نوشته: حسن بنی هاشمی
منتشر شده در نشریه کتاب سینما (انجمن فیلم دانشگاه شیراز)، شماره دوم، آذر ۱۳۴۹
ساحل ــ بندری در جنوب ــ قبل از طلوع آفتاب
۱- پلان عمومی
در انتهای کادر یک اسکله قدیمی به چشم میخورد ــ در قسمت سمت راست دریا قرار دارد که از ابتدا تا انتها ادامه دارد ــ دریا آرام است ــ در جلوی کادر سمت چپ در ساحل یک قایق کوچک ماهیگیری فرسوده به گل نشته است ــ در اثر فشار بدنهی قایق بروی ماسههای ساحل در اطرف آن فرورفتگی به وجود آمده است و آب این گودیها را پر کرده است ــ درون قایق آب جمع شده است ــ در فاصلهی بین این قایق و اسکله، قسمتی از ساحل در سمت چپ و قسمتی از دریا در سمت راست مشاهده میشود. کمی دورتر از قایق در دریا، چند ماهیگیر تورها را به آرامی به طرف ساحل میکشند. چند مرغ دریائی بیهیچ حرکتی در جائی نزدیک به قایق، کنار امواج دریا که به ساحل میخورند و آرام گسترده میشوند، لیمیدهاند ــ تنها صدای امواج بگوش میرسد ــ در ساحل هیچ جنب و جوش دیگری نیست. آفتاب طلوع میکند و بتدریج از پشت داربست اسکله بالا میآید ــ ریتم حرکت ماهیگیران تندتر میشود ــ مرغهای دریائی میجنبند ــ آفتاب بالا میآید ــ یک مرغ دریائی میپرد و در نور آفتاب گم میشود ــ تمام صحنه در اثر نور آفتاب سفید میشود.
۲- پلان متوسط
دوربین یک مرغ دریائی را که از ورای اشعهی آفتاب به زمینهی آبی آسمان پریده، تعقیب میکند ــ مرغ از اوج به طرف پائین میآید. صدای بهم خوردن بال پرنده شنیده میشود ــ مرغ دریائی فرود میآید و کنار امواج در ساحل مینشیند و بالهایش را تکان میدهد ــ به مجرد نشستن مرغ دریائی صدا قطع میشود ــ هیچ صدائی بگوش نمیرسد ــ مرغ دریائی در حاشیهی ساحل و امواج میدود و دوربین با حفظ موقعیت قبلی، با حرکت افقی، آنرا تعقیب میکند ــ حرکت مرغ دریائی تند میشود و حرکت دوربین هم به همان نسبت تند میشود.
(دیسالو)
۳- پلان متوسط
قایق فرسودهی ماهیگیری پلان اول از زاویهی مقابل به چشم میخورد ــ صدای موج به تدریج بلند میشود ــ قسمتی از بدنهی قایق و داخل آن پیدا است ــ آبهای درون قایق، منظرهی دریای کوچک را دارد با موجهای کم و آرام ــ در میان آبها، تصویر کسی پیدا است که بهمراه موجهای کم آب میارزد ــ دوربین با حرکت عمودی (tilt) بالا میآید و بتدریج اندام و چهرهی مردی در کادر نمودار میشود که خیره به سطح آب درون قایق است __ مرد، جوان است، با صورتی سوخته از آفتاب ــ در چهرهاش هیچ حالت مشخصی را نمیتوان خواند: غمگین است یا بفکر فرو رفته است؟ ــ نگاهش متوجه جائی میشود ــ در حالت چهرهاش تغییری بوجود میآید، مثل اینکه مضطرب است ــ دوربین با حرکت افقی مسیر نگاه او را تعقیب میکند ــ و در انتها:
۴- پلان متوسط
دو مرد قایقی کهنه و تیره رنگ را آرام به سمت دریا هل میدهند ــ لباسهای سفید بلند بتن دارند ــ قایق را به آب میاندازند و بر آن سوار میشوند و راه دریا را پیش میگیرند ــ بتدریج از کادر خارج میشوند. صدای موج همچنان بگوش میرسد.
(صحنه تاریک میشود)
۵- پلان متوسط
صحنه روشن میشود ــ قایق به گل نشسته در کادر است و از بالای آن آسمان پیدا است ــ آسمان رنگ پریده و دم گرفته است ــ دوربین با حرکتی عمودی بالا میآید و از پشت قایق در قسمت پائین کادر باقی میماند ــ در انتهای کادر سمت راست یک خرابه به چشم میخورد که روی آن را صدفهای دریائی پوشاندهاند و بین قایق و خرابی ــ در فاصلهای نزدیک به قایق ــ مرد جوان روی زمین نشسته است ــ ساحل خلوت است و هر از گاهی ماهیگیری با سبدهای پر از ماهی رد میشود ــ بنظر میآید که مرد جوان دارد با انگشتانش روی ماسههای نرم چیزی مینویسد یا شکلی میکشد.
۶- پلان درشت
دوربین با حفظ موقعیت قبلی با زوم این پلان را میگیرد. چهرهی مرد در کادر است ــ نگاهش به پائین دوخته شده و غرق در کار خویش است ــ (مینویسد یا شکلی میکشد؟) ــ مکث دوربین ــ دوربین با یک حرکت عمودی بپائین میآید تا آنجائیکه دست مرد که دارد شکلی را روی ماسههای میکشد نمودار بشود ــ مرد یک مستطیل کشیده است و یا چیزی مشابه آن ــ آنرا از وسط نصف میکند، این شکل هندسی، حالت تنه و پاهای انسانی را بخود میگیرد ــ مرد با سرعت بیشتر در زیر مربع نصف شده دو پا رسم میکند و بعد به مربع بالائی در سمت راست و چپ یک دست که حالت آویخته را دارد میافزاید. آنگاه حرکت دستش متوقف میشود ــ و برای لحظهای از کارش دست میکشد. دستش دوباره آرام بکار میافتد ــ از حرکت آرام دست او، تردیدی حس میشود ــ تردید اینکه شکل را ادامه خواهد داد یا نه؟ ــ حرکت دستش تند میشود، در قسمت سمت راست مربع بالائی هم شروع به کشیدن یک دست میکند. مرد کشیدن دست را با دو خط موازی با هم که از شانه بسمت راست امتداد مییابند شروع میکند و بعد در جائی سر این دو خط را بهم وصل میکند و به آن یک کف دست اضافه میکند ــ درین مدت دوربین که با حرکت افقی کار کشیدن شکل را تعقیب کرده است کمی مکث میکند ــ و بعد کمی به حرکت ادامه میدهد ــ در مقابل کف دست رسم شده یک خرچنگ کوچک دریائی آرام آرام به جلو میآید ــ دوربین در مسیری که از آغاز و از چهرهی مرد آمده بود باز میگردد ــ چهره مرد دوباره در کادر است ــ وحشتزده است ــ گوئی خطری عظیم او را تهدید میکند. دوربین با برگشت زوم کمی از مرد فاصله میگیرد ــ حالا تمام تنهی مرد در کادر است ــ مرد زانو زده است و به دست دراز شده و خرچنگ کوچک که همچنان آرام پیش میآید خیره شده است ــ مرد هنوز وحشتزده است ــ خرچنگ کوچک به آرامی راهش را تغییر میدهد و به سمت دریا متمایل میشود و از کادر خارج میشود ــ مرد هنوز وحشت زده است ــ ناگهان به سرعت دست را پاک میکند ــ حالت چهرهاش کمی تغییر میکند ــ آرامشی در او پدید میآید ــ گوئی از خطری عظیم جان بدربرده است ــ آرام دراز میکشد و به سمت دریا چشم میدوزد و میبیند که:
۷- پلان متوسط
قسمتی از ساحل و دریا از دیدگاه مرد ــ خرچنگ کوچک آرام به سمت دریا میرود.
۸- پلان درشت
حالت چهرهی مرد که به منظرهی قبلی خیره بود تغییر میکند ــ باز حالتی شبیه به همان اضطراب در او پدید میآید و…
۹- پلان متوسط
مرد بسرعت از جا برمیخیزد و بسمت دریا میرود ــ دوربین با حرکت افقی او را تعقیب میکند ــ و خود را به خرچنگ کوچک میرساند. مرد و خرچنگ هر دو نزدیک به امواج دریا هستند که روی ساحل گسترده میشود و…
۱۰- پلان درشت
چهره مرد که پائین و به خرچنگ کوچک چشم دوخته است ــ حالت یک تصمیم ــ حالت یک خشم توام با اضطراب – حالت قاطعیت یک تصمیم ــ دوربین با حرکتی عمودی به پائین میآید ــ پای مرد و خرچنگ ــ پای مرد خرچنگ را له میکند و بعد از روی آن کنار میرود ــ مرد پایش را عقب میگذارد ــ یک موج میآید و خرچنگ را با خود بدریا میبرد.
۱۱- پلان عمومی
قسمت بسیار کمی از ساحل (محل برخورد موج با ساحل) و دریا در کادر هستند ــ مرد کنار امواج ایستاده و به پائین و به امواج مینگرد ــ صحنه کمی محو است ــ مانند اینکه مه همه جا را گرفته باشد، حالت مه گرفتگی افزایش مییابد ــ یک حالت غیر واقع ــ صحنه بتدریج محوتر و سفیدتر میشود ــ صحنه کاملا سفید میشود ــ صدای دسته جمعی مرغهای دریائی و موج.
چند ساعت قبل از غروب آفتاب
۱۲- پلان متوسط
باریکهای از ساحل و دریا نمایان هستند ــ در ساحل چند پسر بچه مشغول بازی با ماسهها هستند ــ آنها با ماسههای کنار دریا اشکالی مخروطی شکل درست میکنند ــ باین ترتیب که گلولههای کوچک ماسه را بتدریج روی هم میریزند و کم کم بالا میآورند ــ قایقی در دریا، کمی دور، به سمت چپ حرکت میکند ــ دوربین به آرامی با حرکت افقی به چپ گردش میکند و از روی دریا میگذرد ــ دریا کمی متلاطم است ــ دوربین حرکتش را ادامه میدهد و در انتها:
۱۳- پلان عمومی
قسمت راست کادر را دریا پر کرده است و در سمت چپ باریکهای از ساحل پیداست ــ در قسمت انتهائی کادر نمای محو اسکله قدیمی به چشم میخورد. صدای موج آهسته و بتدریج بلند میشود ــ ساحل خلوت است ــ در آن دورها مردی در کنار امواج دریا، در ساحل روی زمین نشسته است ــ مشغول کاری است ــ شاید مینویسد و شاید هم شکلی میکشد؟
۱۴- پلان متوسط
مرد جوان روی ماسهها نشسته است و کار آن بچهها را تکرار میکند ــ مقداری از گلولههای ماسه را روی هم گذاشته است ــ مرد دست از کار میکشد ــ به گلولهها خیر میشود.
۱۵- پلان درشت
تودهای کوچک از گلولههای ماسه از دیدگاه مرد.
۱۶- پلان درشت
چهره مرد که به گلولهها مینگرد ــ دوربین در محل تودهی ماسهای قرار دارد ــ مرد مثل اینکه از چیزی تعجب کرده باشد حالت قیافهاش تغییر میکند ــ صدای موج بگوش میرسد.
۱۷- پلان درشت
گلولههای ماسه از دیگاه مرد ــ بنظر میرسد که حالت سینهی یک زن را دارند ــ دست مرد ناهمواریهای توده ماسه را صاف میکند و…
۱۸- پلان متوسط
مرد با شتاب تودهای از ماسه مشابه با توده قبلی، در کنار آن درست میکند و بآن حالت میدهد ــ صدای موج بلند شده است ــ سر مجسمه را هم درست میکند و آنگاه برمیخیزد و از سمت چپ کادر به سرعت خارج میشود ــ دوربین بروی مجسمهای که او ساخته ثابت میماند.
(دیسالو)
۱۹- پلان متوسط
مرد با پوشالهائی که از جائی در ساحل آورده است برای زن مو درست میکند ــ آنگاه … زن را با پوشال میپوشاند و بعد از تمام این کار خیره به زن مینگرد ــ آنگاه اطراف خود را میپاید.
۲۰- پلان درشت
چهرهی مرد ــ با دقت به گوشه کنارهای ساحل مینگرد ــ دوربین از دیدگاه مرد اطراف را بررسی میکند ــ هیچکس در ساحل نیست ــ چهرهی مرد آرام است ــ صدای موج بلندتر شده است.
۲۱- پلان متوسط
مرد بدون آنکه مجسمه را لمس کند آرام در کنار آن دراز میکشد و به آسمان چشم میدوزد.
۲۲- پلان متوسط
آفتاب به گرمی میتابد.
(صحنه تاریک میشود)
ساعتی نزدیک به غروب آفتاب
۲۳- پلان متوسط
مرد ــ به حالت سابق در کنار مجسمه دراز میکشیده است ــ آفتاب و ماسههای نمناک در او رخوتی ایجاد کردهاند ــ مرد بآرامی مینشیند ــ لحظهای به مجسمه میتگرد ــ آنگاه از جا برمیخیزد ــ با هراس اطراف را میپاید ــ با شتاب مجسمه را زیر لگد میگیرد و آنرا متلاشی میکند ــ با پاهایش مجسمهی متلاشی شده را هم سطح ماسههای ساحل میکند و میگریزد ــ دوربین بروی آثار کمی که از مجسمه روی ماسهها مانده ثابت میماند.
۲۴- پلان متوسط
مرد در امتداد امواج و ساحل میدود ــ صدای موج بسیار بلند شده است ــ دوربین با تروالینگ با مرد همگامی میکند ــ مرد به چند قایق کوچک میرسد که کنار دریا قرار دارند ــ مرد توقف میکند ــ دوربین توقف میکند ــ مرد اطراف را نگاه میکند ــ آنگاه یکی از قایقها را بآب میاندازد و بر آن سوار میشود ــ و راه دریا را در پیش میگیرد ــ
(دیسالو)
(چند دقیقه قبل از غروب آفتاب)
۲۵- پلان متوسط
در دریا ــ مرد بر قایق سوار است و با شتاب پارو میزند. تلاطم دریا افزایش مییابد ــ دوربین در قایقی مرد را همراهی میکند ــ فاصله بین دوربین و قایق مرد حفظ میشود ــ مرد با شتاب پارو میزند و حرکت قایق را تند میکند ــ تلاطم امواج افزایش مییابد ــ فاصله دوربین و قایق مرد افزایش مییابد ــ مرد کم کم دور میشود ــ آفتاب در حال غروب کردن است و نور صحنه بتدریج کم میشود ــ مرد خیلی دور شده است ــ صحنه تاریکتر شده ــ امواج دریا بحد اعلاء متلاطم هستند ــ صدای موج با قدرت هر چه بیشتر بگوش میرسد ــ
(صحنه تاریک میشود)
۲۶- پلان عمومی
صحنه روشن میشود ــ ساحل پلان اول ــ قبل از طلوع آفتاب ــ قایق به گل نشته در سمت چپ و جلوی کادر قرار دارد ــ اسکهی قدیمی در قسمت راست انتهای کادر بچشم میخورد ــ چند مرغ دریائی در فاصلهای نزدیک به قایق آرام روی ماسهها لمیدهاند ــ صدای آرام موج که روی ساحل گسترده میشود بگوش میرسد ــ چند ماهیگیر در دریا بآرامی تورها را بسوی ساحل میکشند ــ آفتاب بتدریج از پشت داربست اسکله بالا میآید ــ ریتم حرکت ماهیگیران تند میشود ــ مرغهای دریائی میجنبند ــ یک مرغ دریائی میپرد و در نور آفتاب گم میشود ــ صداها قطع میشود ــ تمام صحنه در اثر نور آفتاب روشن میشود ــ صحنه کاملا سفید میشود ــ
حسن بنیهاشمی
The Wave موج from Rashid Davari on Vimeo.
فیدان در شبکههای اجتماعی