نویسنده: اسکات رایس
مترجم: عطا مجابی
آزادیهای شگفتانگیز. فیلمهای کوتاه قلمرو مطلق نویسنده و کارگردان هستند. مطالبات استودیویی وجود ندارد. بنایراین فیلمهای کوتاه خود را از فرمولهای خسته کننده، که توسط اساتیدِ بیشمارِ فیلمنامهنویسی هالیوودی توصیه شده، معاف مییابند.
با این وجود، فیلمسازان جوان باهوش باید بپرسند: چرا برخی از فیلمهای کوتاه ناکام میمانند، در حالی که برخی دیگر جوایزی کسب کرده، باعث کسب درآمد و جهش شغلی میشوند؟ آیا «کوتاههای برنده» ویژگیهای خاصی دارند؟ پس از سالها مطالعه فیلمهای موفق کوتاه، و ساختن پروژههای شخصیِ خودم، نتیجهای که گرفتم این است: بله دارند.
کوتاههای بَرنده، سرگرم کنندهاند: از این خطای مرگبار بپرهیزید که تماشاگر و عطش او را برای سرگرم شدن ندید بگیرید. از خودتان بپرسید آیا داستان من گیرایی لازم را دارد؟ پتانسیل و جاذبه بصری را دارد؟ درخواست عاطفی مخاطب را پاسخ میدهد؟ جنسیت؟ تعلیق؟ خشونت؟ آیا داستان من از طنز بهره میبرد؟ آیا غافلگیر کننده یا تکان دهنده هست؟ آیا قوانین ژانر را خلاقانه به کار میگیرد؟ از همه مهمتر، آیا اصیل و «تازه» هست؟
درباره کلیشههای فیلمهای کوتاه دانشجویی زیاد گفته شده، و بعدتر به آنها خواهیم پرداخت. برای این کار، خوب است که تا میتوانید فیلم کوتاه ببینید تا به یک جمعبندی درباره کلیشههای مرسوم برسید.
کوتاههای برنده، معنا دارند: از آنجا که طبیعت فیلم کوتاه، در ارائه شخصیتهای پیچیده و بسط دادن طرح قصه محدودیت ایجاد میکند، باید در رابطه با تم و موضوع خود جستجو و کنکاش بیشتری کنید.
داستان شما ممکن است کوچک باشد، اما ایدههای موجود در آن باید بزرگ یا حداقل روشن باشند.
از اصطلاح «ابهام» که یک تکنیک است، به عنوان یک بهانه برای توجیه «عدم وضوح» فیلمتان استفاده نکنید. اینها دو چیز متفاوت هستند. تصاویری موجز را انتخاب و آنها را به استعارهای برای قصهتان تبدیل کنید. کیسه پلاستیکیِ رقصنده در باد را، در فیلم «زیبایی آمریکایی» به یاد بیاورید.
همچنین، از موتیفهای تصویری و شنیداری استفاده کنید. منظور از موتیف؛ تصاویر یا صداهایی است که برای ایجاد معنا در طول فیلم به اشکال مختلف تکرار میشوند. برای مثال، یک مجموعه تصاویر سه گانه از خانهها را ــ در اقتباسی فرضی ــ از داستان «سه خوک» در نظر بگیرید. نمایش سه خانه، تکراری بصری است که در طول فیلم اتفاق میافتد. سه نوع مادّه برای ساخت آنها به کار رفته شده و در نتیجه، ما گوناگونی شکل خانهها را میبینیم. این تصاویر را با یک گرگ گرسنه ترکیب کنید؛ معنای داستان چیست؟
«برای ساختن یک خانه مستحکم وقت بیشتری بگذارید (خانه آجری) و موفق خواهید بود (از خورده شدن در امان خواهید بود)»
کوتاههای برنده، سینماییاند: سعی کنید کاراکتر، تم و طرحتان را از خلال تصاویر، افعال و صداها منتقل کنید. فیلمهای کوتاه، مثل هر اثر سینمایی دیگری تصاویر متحرکاند. کوتاههای «حراف» هر چقدر هم که خوب نوشته شده باشند، ممکن است غیر خلاقانه و خسته کننده به نظر برسند. مخاطب در اغلب موارد، به یک فیلم کوتاه تصویر محور تمایل بیشتری دارد تا یک فیلم کوتاه دیالوگ محور (حتی با فرض اینکه دیالوگها بسیار خوب طراحی و اجرا شده باشد)، که البته دلیلش بسیار ساده است؛ از امکانات رسانه سینما بهتر استفاده شده. برخی از بهترین فیلمهای کوتاه هیچ دیالوگی ندارند.
کوتاههای برنده، ساختارمنداند: حتی در فیلمهای بلند هم ، یک صحنه خوب دارای ساختار دراماتیک (آغاز، میانه و پایان) است. با توجه به اینکه اکثر صحنهها حدود سه دقیقه طول میکشند، چرا بیشتر ما گمان میکنیم طراحی ساختار دراماتیک برای فیلمهای کوتاه کار سخت یا غیر ممکنی ست؟ بیشتر نویسندهها از این گله میکنند که چطور در یک فیلم کوتاه پلات پوینت طراحی کنیم؟ پلات پوینتها لحظات مهم و تاثیرگذاری هستند که مسیر زندگی یک شخص را تغییر میدهند، مثل «مرگ، گروگان گیری، طلاق». خب، بله، در فیلمهای بلند، پلات پوینتها باید با زمان دو ساعته فیلم مطابقت داشته باشند. اما در یک فیلم کوتاه، هیچ دلیل و الزامی وجود ندارد که یک پلات پوینت «بزرگ» باشد. بلکه تمام آنچه یک پلات پوینت باید انجام دهد این است که داستان را در مسیری جدید قرار دهد (برای مثال تماسِ چشمیِ تصادفی، میان دو نفر که پیشتر عاشق هم بودهاند). سعی کنید این تمرین را انجام دهید: یک صحنه ساختارمند طراحی کنید که نیاز به پیش داستان ندارد و یک نقطه اوج که داستان را به درستی افشا و حل و فصل کند و نیاز به صحنههای بعدتری نداشته باشد. اگر این کار را بکنید، تقریبا یک فیلم کوتاه ساختارمند نوشتهاید.
کوتاههای برنده، انسانیاند: اگر اثر کوتاهی بسازید که در آن مفاهیم انتزاعی بیش از تعاملات و احساسات انسانی اولویت داشته باشند، احتمالا مخاطبان علاقه خود را نسبت به اثر شما از دست خواهند داد. بله، ایدهها و تمها مهم هستند، اما شما باید آنها را از طریق شخصیتهایی قوی منتقل کنید. جزئیات و عناصر انسانی مخاطبین را جذب میکنند. کاراکترها در فیلم کوتاه نمیتوانند به مانند فیلم بلند بسط پیدا کنند، اما همچنان میتوانند تعریف شوند. و بله، آنها حتی میتوانند تغییر کنند. اول، یک پروتاگونیستِ روشن را برای اثرتان انتخاب کنید. بعد یک منظر و جهان بینی قوی برای او ایجاد کنید. سپس، به شکلی بسیار ساده طوری که برازنده یک فیلمنامه فوری باشد بر آنچه قهرمان شما میخواهد تمرکز کنید. وضعیتهای بحرانی بهترین راهکار است. سپس، چیزی یا کسی را بر سر راه این هدف قرار دهید. سرانجام تصمیم بگیرید که آیا قهرمان هدف را به دست میآورد؟ شکست میخورد؟ آیا او اصلی با ارزشتر را در طی مسیر کسب و درک میکند، چیزی که تم شما را منعکس کند. آیا این کشف شرایطی انسانی را تفسیر میکند؟
در نهایت؛ کوتاههای برنده، سادهاند: این سختترین قانون برای پیروی است. چرا؟ زیرا ما به تماشای فیلمهای بلندِ عظیم و بزرگ سینمایی عادت کردهایم. خیلی ساده است، کوتاهها نمیتوانند خود را درگیر پیچیدگیهایی کنند که بلندها درگیر آن میشوند. بنابریان خرده داستانها، توئیستهای متعدد داستانی، کاراکترهای مکمل و مشابه اینها را دور بریزید. به طور کلی میتوان گفت ساخت فیلم کوتاه، هنری متفاوت است. اما مهارتی که شما باید به کار بگیرید برای بیرون کشیدن یک اثر کوتاهِ بزرگ و موفق ــ تجارتِ روایت ــ نشان دهنده مهارتی یکسان است که نویسندگان فیلمهای بلند لازم دارند و استودیوها و مدیران آن را به خوبی درک کرده و شناسایی میکنند.
بنابراین کوتاههای خود را ساده و مقرون به صرفه نگه دارید. یکی و تنها یک تم یا ایده را برای بسط دادن انتخاب کنید. مکانها را کاهش دهید، شاید فقط یک مکان واحد. وحدت زمان را رعایت کنید، اجازه دهید داستان در زمان واقعی ارائه شود و یا دست کم حسی از تداوم در آن ایجاد شود. کاراکترها را کم کنید، دو کاراکتر اگر زیاد نباشد کافی است. از تفسیر و پیش داستانِ طولانی، به خصوص در مونتاژ، فلاشبک، سخنرانی و یا صدای روی تصویر اجتناب کنید (مگر اینکه این ابزار واقعا یک بخشی جدایی ناپذیر از داستان شما باشد). بر شرایط فوریِ «همینجا و همینحالا» تمرکز کنید. و سرانجام، فیلمهای کوتاه خود را کوتاه نگهدارید. فیلم ۱۰ دقیقهای نه تنها مخاطبان گستردهتری نسبت به یک فیلم ۳۰ دقیقهای پیدا میکند، بلکه این چالش بزرگ: «گفتن داستانی کامل در زمانی محدود»، تسلط شما به مهارت نویسندگی را نمایش خواهد کرد.
البته که هر قاعدهای در جهان فیلمنامهنویسی میتواند و باید شکسته شود. اما دانستن قوانین کمک میکند که آنها را با موفقیت بشکنیم.
غرایز خود را دنبال کنید. صدای هنریِ منحصر به فرد شما در نهایت شما را به موفقیت خواهد رساند. موفقیت با تکیه بر مهمترین و بهترین اسلحههای تان کسب میشود. تکیه بر غرایز منجر به آزادی بیشتر قوه خلاقه شما خواهد شد. بیشتر فیلمسازان موفق هالیوودی به کسانی که فیلمهای کوتاه خلاقانه خودشان را میسازند رشک میبرند و حسرت میخورند.
منبع: script
فیدان در شبکههای اجتماعی