نوشته: کریستینا آلوارز لوپز[۱]

ترجمه: فروغ رستگار

منبع: MUBI

این یادداشت از ستون نقد سینمایی Foreplays ترجمه شده که فیلم‌های کوتاه ناشناخته یا کمتر شناخته شده‌ی کارگردانان معروف سینما را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد.

برای دیوید لینچ کند و کاو در امکانات یک رسانه معمولا به معنی وارونه ساختن و بیرون کشیدن چیزهای غیرممکن از آن است.

اغلب درباره‌ی مجموعه‌ی تلویزیونی «تیون پیکس: بازگشت (۲۰۱۷)»[۲] اینطور گفته می‌شود: دیوید لینچ تلویزیون را در هم کوبید یا بمبی در تلویزیون انداخت (شما می‌توانید تعبیر دلخواهتان را انتخاب کنید). با وجود اینکه تکرار این تعابیر گاهی آزار دهنده می‌شود، اما همچون شعار حقیقتی را در بر دارد؛ هر ابتکار اصیلی با اندکی ویرانگری آغاز می‌شود. با این حال آنچه لینچ ویران می‌کند رسانه نیست، بلکه قواعد و قراردادهای مربوط به آن است. او در طول زندگی حرفه‌ای خود بارها و بارها این کار را انجام داده است: گاهی از طریق زیبایی شناسی فیلم آنالوگ با دوربین‌های بی‌کیفیت و گاه از طریق خلق روایت‌های سریالی و یا روایت‌های کوتاه و بسیار کوتاه. دیوید لینچ در کند و کاو برای امکانات یک رسانه آن را زیر و رو می‌کند و به هم می‌ریزد تا با فاش کردن چیزهای پنهان افق‌هایی را روشن کند که رسیدن به آن در این رسانه غیر ممکن و حتی غیرقابل تصور به نظر می‌رسد.

فیلم کوتاه «پیش بینی به دنبال یک عمل شیطانی (۱۹۹۵)» نتیجه‌ی همکاری دیوید لینچ در تهیه‌ی مجموعه فیلم کوتاهی بر اساس گزیده آثار لومیرها و کمپانی‌شان در جشن صد سالگی سینماست. ایده‌ی اصلی این پروژه از طرف فیلیپ پوله[۳]، محقق موزه‌ی سینمای لیون[۴] مطرح شد. او برای این منظور سینماتوگراف اصلی برادران لومیر (دوربین و یا همان پروژکتور دستی ساخته شده از قطعات برنجی، شیشه و بدنه‌ی چوبی) را بازسازی کرد. پوله همچنین انبار فیلمی را با استفاده از فرمول لومیرها و با جایگزینی استات به جای نیترات تدارک دید. ۳۹ کارگردان از سراسر جهان برای تولید فیلم کوتاه در این پروژه دعوت شدند. برای مشابهت و همنشینی اپیزودها، اصول سه گانه‌ای در نظر گرفته شد: فرمت پلان سکانس ۵۲ ثانیه‌ای؛ عدم تداخل و همزمانی صداها (مگر موسیقی متن فیلم)؛ حداکثر سه برداشت مجاز برای هر اپیزود.

تعداد زیادی از شرکت کنندگان در این پروژه برای ساخت اپیزودهای مختلف به طور مستقیم یا غیر مستقیم از برخی فیلم‌های معروف لومیرها الهام گرفته و یا استفاده کردند. بر معصومیت از دست رفته‌ی نخستین مراحل سینما بسیار تاکید شد. کارگردانانی چون ژاک ریوت[۵] یا کلود میلر[۶] ایده‌هایی با صحنه‌های هوشمندانه و عوامل پر قدرت مطرح نمودند. اما در حقیقت بیشتر این تلاش‌ها بدیهی، ضروری و ابتدایی بودند و در اغلب موارد با عنصر فراسینمایی که در پیوند با فیلم‌های کوتاه قرار داشت برخوردی سطحی شد. در پروژه‌هایی از این دست همیشه وسوسه‌ی شدیدی به سمت نوستالژی‌های ساده وجود دارد؛ به همین دلیل است که برخی از جالب‌ترین تلاش‌ها در این پروژه مربوط به کارگردانانی است که بدون در نظر گرفتن تاریخچه‌ی صد ساله‌ی سینما در پشت پرده‌ی تولید این اثر، با سینمای اولیه پیوندی بی‌واسطه برقرار کردند.


«پیش بینی به دنبال یک عمل شیطانی» با تصویری از سه مرد در لباس پلیس شروع می‌شود که از روی حصار می‌گذرند، به سمت ما می‌آیند و به جسد پسر جوانی که روی زمین افتاده نزدک می‌شوند. از همان ابتدا و در سرتاسر فیلم دو نمونه از نشانگان آوایی مختص کارهای لینچ در فیلم حضور دارد: موسیقی وهم آلود آنجلو بادالامنتی[۷] و صدای گوش خراش سوزن دستگاه ضبط. با نزدیک شدن این سه پلیس به دوربین، چیزی شبیه به صدای شلیک دو تیر از اصلحه شنیده می‌شود. صفحه به مدت سه ثانیه سیاه می‌شود و بعد در اتاق نشیمن نمای مدیوم زنی با پیشبند گلدار را می‌بینیم که در گوشه‌ی مبل نشسته است. وقتی زن سرش را به سمت راست می‌چرخاند، صفحه دوباره سیاه می‌شود؛ این بار به مدت شش ثانیه.

حالا تابلوی زنده‌ای از سه زن جوان را بر روی یک تخت در ایوانی پوشیده از گل و گیاه می‌بینیم. آن‌ها لباس‌های توری سفید یقه باز پوشیده‌اند. یکی از دختران می‌ایستد، چند قدم بر می‌دارد و به جایی خارج از قاب خیره می‌شود. تصویر سفید می‌شود و می‌توانیم صدای بال زدن پرنده‌ای را بشنویم که پرواز می‌کند. پس از چند ثانیه سفیدی خالص مه آلود می‌شود و از پس دود سفید فضای دیگری بیرون می‌آید؛ نیمی شبیه به آزمایشگاه علمی تخیلی و نیمی شبیه به شکنجه گاهی خوفناک. جایی که سه مرد نقاب‌دار کارهای مختلفی انجام می‌دهند. یکی از آن‌ها با یک میله‌ی فلزی مدام به مخزن استوانه‌ای بزرگ پر از مایعی می‌کوبد که زنی برهنه در آن به چهار میخ کشیده شده است.

دوربین در یک حرکت سریع جانبی از نرده‌ها عبور می‌کند و در مقابل پرده‌ای متوقف می‌شود. آتش در برابر چشمان ما شعله‌ور می‌شود و تمام قاب را می‌گیرد و تصویر دوباره سفید می‌شود. شعله فروکش می‌کند و اتاق نشیمن در نمای بازتری دیده می‌شود. زن با پیشبند گلدار حالا در کنار همسرش نشسته است. ناگهان می‌ایستد و به سمت در می‌رود. پلیس وارد اتاق می‌شود و کلاه خود را بر می‌دارد. شوهر می‌ایستد و دست همسرش را می‌گیرد. این زوج با نگرانی به خبر احتمالا بدی که پلیس می‌دهد، گوش می‌دهند.

روایت «پیش بینی به دنبال یک عمل شیطانی» درباره‌ی ارتباط مبهمی است که میان رویدادها، شخصیت‌ها، فضاها و زمان‌های مختلف وجود دارد. آیا دختران جوانی که در ایوان بودند قربانیان آتی مردان نقاب‌دار هستند؟ آیا جسد پسر ارتباطی با آزمایش‌ها دارد؟ آیا تصاویر دیده شده در پخش سوم و چهارم، همان چیزی هستند که در عنوان فیلم پیش بینی شده است؟ این ابهام در جزئیات خاصی گسترش می‌یابد که به طور دقیق نمی‌توان آن‌ها را توضیح داد اما به نظر می‌رسد ارتباط مستقیم و یا نمادینی با اتفاقات طول فیلم، قبل از فیلم و یا اتفاقات ما بین بخش‌های مختلف فیلم دارد؛ مثل شلیک دو گلوله و صدای بال زدن پرنده، مثل مرگ پسر و یا تلاش برای فرار.


استفاده از مجموعه‌های ساختگی، آزمایش با ترفندهای نوری و جلوه‌های ویژه روایتی را خلق می‌کند که به خیال نزدیک‌تر است تا به واقعیت روزمره و همه‌ی این‌ها “پیش بینی به دنبال یک عمل شیطانی” را به آثار جورج ملیس[۸] شبیه‌تر می‌کند تا به آثار برادران لومیر. اما بی‌شک بارزترین ویژگی فیلم برخوردی است که در آن با مفهوم پلان سکانس می‌شود. گرچه لینچ قوانین را کمی زیر پا می‌گذارد (اپیزود او ۵۶ ثانیه است و ۴ ثانیه بیش از حد مجاز) اما او به اصل فیلم‌برداری در یک پلان سکانس پایبند می‌ماند. لینچ با این کار مفهوم پلان سکانس را از کارکردهای معمول آن رها کرده و از نظر عملی و نظری امکانات جدیدی پیش روی آن باز می‌کند.

پلان سکانس نتیجه‌ی یکی از گرایش‌های واقع گرایانه‌ی سینما برای ارائه‌ی تداوم زمان ــ مکان در یک قطعه فیلم است که آندره بازن[۹] آن را با اهمیت‌تر از مونتاژ می‌دانست. او با بررسی و تحلیل مثال‌هایی از اورسون ولز[۱۰]، ویلیام وایلر[۱۱] و ژان رنوار[۱۲] شرح داد که این برتری هیچ ارتباطی با تصویربرداری منفعلانه و دست نخورده از واقعیت ندارد. پلان سکانس به ما این امکان را می‌دهد تا با ادای احترام به تداوم زمان ــ مکان بخش عمده‌ای از واقعیت را تا عمق میدانی بسیار زیاد تحت کنترل داشته باشیم (نوعی مونتاژ در صحنه).

در سال‌های اخیر استفاده از ایده‌ی پلان سکانس برای تبلیغ و جذب مخاطب بیشتر بسیار مرسوم بوده است. در اغلب موارد پلان سکانس‌ها نتیجه‌ی برنامه‌ریزی و جلوه‌های دیجیتال دقیقی هستند که کات‌های مختلف برداشت‌های متعدد را روتوش و یکپارچه سازی می‌کنند (این موارد هرگز مثل فیلم‌های «مرد پرنده‌ای[۱۳]» و «فرزندان انسان[۱۴]» نیستند). چنین تردستی‌هایی هیچ ربطی به اصول وحدت زمان ــ مکان و استمرار فیزیکی پلان سکانس ندارد. این کارگردانان اصرار دارند آنچه در فیلم دنبال می‌کنند در واقعیت طولانی مدت تضمین می‌شود. اما تلاش بکار رفته در ساختار این آثار به گونه‌ای نیست که با حذف نوع فیلم‌برداری، ارتباط مخاطب با استنادات فیلم قطع شود. به عبارت دیگر: ضرورت نمایش پرهزینه‌ی چنین واقعیت کاملا پیوسته‌ای ناچیز به نظر می‌رسد. بر همین اساس «پیش بینی به دنبال یک عمل شیطانی» یک حرکت نامتعارف اما اصولی در بازتعریف مفهوم پلان سکانس محسوب می‌شود.

حتی در ساده‌ترین حالت می‌توان استدلال کرد پلان سکانس لینچ یک سیر مجازی اجباری است. اما اگر اینچنین باشد در تضاد با ماهیت آن قرار دارد و عواقب مختلفی به دنبال خواهد داشت. در DVD «لومیر و شرکا» ویدیوهایی از پشت صحنه‌ها گنجانده شده که نگاه درخور توجهی به ساخت «پیش بینی به دنبال یک عمل شیطانی» ارائه می‌دهد. در اینجا، دوربین در جایگاه لینچ قرار می‌گیرد که بلندگو به دست صحنه را کارگردانی می‌کند؛ کنش‌ها به دقت طراحی و آزموده شده‌اند. گرچه کل جزئیات تولید نشان داده نمی‌شود اما می‌توان تصور کرد چطور همه چیز طبق برنامه در کنار هم قرار گرفته‌اند. در عوض می‌بینیم که لینچ چگونه در نقاط حساس نکات مهمی را گوشزد می‌کند و یا درخواست‌های فنی را ترتیب می‌دهد (مثل باز و بسته و یا پاک کردن لنز، ایجاد دود و آتش و…)؛ تنظیمات دوربین و چینش صحنه تغییر داده می‌شود بی‌اینکه مخاطب چیزی بفهمد.

لینچ در فیلم کوتاهش به جای استفاده از نماهایی که بی‌وقفه از پی هم می‌آیند، با یک پلان سکانس واقعی که شبیه پلان سکانس نیست همه را شگفت زده می‌کند؛ فیلم او می‌تواند به راحتی با پنج نمای مجزا اشتباه گرفته شود. در جایی که دیگران برای ایجاد تداوم کاذب و پنهان کردن کات‌ها از ترفندهای دیجیتالی استفاده می‌کنند، لینچ از امکانات و جلوه‌های حاضر در صحنه بهره می‌گیرد تا عدم تداومی را به نمایش بگذارد که به شکل معناداری در خود مکان وجود دارد. در «پیش بینی به دنبال یک عمل شیطانی» لحظات انتقال، جایی که صفحه نمایش کاملا سیاه یا سفید می‌شود، تقریبا یک سوم زمان فیلم را تشکیل می‌دهد. این وقفه‌ها نه تنها حرکات دوربین را پنهان می‌سازند بلکه به عنوان تاکیدی موقت عمل می‌کنند، خروج و ورود به دنیای جدید را نشان می‌دهند و به عنوان حالت‌های انتزاعی چیزهای واقعی پدیدار می‌شوند.

«پیش بینی به دنبال یک عمل شیطانی» اختلاف‌های اساسی با ایده‌های آندره بازن دربار‌ی برداشت‌های طولانی مدت دارد، اما این دلایل بسیار متفاوت است با آنچه پیش‌تر درباره‌ی فیلم‌های روتوش شده گفتیم. لینچ برای بهره‌مندی از برخی مزایای مرتبط با پلان سکانس (استفاده ابتذال آمیز از اثر واقعیت) هیچ چیز اساسی (تداوم فیزیکی) را مورد تحریف قرار نداد. در عوض او ایده‌های واقعیت تعریف شده به واسطه‌ی وحدت زمان ــ مکان را در بحران قرار داد. عنوان فیلم یک جور بازی با اصطلاحات است: برخلاف حس خوبی که کلمه‌ی پیش بینی برای انتظار رویدادی در آینده ایجاد می‌کند، لینچ در اینجا کلمه‌ی “پیش بینی/ premonition ” و “به دنبال/ following” را در کنار هم قرار می‌دهد. اما پس از یک عمل شیطانی تنها در صورتی می‌توان پیش بینی کرد که با بخش‌های مختلفی از زمان و مکان سر و کار داشته باشیم، بخش‌هایی که با یکدیگر تداخل داشته باشند.

لینچ در حقیقت مفهوم پلان سکانس را در هم می‌کوبد، تنها به این دلیل که در جهان او مفهوم زمان خطی و توالی فواصل در هم کوبیده شده است. پلان سکانسی که از این ویرانه پدیدار می‌شود: نمودی از پیوستگی (متا)فیزیکی بین چندین زمان و مکان است و یک اتصال کوتاه ادراکی با سیاهی‌ها و سفیدی‌ها در یک جای نامشخص است، جایی که در آن ارتباطات ناممکن میسر می‌گردد.


[۱] Cristina Álvarez López

[۲] Twin Peaks: The Return (2017)

فصل سوم مجموعه‌ی تلویزیونی آمریکایی ساخته‌ی دیوید لینچ و مارک فراست که اولین فصل آن در آوریل ۱۹۹۰ ساخته شد.

[۳] Philippe Poulet

[۴] Museum of Cinema of Lyon

[۵] Jacques Rivette (1928-2016)

[۶] Claude Miller (1942-2012)

[۷] Angelo Badalamenti(1937-…)

[۸] George Méliès (1861-1938)

[۹] André Bazin (1918-1958)

[۱۰] Orson Welles (1915-1985)

[۱۱] William Wyler (1902-1981)

[۱۲] Jean Renoir (1894-1979)

[۱۳] Birdman (2014) Directed by Alejandro González Iñárritu

[۱۴] Children of Men (2006) Directed by Alfonso Cuarón

پیوند کوتاه: https://www.fidanfilm.ir/?p=15014