نوشته: هادی علیپناه
حدود سه ماه پیش، زمانی که خبر حذفشدن یک فیلم کوتاه («رآی»، بهکارگردانی سپیده برنجی) بهدلایل غیرسینمایی از جشنواره فیلم کوتاه تهران منتشر شد، در عرض چند ساعت همه پست و استوریهایشان را در مورد محکومیت این اقدام «مدیران» منتشر کردند. اما کمتر کسی به سانسور حدود هجده فیلم کوتاه دیگر در همان جشنواره اشاره کرد. حتی تعداد زیادی از این موضوع مطلع هم نشدند. چرا؟
زمان گذشت و حالا پای جشنواره فجر در میان است. دبیر و دبیرخانه با رفتار خود نشان میدهند که کمترین ارزشی برای فیلم کوتاه و فیلمسازانش قائل نیستند. آنها بهزبان بیزبانی همواره در طول این دو سال گفتهاند که «فیلم کوتاه» سربار است. اینجا جای بزرگان است و ما وقت برای شما تازهواردها نداریم. این را از همان ابتدا و از تدوین قوانین پذیرش فیلمها در جشنواره اعلام کردهاند. «ما حوصله و وقت دیدن فیلمهای شما را نداریم. خودتان انتخاب کنید، ما فقط جایی در برنامه (صبح زود یا دیروقت شب) برایش باز میکنیم.» همین چند خط آییننامه چنان اشتباه تنظیم شده که تناقضاتش زودتر از حد انتظار بیرون بزند. حالا با این فیلمهای بیشتر از ۱۵دقیقه چه کنیم؟ فجر میخواهد کن باشد، اما توانش را ندارد. دبیر جشنواره، که حوصله این بچهبازیها را ندارد، حجت را تمام میکند: «اگر خیلی دلتان میخواهد در فجر باشید، بروید و کوتاه کنید. ما فقط فیلمهای ۱۵دقیقهای را نمایش میدهیم.» نتیجه اتفاقات سال قبل شد. ما بعد از بینتیجهماندن ابراز نگرانیمان به رئیس وقت هیئتمدیره ایسفا و شنیدن توهین، مجبور شدیم علنا به سانسور خودخواسته فیلم کوتاه، به بیاحترامی فجر و به همدستی فیلمسازان و هیئتمدیره وقت صنف فیلم کوتاه اعتراض کنیم. نتیجه چه شد؟ تنش بیشتر، کاستهشدن اعتبار خانواده فیلم کوتاه، فروریختن اعتبار صنف فیلم کوتاه و کنارهگیری هیئتمدیره و البته رفتاری که با ما در فیدان شد. رفتاری که همواره با یک معترض به وضعیتی غلط و نابهسامان شده و میشود.
یک سال گذشت و دو روز قبل، اسامی فیلمهای کوتاه امسال فجر منتشر شد. باز هم ۳ فیلم زمانشان از استانداردهای کن، ببخشید فجر، بالاتر است. این بار خود فیلمسازان جلوتر از همه و زودتر از انتشار هر خبری از این ماجرا باخبرند. در یک اقدام ستایشبرانگیز، آنها خودشان به دبیرخانه مراجعه کردهاند و گفتهاند ما کوتاه میکنیم، شما راه بدهید. فجر هم همان رفتار همیشگی را تکرار کرده: «برای ما مهم نیست. هر کاری دلتان میخواهد بکنید». دقت داشته باشید این بار دیگر خبری از توجیه تعداد کمِ فیلمهای واجد شرایط و بهخطرافتادن حس رقابت و ورزشکاری فیلمسازان هم نیست. امسال ۷ فیلم دیگر بهجز این سه فیلم زمان مناسب را دارند ــ از ابتدا دور اندیشی لازم را کردهاند ــ و در بخش مسابقه حاضرند. جالب است، نه؟ بیایید جالبترش کنیم (البته همین ابتدا هم اشاره کنیم که ما اصلا به بحث تحریم جشنواره ورود نمیکنیم). یکی از همین فیلمسازان در جواب دوستِ موافق تحریمش نوشته: «من ترجیح میدهم با اندیشهام ایستادگی کنم.» سوال ما: این چه اندیشهای است که یکچهارمش را بهراحتی میتوان حذف کرد؟
بیایید به آن «چرا»ی بالا بازگردیم. چرا کسی به سانسورشدن آن ۱۸ فیلم در جشنواره معترض نشد؟ دلیلش ساده است. آنجا دیگر تقصیر تنها بهگردن مدیر و سازمان و دیگران نیست. آنجا خود فیلمسازان هم همدست و همراه هستند. همان همدستی و مشارکت حالا اینجا در فجر دارد تکرار میشود. و طبعا کسی نباید اعتراضی داشته باشد. اینجا حتی سهم مدیران به حداقل رسیده. خود فیلمسازان پیشنهاددهنده و اجراکننده بودند. فریادی از این رساتر؟ سینما برای ما ابزاری برای معروفشدن است. رسالت و هنرمند و هنر و باقی دوستان بهدرک.
به وضعیت فیلم کوتاه امروز نگاه کنیم. در این سیر سقوط در ابتذال و زشتی همواره نقش مدیران را کمتر و کمتر و سهم فیلمسازان را بیشتر و بیشتر خواهیم یافت. فیلمسازی گرانتر شده؟ خبر حضور در جشنوارهها مهمترین امر ممکن است؟ فیلمها برای برانگیختن حس ترحم و دلسوزی دوستان خارجی ساخته میشوند و نه در راستای دغدغه و اندیشه؟ هر فیلمی که میبینید بیش از خودش و اندیشهاش یادآور فیلم و سریال دیگری است؟ (ترجیحا موفق و جایزهبگیر؟) و ما به هر دری میزنیم که روی فرش قرمز جشنوارهها باشیم؟ عجیب نیست در این شرایط فیلمسازِ فجریِ دیگری بنویسد زحمت تیمش فقط و فقط با نمایش فیلم در این جشنوارهها جبران خواهد شد.
بله، در چنین شرایطی است که وقتی خبری منتشر میشود که فیلمهایی بهترتیب یکونیم، سه و شش دقیقه (شکوه ریاضی سانسور را لذت میبرید؟) از زمان خود را کم کردهاند تا در این جشنواره باشند، خانواده فیلم کوتاه سکوت میکند و دیگر خبری از پست و استوری نیست. اینجا دیگر اجبار مدیر و نظارتچیها در کار نیست. اینجا قیچی دست خود فیلمسازهاست. سانسورتان و سکوتتان مبارک، دوستان.
فیدان در شبکههای اجتماعی