک گفت.
میانه
در روزهایی تماشای فیلمها در سالنها با کیفیت مجموعه «هنر شهر آفتاب» تشخیص حضور جریانهای متعدد و متفاوت فیلمسازی در یک شهر نیز رخدادی دیگر است. در واقع علاوه بر جریان مشخص «ریپس فیلم» که آن را مشخصا با فیلمهای کریم لک زاده میشناسیم. تماشای فیلمهایی که در تلاش هستند حادثه را نه در اتفاق که در مود و فضا طراحی کنند بسیار برای ما لذت بخش بود. فیلمهایی چون «آخر هفته» (وحید بمانی)، «شب بخیر صبح» (محمدحسین علایی) و «بازمانده» (فرزاد قبادی نژاد) و البته دیدن نسخه اولیه فیلم بلندی که محصول همین جریان است باعث شد حواسمان به نامی تازه بیشتر باشد. کوروش شیرالی.
حضور چنین رویکردهای متفاوتی به فیلمسازی آن هم در یک شهر و استان به اضافه رویکردهای کوچکتر دیگری که در این جشنواره نمونههایی از آن را شاهد بودیم، شاید کار چنین جشنوارهای را دشوارتر هم بکند. در واقع جشنوارهها بر خلاف مواضع سطحی میتوانند با درک این تنوعها، میدان دادن به آنها و حتی دست گذاشت روی یک یا تعدادی از آنها در مقاطع زمانی حساس هر کدام نقشی موثر در تداوم و تقویتشان ایفا کنند. در واقع حضور برخی گروه بندیهای محسوس و نا محسوس در میان جمعهای کوچک فیلمسازان یک شهر یا یک استان آسیب بزرگی است که در جشنوارههای هم سطح جشنواره شیراز کم ندیدهایم. اما جشنواره فیلم کوتاه شیراز باز هم با توجه به رزومهای که از خود به جای گذاشته هشیار به رویدادهای و سلایق مختلف سینمایی توانسته در هر مقطع با توجه به فیلمساز یا فیلمسازان خاصی نقش موثری در معرفی آنها به رویدادهای بزرگتر و نیز توجه و ارج نهادن به تلاش فیلمسازانی باشد که اتفاقا به واسطه رویکرد متفاوتشان صداهایی تک افتاده و گاهی رنجور هم هستند.
آغاز
مرحله انتخاب و داوری در هر جشنوارهای به عنوان عناصر قابل لمس سیاست گذاریهای آن بسیار حائز اهمیت هستند. این اهمیت را بارها به بهانه برگزاری جشنوارههای مختلف گوشزد کردهایم. اما هر قدر که در جشنوارههای بزرگتر اهمیت همواره نادیده گرفته شده هیات انتخاب و حتی ماهیت یک هیات انتخاب را باید گوشزد کرد، در ساختار جشنواره مستقل و کوچکی چون جشنواره فیلم کوتاه شیراز این اهمیت وارونه شده و بیشتر به سمت هیات داوری سوق پیدا میکند. در واقع جشنوارهای در قد و قواره جشنواره فیلم کوتاه شیراز به واسطه جایگاه حمایت گرانه پررنگترش و البته تعداد آثار کمتری که به دبیرخانهاش ارسال میشود در مرحله انتخاب میتوان غربالی دانه درشتتر را دست بگیرد. با این هدف که در آثار عمدتا نخست فیلمسازان جوانتر نه ایرادها و نواقص که کورسوهای استعداد اهمیت دارد. امری که جشنوارههای بزرگتر با ارجحتر کردن حرفهای گیری بر آماتوریسم عمدتا توجهی به آن ندارند (این مسئله در بطن خود چندان ایراد به حساب نمیآید). اما در جشنوارهای چنین به راحتی میتوان حرفهای گیری را به همان جشنوارههای بزرگتر سپرد و با خیال راحت در میان تصاویر خام و ایدههای به بار ننشسته به کشف و جستجو پرداخت. در نهایت این مرحله داوری و وظیفه داور است که با حواسی تیزتر محصول نهایی چنین فرمولی را درست به دست بیاورد. در واقع برخورد آسانتر در مرحله انتخاب باید به برخورد سخت گیرانهتر و مکاشفه گرانهتر در مرحله داروی بیانجامد. از زاویه دیگر هیات داوری این جشنوارهها در واقع وظیفه انتخاب را نیز بر عهده دارد. انتخاب فیلمسازانی تازه نفس برای تداوم مسیر و جسارتشان.
مقدمه
حضور در هشتمین دوره جشنواره فیلم کوتاه شیراز برای فیدان تجربهای جذاب بود. امیدواریم این جشنواره با نگاه درستتر فیلمسازان و نه مسئولان دیگر استانها مجالی برای تکثیر پیدا کند. در واقع کاشتن این ایده در کنار دیگر امیدواریهای پرشمارمان اتفاقی دلگرم کننده است. فیلمسازان هر استان میتوان با شکل دادن به جشنوارههای کوچک و مستقل همچون نمونه جشنواره فیلم کوتاه شیراز وظیفه یا جایگاه انتخاب و تشخیص استعداد را از جشنوارههای شلوغتر و بزرگتر بگیرند و سکویی باشند برای معرفی و جسارت. چیزی شبیه به جسارت و ماجراجویی پسربچهها در بازی کردن با آتش.
پ.ن: گفتگویی با علیسینا آزری انجام دادهایم که بسیاری از این بحث در آن به گفتگو و طرح جزئیات بیشتری گذاشته میشود. میتوانید آن مصاحبه را اینجا بشنوید.
فیدان در شبکههای اجتماعی