نوشته: نیک لارور
ترجمه: مهلقا حسین
توضیح: مثالهای ذکر شده در متن به سادهترین شکل ممکن طرح شدهاند تا درک مطلب را سادهتر کنند.
پس شما بودید که میخواستید یک فیلم کوتاه خارق العاده بسازید؟ به یاد داشته باشید که نخستین قدم برای ساختن یک فیلم کوتاه به یاد ماندنی دانستن این است که چه چیزی موجب منحصر به فرد شدن یک فیلم کوتاه میشود؟ و اینکه چگونه میتوان از این موضوع به نفع خود استفاده کرد؟
در حالی که بخشهای بصری یک خط داستانی جزو مهمترین بخشهای فیلم شماست (کما اینکه شما باید به عنوان یک کارگردان برای قسمتهای دیداری فیلمتان برنامهای داشته باشید) اگر نتوانیم بگوییم مهمتر، حداقل هم اهمیت با این خط داستانی، ساختارمند بودن فیلم شما و فیلمنامهای ست که به خوبی نوشته شده باشد. برای انجام این کار ابتدا شما باید تفاوت مهم میان محتوای یک فیلم کوتاه و فیلم بلند را دریابید.
فیلم کوتاه از نظر زمانی بسیار کوتاهتر از فیلمهای بلند است که به طبع موجب میشود تعداد ایدههایی که میتوانید در آن نمایش بدهید و شخصیتهایی که معرفی میکنید محدود شود. به همین علت شما محکوم به گرفتن تصمیمات سخت و متفاوتی درباره کاراکتر، تعارضات و ایده و محتوا نسبت به فیلم بلند هستید. اما این تفاوتها لزوما بد نیستند و میتوانند به شما فرصتی برای کشف مفاهیمی را بدهند که در فیلم بلند وجود ندارد.
تمام توصیههایی که در زیر نوشته شدهاند از این اصل سرچشمه میگیرند که «در فیلم کوتاه، آنچه کمتر است در واقع بیشتر است.»
وقتی ایده فیلم به ذهن شما میرسد، ابتدا باید تشخیص بدهید که این ایده بیشتر مناسب فیلم کوتاه است یا فیلم بلند.
برخی از قصهها با فرمت فیلم کوتاه بیشتر جور در میآیند. اینکه یک محتوا را از فیلم کوتاه به بلند تغییر بدهیم امکان پذیر است؛ (چیزی که اخیرا بسیار زیاد اتفاق میافتد) اما میتواند کار سختی باشد و همچنین ممکن است حاصل آن فیلمی شود که به علت کش آمدن بیش از حد، خصیصههای آن رقیق شدهاند. از سوی دیگر فیلمهای بلند و محبوب بسیاری وجود دارد که در آغاز قرار بود فیلم کوتاه باشند. این مساله به صورت برعکس نیز صدق میکند و ایده یک فیلم طولانی باید تا حد زیادی فشرده شود تا بتوان عصاره آن را تبدیل به فیلم کوتاه کرد.
در این جا ۳ راهنمایی برای ساختن یک فیلم کوتاه خوب در اختیار شما قرار میدهیم:
فیلم کوتاه باید تنها یک ایده یا مفهوم بزرگ را بیان کند
یک قاعده کلی: یک فیلم کوتاه حدودا ده دقیقهای یا کمتر تنها به بیان یک ایده یا مفهوم مهم میپردازد.
در برخی روایات سنتی شما ممکن است یک پیام ساده بفرستید یا عقیدهای جمعی را بیان کنید. به عنوان مثال «از خودگذشتگی بدون توقع موجب رستگاری میشود.» و یا برعکس «اعمال خودخواهانه بدون تاوان نخواهند ماند». پیام هرچه که باشد، ساده و مستقیم است.
از سوی دیگر فیلم شما ممکن است بیشتر از محتوا استفاده کند تا پیام. مثلا «یک زوج، شب هنگام در جادهای که خون آشامها در گوشهای از آن به انتظار قربانی بعدی خود کمین کردهاند میرانند» و یا «مردی که پس از به پایان رسیدن حیات بشر در زمینی پر از زبالهها برای خانواده خود به دنبال غذا میگردد لیست خرید خوار و بار خود را در میان زبالهها پیدا میکند.»
شما احتمالا متوجه شدهاید که دو آیتم ابتدایی پیامی با خود داشتند در صورتی که دو آیتم دیگر از این قاعده پیروی نمیکردند و بیشتر روی پیچ داستان تمرکز کرده بودند. یکی از زیباترین چیزها درباره رسانه فیلم کوتاه همین مساله است که از انعطاف پذیریهای خاص خود برخوردار است و محتواهای این چنینی نیز در آن قابل اجرا هستند. شما با محدود کردن اطلاعاتی که در اختیار مخاطب میگذارید میتوانید داستان خود را بدون آنکه مخاطب را از اطلاعات انباشته کنید به زیبایی بیان کنید. پس اگر ایده شما به اندازهای بزرگ است که به نظر نمیرسد تقلیل آن به تنها یک ایده ممکن باشد احتمالا به درد فیلم کوتاه نمیخورد.
فیلم کوتاه باید تنها یک رابطه / تعارض را به نمایش بگذارد
بین اینکه چگونه شخصیتها و روابط و تعارضات میان آنها در یک فیلم کوتاه و فیلم بلند نشان داده میشود تفاوت وجود دارد. با وجود محدودیت زمان شما ناچار خواهید بود که کاوش و کشف روابط کاراکترها را محدود کنید. ممکن نیست بتوانید رشد و تغییر چندان زیادی را طی ده دقیقه در شخصیتها مشاهده کنید؛ پس در فیلم کوتاه باید تنها و تنها یک تعارض یا هدف بزرگ وجود داشته باشد که قهرمان داستان در پی حل کردن آن است. این تعارض به تنهایی میتواند درامی که داستان شما نیاز دارد را به وجود بیاورد بدون آنکه قصه را بیش از حد نیاز پیچیده کند.
مثلا ازدواج جان با کتی در آستانه فروپاشی است زیرا جان بیش از حد کار میکند.
در این سناریو شما باید داستان را ساده نگه دارید. یعنی شما نباید این مساله که کار کردن زیاد جان به علت این است که او ممکن است شغل خود را از دست بدهد، و یا اینکه فرزندش با دوستان نابابی میچرخد یا اینکه او به کتی خیانت میکند و یا هرچیز دیگری که ممکن است در کنار داستان به ذهن شما خطور کند را در فیلم خود بیاورید. شما باید فقط و فقط روی یک مساله و مشکل در فیلم خود تمرکز کنید.
در یک فیلم بلند زمان کافی برای مکاشفه عمیق در روابط چندگانه وجود دارد، با این وجود فیلم کوتاه با شرح و تفصیل زیاد، پیچیدگی بیش از حد و تلاش برای نشان دادن زیاد از یک ماجرا از بین میرود.
غافلگیری پلات
حالا که شما یک ایده و یک درام تک بعدی برای ساخت دارید، باید فیلم کوتاه خود را به شیوهای زیبا و راضی کننده به مرحله ساخت برسانید. این مساله بسیار مهم است که ساخت فیلم شما ــ یعنی تعارض داستانتان ــ برای مخاطب راضی کننده باشد. راههای متنوع بسیاری برای این کار وجود دارد اما یکی از بهترین روشها استفاده از غافلگیری پلات است. فیلمهای کوتاه به طور چشمگیری برای این گونه غافلگیریها مناسب هستند. تا زمانی که غافلگیری پلات داستان پیچیده و سخت باشد، ساخت فیلم بر اساس این غافلگیری به طور واضحی سادهتر از سایر روشهاست.
به عنوان مثال به جای آنکه داستان درباره مشکلاتی که بین جان و کتی وجود دارد باشد ما صحنهای را نمایش میدهیم که جان در خودروی خود در جاده میراند. ما این راندن را در بخشهای کوتاه در لابهلای صحنههای جر و بحث او و کتی قرار میدهیم. تلاش ما ساختن فلش بکهایی قدیمی از او و همسرش نیست، بلکه سعی داریم موضوع جدید به نظر برسد، مثلا ممکن است به نظر برسد که جان همان لحظه پس از دعوا از خانه خارج شده است تا بتواند افکار خود را سر و سامان بدهد. سپس ممکن است جان را نشان بدهیم که گلهای رز زیبایی را در یک مغازه انتخاب میکند و در سبد میگذارد. ما همچنین میتوانیم این گلها را در صندلی کمک راننده ماشین هم نشان بدهیم. اینجا مخاطب با خود فکر میکند «اوه او به خانه میرود تا از همسرش عذرخواهی کند.»
جر و بحثی که بهصورت فلش بک آمده است پایان مییابد.
به زمان حال باز میگردیم. جان جایی کنار میزند و توقف میکند. ما نمیدانیم او کجا ایستاده است اما منطقی است اگر فکر کنیم که در راه بازگشت ایستاده است. دوربین کلوز آپی از او نشان میدهد که باعث میشود متوجه نشویم دقیقا کجاست. صحنه کات میخورد به شوهری که گلها را روی قبر همسر خود میگذارد.
فیدان در شبکههای اجتماعی