درباره کتاب «سینما هشت: روایتهایی از سینمای آزاد اصفهان» به کوشش حامد قصری
نوشته: هادی علیپناه
کتاب «سینما هشت: روایتهایی از سینمای آزاد اصفهان» گردآوری حامد قصری از انتشارات سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری اصفهان، دفتر تخصصی سینما، تازهترین کتابی است که پیرامون جنبش سینمای آزاد ایران منتشر شده. این کتاب در واقع در ادامه مسیر کتابهای «ده سال سینمای آزاد ایران»[۱]، کتاب «کالنگهایم را دوست دارم: شناختنامه حسن بنیهاشمی»[۲] و فصل سینمای آزاد در کتاب دوم سینماتوگراف است. کتابی که در تلاش است تاریخ پراکنده جنبش سینمای آزاد ایران را روایت کند. البته کتاب «سینما هشت» مجموعه گفتگوهای ست که با اعضای دفتر اصفهان سینمای آزاد صورت گرفته و طبعا به دفاتر دیگر و تاریخ کلی این جنبش نمیپردازد. دفتر اصفهان سینمای آزاد به عنوان یکی از مهمترین و فعالترین دفاتر سینمای آزاد بخش مهمی از تاریخ این جنبش را شامل میشود و نفس انتشار چنین کتابی خود به خوبی در تصدیق اهمیت این دفتر و فعالیتهای فیلمسازانش گواه است.
گفتگوهای کتاب به خوبی و تا آن حدی که از تاریخ شفاهی میتوان انتظار داشت ابعاد فعالیتها، چالشها و دستاوردهای دفتر اصفهان را ثبت و عرضه میکند. یکی از خطراتی که معمولا نمونههای مشابه این دست کتابها را درگیر خود کرده و میکند، آشنایی اندک یا ناکافی شخص مصاحبه کننده با پدیده مورد گفتگو ست. در صورتی که حامد قصری مشخصا بعد از طی مرحله تحقیق قابل قبولی به گفتگو با فیلمسازان نشسته و این مسئله را میشود به خوبی از تنوع سوالات طرح شده و تمرکز روی موضوعات مشخصی که احتمالا هر کدام از مصاحبه شوندها اشراف بیشتری روی آن دارد مشاهده کرد. همچنین توجه به ویژگیها و نگرش شخصی مصاحبه شوند از دیگر نقاط قوت مصاحبه هستند. با این حال دو ایراد اساسی در رویکرد گردآورنده/مصاحبه کننده وجود دارد. اول اینکه در مقدمه کتاب به جای ارائه تحلیلی دقیقتر از موضوع کتاب ــ تاریخ سینمای آزاد اصفهان ــ متنی کلاژ شده از مصاحبههای کتاب را ارائه میدهد. این در صورتی ست که اتفاقا به واسطه اختلافات موجود بین اعضای این دفتر ورود یک نظر بیطرف و بیتعارف ضروری به نظر میرسد. و دوم اینکه همان ملاحظاتی که مصاحبه شوندگان در خصوص روایت اختلافات دفتر رعایت میکنند را خود مصاحبه کننده نیز پیش گرفته و در مواردی که تناقظاتی بین گفتهها وجود دارد سوالهایی که باید به واکاوی این تناقضات منجر شود را نمیپرسد و پس مینشیند. متاسفانه به دلیل فوت زاون قوکاسیان امکان طرح چنین رویکردی با او وجود نداشته اما این عقب نشینی در مصاحبه با محمد حقیقت مشهود است. نتیجه این رویکرد اکتفای دوباره به روایتهای ناکامل است. اختلافی که اتفاقا با فراتر رفتن از شکل دلخوری فعلی آن میشود میتوان از خلال آن به چالشهای اعضای جنبش سینمای آزاد در مواجهه با مسئله هنر و رابطه آن با پیرامون هنرمند پرداخت. خود این اختلافات به نوعی دیگر گریبان بصیر نصیبی در دفتر تهران را نیز گرفت و گروهی از فیلمسازان دفتر تهران نیز با نحوه سیاست گذاری و مدیریت دفتر تهران به مشکل برخوردند. به نوعی آنچه در اصفهان و اختلاف بر سر مدیریت این دفتر رخ میداد برآیند چالشهایی ریشهایتر بود که جنیش سینمای آزاد در ماهیت کلان خود دائم با آن دست به گریبان بود و اتفاقا اوج گیری این دست چالشها بعد از وقوع انقلاب ادامه مسیر را برای این جنبش غیرممکن کرد. مصطفی حیدری در مقاله کوتاهی با عنوان «مورد عجیب سینمای آزاد در اصفهان»[۳] تا حدی به واکاوی این پدیده و مسئله سینمای آزاد میپردازد اما به نظر هنوز جای کار بیشتر در این مورد وجود دارد.
با این حال کتاب «سینما هشت» نخستین نمونه در نوع خود نیز هست. این اولین برخورد ما با روایتهای فیلمسازان سینمای آزاد از خود این جنبش است. در خلال گفتگوها میتوان به تصویری جذاب از چرایی، ضرورت و شکل گیری این جنبش، و همچنین به کارکرد و تاثیرات آن دست یافت. تجربه شخصی هر کدام از اعضای سینمای آزاد به خوبی نشان میدهد که این جنبش چه خلاهایی را در ساختار فرهنگی، هنری و اجتماعی جامعه آن روز ایران عیان و تا حد بضاعت خود پوشش میداده است. عموما دلزدگی از وضعیت فرهنگی و هنری مسلط و گرایش به سمت هنری که میتواند کار دیگری هم بکند لتزامی گریز ناپذیر مینمود که سینمای آزاد یکی از مامنهای آن به شمار میرفت. تاثیر چهرههایی چون هوشنگ گلشیری، محمد حقوقی و اکبر نشانهریز که هر یک به شکلی با درک اهمیت چنین حرکتهایی به سرعت به حمایت از آن میپرداختند و همچنین جایگاه فیلمسازان هدفمندتری چون زاون قوکاسیان، اکبر خواجوئی و پرویز حسنپور که با انگیزه مضاعف خود بدل به گرانیگاههای موثری میشدند که با سرعتی بیشتر کمبودهای تئوریک و تکنیکی را برای دوستان خود کمرنگتر میکردند. اگر به سابقه دفاتر دیگر نگاه کنیم همین وظیفه را برادران عیاری، حسن بنیهاشمی و ناصر غلامرضایی در دفاتر دیگر و حتی برای فیلمسازان عضو جنبش در سراسر کشور به عهده گرفته بودند.
مطالعه تک تک این مصاحبهها و قراردادن تکههای پازل بزرگ جنبش سینمای آزاد در کنار یکدیگر تجربه لذت بخشی که به واسطه تلاش حامد قصری و دفتر تخصصی سینما در قالب این کتاب تا حد زیادی به ثمر نشسته. دستاوردهای آن به حدی ست که به راحتی میتوان از کنار نواقص اندک و بیتفاوتیهای گاه و بیگاه مصاحبه کننده به اطلاعات اشتباهی که در میان برخی پاسخهای میبینیم گذشت. سینمای آزاد اگر در دوران فعالیت خود دچار چالشهایی بوده بعد از پایان یافتن مسیرش به لطف مدیران فرهنگی سالهای بعد به کل دفن شده و دستاوردهایش تا جایی که ممکن بوده به تاراج رفته و به نام دیگران شده. حتی توجه و پر و بال دادن به قوه مقابل و شکل بروکراتیک و کنترل پذیرش ــ انجمن سینمای جوان ــ خود نشان دهندهی این عزم راسخ است که پدیدههای سرکشی مانند جنبش سینمای آزاد نه تنها نباید به فعالیت خود ادامه میدادند، بلکه باید به کلی و تا حد ممکن فراموش میشدند. اینکه فیلمسازان برجسته این جنبش به جز یکی دو مورد استثنا هر یک به شکلی امکان ادامه فعالیت نیافتند نیز خود گواهی ست بر این عزم.
در این میان تنها راه چاره میتواند سراغ گرفتن از تاریخ و ثبت دقیق و تحلیل موشکافانه آن باشد. بیشک تلاش برای فراموش نشدن تاریخ اولین قدم در راه درس گرفتن از آن است. در این بین سینما و مخصوصا فیلم کوتاه ما به بازیابی این تاریخ بیشترین نیاز را دارد.
[۱] کتاب ده سال سینمای آزاد ایران گفتگوی طولانی نسرین بهجو و بصیر نصیبی بنیانگذار و مدیر سینمای آزاد است که در تاریخ دسامبر ۱۹۹۴ توسط نشر سینمای آزاد منتشر شده
[۲] به کوشش علیرضا محسنی، نشر سارنگ ۱۳۹۱. این کتاب مجموعه متنهایی ست از دوستان و همکاران حسن بنیهاشمی در یادبود کارنامه هنری وی و همچنین گردآوری آثار و نوشتههای مکتوب او ست.
[۳] منتشر شده در کتاب «سینما به روایت اصفهان» انتشارات سازمان فرهنگی و تفریحی شهرداری اصفهان، دفتر تخصصی سینما ۱۳۹۹
فیدان در شبکههای اجتماعی