توصیههایی برای فیلمنامهنویسان در جلسهی پیچینگ
نوشته: میشل تامسون[۱]
ترجمه: فروغ رستگار
منبع: Artvoice
لحظهای خودتان را در یک دفتر سینمایی مجلل در هالیوود تصور کنید که از پنجرههای بزرگش به لس آنجلس نگاه میکنید. سکوت حکم فرماست، شاید هم کسی بیصبرانه با پا به زمین ضربه میزند.
شما یک سال یا بیشتر روی فیلمنامهتان کار کردهاید. حالا وقت آن رسیده تهیهکننده را متقاعد کنید که این ایده ارزش پول و وقت استودیو را دارد.
این یک شانس برای شروع زندگی حرفهایتان است. چگونه میتوانید آنها را متقاعد کنید که فیلمنامهی شما ارزش توجه آنها را دارد؟
مطمئنا سوال دربارهی چگونگی پیچ کردن و ارائهی فیلمنامه به یک تهیهکننده موضوع جدیدی نیست. برای آنهایی که امیدوارند در صنعت سرگرمی موفق شوند، این یک سوال کلیدی برای رسیدن به موفقیتهای آینده است.
تهیهکنندگان اغلب دربانانی هستند که تصمیم میگیرند چه فیلمنامههایی محتوای موفقی دارند و میتوانند از دروازههای صنعت سینما عبور کنند. اما بسیاری از نویسندگان مطمئن نیستند که دقیقا چطور ایدههایشان را ارائه یا پیچ کنند.
همانطور که برای نوشتن یک فیلمنامه راههای بسیاری وجود دارد، برای ارائهی آن نیز میتوان به روشهای مختلفی اقدام نمود. در این جا نکات مفیدی مطرح خواهد شد که راه شما را برای ارائهای دقیق و هوشمندانه روشن میکند.
برای آشنایی با دیدگاه و توصیههای هالیوودی به سراغ سامی سلطان[۲] میرویم، او برندهی جایزهی فیلمنامهنویسی و مرد پشت پردهی مجموعهی «گفتگو در اتاقک کامیون سیاه[۳]» است (یک سری مصاحبهی عامهپسند با بوکسورهای مسابقات قهرمانی). فیلمنامهی کوتاه «بارمیتسوا برای فلیکس[۴]» نیز از دیگر آثار اوست که در لیست نامزدهای رقابت فیلمنامهنویسی یک ملیون دلاری[۵] قرار گرفت.
سلطان در حال حاضر در لس آنجلس زندگی و کار میکند، در لس آنجلس او را به عنوان تازه وارد بفتا میشناسند. او در اینجا با شما از راهکارها و ترفندهایی صحبت میکند که در فروش فیلمنامههای شخصی به شما کمک خواهد کرد.
نیاز به شبکه سازی
اگر میخواهید یک فیلمنامهنویس موفق باشید، باید شبکه سازی کنید.
احتمالا بسیاری از نویسندگان خارج از هالیوود چندان خبر ساز نیستند اما آگاهی از نحوهی برقراری ارتباط موثر با متخصصان صنعت سرگرمی بسیار مهم است.
همانطور که سلطان اشاره داشت: برقراری روابط گرم و نزدیک با دوستان میتواند ایدهی خوبی باشد مخصوصا اگر رویکردها و اهداف هنری مشابهی با آنها داشته باشید.
«پیش از هر چیز باید بگویم که اهمیت گروه دوستان فعلی خود را دست کم نگیرید، احتمالا با هم پیشرفت خواهید کرد، و اگر همه به کارما اعتقاد داشته باشید، در موقعیتهایی قرار خواهید گرفت که به یکدیگر کمک کنید! همچنین به یاد داشته باشید که دربارهی تک تک روزهایی که میگذرانید و افرادی که میبینید با هم صحبت کنید، شما هرگز نمیدانید افرادی که با آنها ملاقات داشتهاید، چه کسانی هستند و چه ارتباطی با صنعت سرگرمی دارند.»
هیچ کس به دنبال شما نیست. شما نمیتوانید روی این حساب کنید که سرکردگان صنعت در به در به دنبال استعداد شما خواهند گشت.
شبکه سازی به معنی ارائهی خود و اثرتان به مخاطبانتان در صنعت است، شما این کار را باید بارها و بارها تکرار کنید، حتی اگر تنها یک فرصت کوچک وجود داشته باشد تا دیگران آن را ببینند.
سنت و ساختار
وقتی از پایان یافتن یک فیلمنامه صحبت میکنیم، سوالات بسیار متفاوتی مطرح میشود. آیا این فیلمنامه یک حرکت نو در داستان پردازی تجربی است یا از ساختار سنتی فیلمنامه پیروی میکند؟
در پاسخ به این سوال مولفههای بسیار متفاوتی نقش دارند، اینکه شما سعی دارید فیلمنامه را به کجا بفروشید، قطعا کم اهمیتترین این مولفهها نیست. هدف شما چه یک تهیهکنندهی شخصی باشد و چه یک شرکت فیلمسازی بزرگ، حتما سوابق آثار تهیه شده آنها را از قبل بررسی کنید.
آیا در تاریخچهی تولیدات آنها آثار آینده نگر شانسی داشته است ؟ آیا آنها برای جلب توجه مخاطبان بیشتر به تولید محتوای پیش پا افتاده روی آوردهاند؟
اگر نظر سلطان را بخواهیم؛ بهترین کار استفاده از ساختار سنتی فیلمنامه است. این ساختار برای تهیهکنندگان آشناست، و به احتمال بیشتری به پروژهی شما چراغ سبز نشان میدهند.
سلطان میگوید: «یک بار کسی به من گفت: شما باید قوانین را یاد بگیرید تا بتوانید آنها را بشکنید. من فکر میکنم این صحبت واقعا دربارهی فیلمنامه صدق میکند. کنار گذاشتن ساختار سنتی برای یک نویسنده استراتژی خطرناکی است. مخاطبان برای ساختار سه بخشی فیلمنامه شرطی شدهاند و باید در آن نبوغ به خرج بدهید، در غیر این صورت جلب توجه و رضایت مخاطب کار بسیار دشواری خواهد بود».
بعد از اینکه چند فیلمنامهی سینمایی فروختید و خانهای در هیلز خریدید، آن وقت میتوانید روی فیلمنامههای تجربی، غیر خطی و عجیب و غریب کار کنید. اما برای شروع بهتر است به ساختاری که شاهکارهای سینمایی در آن شکل گرفته احترام بگذارید و به آن پایبند باشید.
شناخت یک فیلمنامهی آماده
فرض کنید مدتی است روی فیلمنامهتان کار میکنید، شاید بیش از یک سال، در ذهن شما تمام جزئیات ریز و درشت و پیچ و تابهای شخصیت شکل گرفته و شما همه چیز را دربارهی درون و بیرون فیلمنامه میدانید.
خیلی عالی میشد اگر میتوانستید تمام این چیزها را به شکل مستقیم و موثر به تهیهکننده منتقل کنید، اما متاسفانه هنوز تکنولوژی به این مرحله از رشد نرسیده است.
تهیهکنندگان احتمالا حتی فیلمنامهی کامل شما را نمیخوانند مگر اینکه شما بتوانید ایدهی اصلی را به آنها بفرشید.
بنابراین چطور باید بفهمید فیلمنامهی شما آماده است یا نه؟ جواب این سوال ارتباط زیادی دارد با دانستن اینکه ایدهی اصلی فیلمنامه چیست و آیا این ایده نظر تهیهکنندگان و سایر متخصصان صنعت سینما را جلب میکند یا خیر؟
باید برای جلسهی پیچینگ آماده باشید. وقتی به آن جلسهی بزرگ رفتید نمیتوانید فیلمنامه و خودتان را حدس بزنید.
سلطان تا وقتی به یک ایده و خودش اعتماد کامل نداشته باشد از ارائه و پیچ کردن آن خودداری میکند. او بیش از هر چیز باید برای جنگیدن بخاطر ایدهاش آماده شود و برای تهیهکنندگان روشن کند که این پروژه چقدر برایش اهمیت دارد.
«تهیهکنندگان از پرمشغلهترین افراد در کسب و کارها هستند، گوش آنها پر است از ایدهی نپختهی افراد کم تجربه؛ میشود گفت آنها برای شنیدن این حرفها فقط پهنای باند ندارند. وقتی برای ارائهی ایدهام با تهیهکنندگان ارتباط میگیرم، شور و شوق دارم. وقتی در جلسهی پیچینگ در برابر یک تهیهکننده قرار دارید، یکی از مهمترین بخشهای یک ارائه و پیچ خوب شور و اشتیاق شماست. اشتیاق یک کیفیت مسری است که میتواند از شما به مخاطبتان انتقال پیدا کند.»
در بخش بعدی دربارهی نکات دقیقتری در جلسهی پیچینگ صحبت خواهیم کرد، اما در نهایت حفظ نگرش مثبت و اشتیاق ضمن ارائهی ایده به اندازهی سایر نکات در موفقیت شما و ایدهتان اهمیت دارد.
تهیهکنندگان در ارزیابی اشتیاق و اطمینان ارائه دهندگان مهارت بالایی دارند. شما سخت روی فیلمنامهتان کار کردهاید و باید با افتخار آن را به دیگران ارائه بدهید.
ارائه یا PITCH
حالا رسیدیم به لحظهی حقیقی. شما در یک دفتر سینمایی نرم و گرم در هالیوود هستید و از پنجرههای بزرگ آن به لس آنجلس نگاه میکنید.
شما در مقابل یک تهیهکنندهی قدر هالیوودی در کنار میز نشستهاید، احتمالا یک دستیار هم از صحبتهای شما یادداشت برداری میکند.
این همان چیزی ست که شما انتظارش را میکشیدید، درست از وقتی که تصمیم به نوشتن گرفتید.
گفتگوی بین شما میتواند از چند دقیقه تا بیش از یک ساعت ادامه داشته باشد. اما به طور کلی بهتر است ارائهی شما کوتاه باشد. همانطور که سلطان عنوان کرد، «۳۰ ثانیه ارائه در آسانسور[۶]» قاعدهی خوبی است.
سلطان در ادامه میگوید: «ارئه در ۳۰ ثانیه یکی از قاعدههایی است که تا به امروز بارها از آن استفاده کردهام. اگر با یک تهیهکننده یا یک شرکت سینمایی یک ساعت جلسه داشته باشم ، میدانم تنها کاری که باید انجام بدهم این است که یک ارائهی ۳۰ ثانیهای ملایم و تاثیرگذار داشته باشم و این واقعا به من قدرت میدهد. این ۳۰ ثانیه همه چیز را تغییر میدهد.»
استفاده از این راهکار به این معنی نیست که نباید اطلاعات دیگری دربارهی پروژهتان حاضر کنید، اما پیش بردن جلسه با راهکار «ارائه در آسانسور»، موجب میشود شما کاری کنید که تهیهکننده به پروژه علاقهمند بشود.
اگر در ادامه دربارهی ایده سوال کنند، این یک نشانهی عالیست. پس آماده باشید هر بار جزئیات بیشتری دربارهی پروژهتان ارائه بدهید.
ارائههای مختلط در طول جلسه با یک تهیهکننده میتواند بسیار سودمند باشد. احتمالا قبلا دربارهی این ساختار بنیادین شنیدهاید: «آن فیلم با چیزی شبیه به ترکیب ایکس با ایگرگ ساخته شده است».
برنامههای تلویزیونی یا فیلمهایی را پیدا کنید که با لحن و یا موضوع پروژهی شما مشابهت دارند. در طول جلسه به این مشابهتها ارجاع بدهید. این امر به تهیهکنندگان کمک میکند تا بفهمند چه چیزی پیش روی آنها قرار دارد و در نهایت از ساخت فیلمنامهی شما چه احساسی خواهند داشت.
در پایان اگر دیدید تهیهکننده از پروژهی شما استقبال کرد اما تغییرات مشخصی را در نظر داشت، در برابر این پیشنهادات مقاومت نکنید.
مشارکت در ذات سرگرمی است و اگر یک تهیهکننده تصمیم بگیرد با پروژهی شما همراه شود، باید در طول فرایند تولید سازگاری به خرج بدهید.
در حفظ جزئیات ریزی مثل اسم شخصیتها، توضیحات صحنه و یا حتی برخی دیالوگها بیش از حد اصرار نکنید.
برنامه پشتیبانی: عصر دسترسی
اگر پروژهی شما رای موافق یک تهیهکننده را گرفت، تبریک میگویم، اما در بیشتر موارد شما باید آمادهی شنیدن جواب رد باشید.
این پیش فرض نادرستی است که یک فیلمنامه در اولین و یا حتی در دومین جلسه با یک تهیهکننده برگ سبز و رای قبولی بگیرد. شاید لازم باشد قبل از پیدا کردن محلی مناسب برای فیلمنامهتان، کمی دوره گردی کنید.
در گذشته تعداد کمی استودیو وجود داشت و اگر همهی آنها ایدهی شما را رد میکردند، شما کمابیش شانستان را از دست داده بودید.
خوشبختانه این روزها واقعا این طور نیست. روزگار حاضر عصر دسترسی است به این معنی که امروزه شرکتهای سینمایی بیش از گذشته است و راهکارهایی برای تهیهکنندگی شخصی وجود دارد که پروژهها را از انتظار در صف استودیوها نجات میدهد.
سلطان این پدیده را به خوبی در این جملات خلاصه میکند:
«امروزه به سادگی با یک گوشی آی فون یک فیلم سینمایی میسازند. موانع ورود به سینما بیشک خیلی کم شده. گرچه نمیتوانید همینطور بروید بیرون و یک فیلم ماجراجویی[۷] با کیفیت بسازید بدون اینکه منابع عظیم مالی داشته باشید، اما میتوانید یک فیلم با کیفیت کافی بسازید. و این همهی آن چیزیست که در سینما وجود دارد. زیبایی و شاید دشواری صنعت سینما در این است که هیچ مسیر مشخصی برای رسیدن به موفقیت در آن وجو ندارد.»
حالا دیگر اسم و رسم دار شدن در سینما امضا کردن یک قرارداد ۵ ساله با یک استودیوی بزرگ نیست. این روزها موفقیت سر و شکل مشخصی ندارد، ممکن است متوجه شوید تنها با ساخت یک فیلم کوتاه توجه جریان سازان و موتورهای محرک صنعت سینما را به خود جلب کردهاید.
حتی اگر جلسات پیچینگ و ارائه هایتان هم خوب پیش نرفت، نگران نباشید، هنوز با رد شدگان صنعت سینما فاصلهی زیادی دارید.
[۱] Michael Thompson
[۲] Sammy Sultan, professional screenwriter and co-founder of Hotseat Entertainment.
[۳] Black Cab BOX Chat
[۴] Felix’s Bar Mitzvah(2018)
[۵] Million Dollar Screenplay Contest
[۶] ۳۰-second “elevator pitches”
[۷] Avengers-style film
فیدان در شبکههای اجتماعی