بخش دوم یادداشتهای فیلمسازان فیلم کوتاه در خصوص «اهمیت نقش بازیگران و لزوم اختصاص جایزه ثابت و مستقل بازیگری در جشنوارههای تخصصی فیلم کوتاه» با تمرکز بر یادداشتهای کارگردانهای فیلم کوتاه پیش روی شما ست.
پ.ن: اسامی به ترتیب ارسال متنها منظم شدهاند.
پ.پ.ن: یادداشت آرمان خوانساریان: بازیگری فیلم کوتاه و جای خالی تندیساش…
پ.پ.پ.ن: یادداشتهای یادداشتهایی برای جای خالی تندیس بازیگری در جشنوارههای فیلم کوتاه – بخش نخست
کریم لک زاده
شهوت همهگیر
اگر بپذیریم که در مملکت ما اکثر اساتید هنر، هنرمندان شکست خورده و اکثر مدیران، رئیس جمهورهای شکست خورده و رئیس جمهورها،…
اغلب کارگردانها و نویسندهها و منتقدان و گریمرها و فیلمبردار ها و صدابردارن و طراحان صحنه و لباس وتدوینگرها و مدیر تولیدها و برنامهریزها و حمل و نقلها و تدارکات نیز بازیگران شکست خوردهاند.
بیایم بدون عقده و شکستها، بازیگران و بازیگری را دوست داشته باشیم. و بدانیم با آنکه خودمان بازیگر نشدیم ولی بازیگران، وجه جذاب و مهمی از سینما (کوتاه یا بلند) هستند.
البته که وقتی از بازیگر صحبت می کنم منظورم واقعا بازیگر است نه پدیدهای به نام: «زیبارویان مهمانی رو»
نمیدانم شاید بیتوجهی ریشهدار جشنوارههای فیلم کوتاه به بازیگری، زاییده همین شهوت همه گیر بازیگری باشد، این شهوت همه گیر شاید آنقدر دامن سودازدگان سینما را گرفته است که جشنوارههای فیلم کوتاه نمیخواهند بگذارند دامن کوتاهشان به آن آلوده شود.
اما شاید بازیگران خوبی وجود داشته باشند که آنقدر شانس نداشته باشند که اتفاقی در یک داروخانه کشف شوند. شاید بازیگران خوبی وجود داشته باشند که حاضر نباشند در مهمانیهای خانم فلانی، شرکت کنند. شاید بازیگرانی باشند که به خاطر دانش و زحمات و تحصیلاتشان نتوانند در جلوی در دفترهای سینمایی گردن کج کنند. شاید بازیگران خوبی وجود داشته باشند که هرگز به طور اتفاقی آقای شریفی نیا آنها را در خیابان نبیند.
خوب اگر فیلم کوتاه در کنار کارگردانان و فیلم برداران و صدا برداران و دیگر عوامل که اکثرشان بازیگران شکست خورده هستند (البته منظورم شخص شما نیستا!!!) برای بازیگران هم سکوی دیده شدن و رشد کردن و شکفتن نباشد، آنان چه باید چه بکنند؟ لااقل بگویید تعداد مهمانیها را بیشتر کنند…
علیرضا سلمانپور
وقتی از بازیگری در هنر سینما، چه از نوع کوتاه و چه از نوع بلند آن سخنی به میان میآید بدون درنگ یاد ویترینهای فروشگاهها میافتم، بیشک بازیگر و بازیگری ویترین هنر سینما هستند، ویترینی پر هیجان و البته وسوسه انگیز برای جذب مخاطب به سینما، اما متاسفانه آنچنان که باید ویترین سینمای کوتاه ما در محافل و جشنوارههای این رشته هنری که به نوعی تنها محل ارائه آثار سینمایی در قالب کوتاه هستند مورد توجه قرار نمیگیرد و این اتفاق در دراز مدت شاید باعث تلف شدن هنر سینمای کوتاه گردد. چرا که بیتوجهی به این رشته هنری (بازیگری در فیلم کوتاه)، علاوه بر ایجاد بیمیلی حضور بازیگران در این عرصه عدم معرفی استعدادهای نهفته و پنهان را نیز به دنبال خواهد داشت و اگر جزئی از هنری که وابسته به یک حضور جمعی است و حیاتش در گرو پیوستگی تک تک حلقههای زنجیرش است با بیرغبتی و بیانگیزگی همراه باشد مطمئنا آینده درخشانی را نمیتوان برایش متصور بود.
بیشک همگی بر این عقیدهایم که سنجش با شاخصهای مختلف یک اثر یا رشته هنری دال بر وجود یا عدم وجود هنر و خلاقیت در آن اثر نیست، اما میتوانیم به جرات بگوییم که این نوع سنجشها و ایجاد حس رقابت به نوعی مسبب مانایی و پایداری و شکوفایی آن خواهد بود چرا که همیشه و در همه عرصهها با وجود حس رقابت است که شاهد خلق و ارائه آثاری ناب هستیم.
از اینرو احساس میشود که بایستی دست اندرکاران و بانیان محافل و جشنوارههای هنری فیلم کوتاه بیش از پیش به این رشته هنری (بازیگری در فیلم کوتاه) توجه نموده و به نوعی در تداوم حیات فیلم کوتاه سهیم باشند.
سهند کبیری
سینمای معمولی تمام تلاشش را میکند تا همه چیز را معمولی نگه دارد، اینطوری است که همه معمولیها بزرگ می شوند، اعتبار پیدا میکنند، به همه چیز مسلط میشوند. اینطوری است که ما برای کوچکترین چیزها هم مجبوریم توجیه کنیم، چانه بزنیم، خواهش کنیم.
اینطوری میشود که ما بابت به حساب آمدن مسئله مهمی مثل بازیگری طومار مینویسیم و فریاد میکنیم.
حامد اصلانی
اون میخنده ما میخندیم، اشک میریزه ما هم اشک میریزیم، سکوت میکنه ساکت میشیم تا ببینیم چی میشه، خیره میشه آب دهنمونو قورت میدیم… اونه که به آدمای تایپ شده رو کاغذ جون میده و زنده میکنشون. مگه میشه نادیدش گرفت؟! حالا چه فرقی داره یه پلان بازی کنه یا ۲۰۰ تا؟ کوتاه بازی کنه یا بلند، مهم حضور تاثیر گذارشه، بیمعرفتیه تو فیلم کوتاه نادیدش بگیریم، میاد با عشق، درگیر میشه، بازی میکنه، دستمزدم توقعی نداره…
پس باید جایگاه درستی تو ساختار جشنوارههای فیلم کوتاه بهش داد.
علیرضا قاسمی
این نوشته یکی از دشوارترین متنهایی است که دارم مینویسم، بخشی از این دشواری از خجالت است. من تا دو روز گذشته نمیدانستم جشنوارههای فیلم کوتاه موجود در ایران جایزه بازیگری نمیدهند! راستش نه در این جشنوارهها فیلم داشتهام، نه پیگیرشان بودهام، در دو سالی که تجربه فیلمسازی دارم در داخل کشور تنها جشنواره نهال را پیگیر بودهام که آن هم جایزه بازیگری دارد و صد البته اهدای این جایزه از جذابترین بخشهای اختتامیه جشنواره نیز به حساب میآید.
بخش دیگر دشواری نوشتن این متن خودِ موضوع آن است.
ضرورت وجود جایزه بازیگری! در فیلمهای کوتاه!
یعنی من باید توضیح دهم چرا این جایزه در فیلمهای کوتاه ضرورت دارد؟! توضیح واضحات باید خیلی سخت باشد! اصلا باید برای چه کسی توضیح بدهم؟
مسئولین جشنوارهها؟
مسئولین محترم، لطفا به صورت اتفاقی فیلم کوتاهی را در سینمای خانگی تان نگاه کنید.
چشمانتان را ببندید! از خودتان سوال کنید که چرا جشنواره شما تندیسی مختص بخش بازیگری ارائه نمیدهد؟
چشمانتان را باز کنید، تصمیم بگیرید!
شاهین دانشفر
جلسه هیئت داوری جشنواره نهال دوره دوازدهم بود و بزرگانی از سینمای کشور در جلسه حضور داشتند، از مدرسین سینما گرفته تا فیلمساز و… وقتی نوبت به جوایز به قول برخی «غیر اصلی» رسید یکی از اعضای جلسه از من که به عنوان دبیر جشنواره در جلسه حضور داشتم پرسید: «مگر شما اسکار هستید که اینقدر جایزه دارید؟ اعتبار جشنواره به کم بودن جوایز آن است، جشن خانه سینما را ببینید!»
باید دفاع میکردم و چیزی میگفتم که اکثریت را راضی کند. خاطرم هست گفتم جشنواره (ما) مهمترین وظیفهاش حمایت است و همچنین ما فقط در همین دانشگاه هنر خودمان (که جشنواره نهال به میزبانی آن برگزار میشود) نه تنها رشته بازیگری و طراحی صحنه و… داریم، چه بسا افرادی را داریم که در این رشتهها به شکل آکادمیک و حرفهای فعالیت میکنند، و چه بسیار کسانی بودهاند که امروز آنها را به عنوان افراد حرفهای بدنه سینمای کشور میشناسیم و معرفی و نقطه شروع کار ایشان از همین جشنوارهها بوده است، صحیح نیست که توجه ما صرفا معطوف به کار کارگردان و تدوینگر و خلاصه چهار یا پنج بخش (ظاهرا) اصلی باشد.
حال که این بحث در اشل بزرگتری یعنی به طور کلی جشنوارههای کشور مطرح شده است و قطعا طیف گستردهتری از جامعه فیلمسازی این حوزه را شامل میشود. فرصت را مغتنم یافتم که این خاطره را نقل کنم و و از مسئولین محترم دعوت کنم نیمنگاهی به جوایز ادوار مختلف این جشنواره «دانشگاهی» و همچنین افرادی که در این ادوار نامزد دریافت و یا برنده جایزه بودهاند اندازند، امیدوارم در تصمیمگیری ایشان تجدیدی صورت پذیرد.
آرین وزیر دفتری
با خودت خیال میکنى که فیلم ساختن یعنى تصاویر جداگانهاى را فیلمبردارى کنى و بعد یاد بگیرى چطور آنها را به هم پیوند بزنى و بعدتر که کمى درباره میزانسن و دکوپاژ مىآموزى، کم کم گافهاى آن سینماگر نابلد را در دکوپاژ و میزانسن و ریتم فیلمش کشف میکنى و لذت میبرى که تو خیلى خیلى بهتر از او دکوپاژ و میزانسن و از سوى دیگر پیرنگ و خرده پیرنگ و ضدپیرنگ و سید فیلد و مک کى و… را میشناسى و انگار حالا دیگر وقتش شده بهترین فیلم کوتاه جهان را بسازى و بدرخشى و…
و بعد، فقط کمى بعدتر از دوختن تصاویر جداگانه اولین فیلمت به هم، و کمى بعدتر از اولین فیلمى (فیلى) که با مچ کاتهاى درخشان ساختى (هوا کردى)، میفهمى راه را کلن اشتباه آمدهاى. میفهمى اگر ثانیهاى از فیلمت دلنشین یا باورپذیر شده به واسطه حضور بازیگر است و همه آن آموزهها و دکوپاژ و میزانسن و… بدون حضور به جا و به اندازه بازیگر، مفت گرانند. و بعد اگر فى نفسه باهوش و یا به تجربه هوشیار باشى، این حضور را قدر میدانى و از فیلم بعدى بىخیال همه آن آموزهها سراغ کشف و ثبت تکامل یافتهتر این حضور میشوى.
و حالا عجیب است که هر فیلمسازى به سرعت و بعد از هوا کردن همان فیل اول به سرعت به اهمیت اساسى حضور و بازى و بازیگر در فیلم پى میبرد، ولى برگزارکننده و مدیر در سال هزارم مدیریت و برگزارى هزارمین جشنواره فیلم کوتاه مدام درباره اهمیت بلامنازع بازیگر که حالا قرار است به شکلى نمادین قدردانش باشیم شک و تأمل مىکند و صحیح و خطا.
کاوه مظاهری
به خودت میآیی و میبینی ۴۰ سالت شده و ۲۰ سالش را فقط به خاطر اثبات بدیهیات جنگیدهای. جنگ بر سر خیلی از چیزهایی که برایش میجنگیم، به مسخرهگی و حماقتِ ممنوعیت ویدئو تا اواسط دهه هفتاد است. آن دوران احمقانه را یادمان نرفته، همان زمانی که برای دیدن خیلی از فیلمهایی که امروز راحت از تلویزیون پخش میشود، باید یک ویدئوی سنگین و حجیم را چادرپیچ میکردیم و توی زنبیل پلاستیکی میگذاشتیم و از این خانه به آن خانه جابجا میکردیم؛ و مثل کسی که یک بسته سه کیلویی هروئین را حمل میکرد، از استرس و نگرانی صد بار میمیردیم و زنده میشدیم. که چی؟ که دست آخر فیلم «کندو» یا «اسپارتاکوس» یا «آشوب» و یا یک سری شوی لوس آنجلسی یا فیلمفارسی فردینی و ناصری را ببینیم. حرف زدن درباره جایزه بازیگری همینقدر پوچ و عبث است. بیست سال بعد چه کسی یادش میآید که برای همچین چیزی یادداشت جمع کردهایم؟ آن را که عیان است، واقعا چه حاجتی است به بیان؟
پارسال که سونیا سنجری برای «روتوش» جایزه بهترین بازیگریِ زن را گرفت، درست گفت که «امیدوارم سال بعد یادتان نرود این جایزه توی جشنواره بوده!»؛ و امروز داریم برای تثبیتِ همان جایزه میجنگیم. واقعا خندهدار است.
پی نوشت: دیروز داشتم برنامه جشنواره جهانی فجر را مرور میکردم؛ دیدم «آشوب» جزو نمایشهای ویژه جشنواره است. یادت به خیر ویدئو…
حامد نجابت
من همیشه عاشق بازیگری بودم ولی هیچوقت نتونستم مثل یه بازیگر انطباق پذیر باشم. هیچوقت دقت نظر و جسارت یه بازیگر رو نداشتم که بتونم از اندک فرصتام استفاده کنم. هیچوقت نتونستم پای بازیگر شدن وایسم و صبر کنم. راستی بازیگر تا کجا باید صبوری کنه؟! چقدر باید انتظار بکشه؟! کی میشه بازیگر حق انتخاب داشته باشه؟! بازیگر چقدر با مفهوم حق انتخاب نامأنوسه؟ چرا سرنوشت در قبال رشته بازیگری انقدر بی انصاف و بی معرفته؟! بازیگر موندن خیلی سخته. بازیگر عین مادریه که بچهاش رو به محض به دنیا آوردن باید بذاره سر راه. یه مادری که ریش و قیچی زندگی خودش دست خودش نیست، چه برسه به بچهاش. به نظرم همونقدر که امام حسین مظلومه بازیگر هم مظلومه، به خدا! چهار چشمی حواسش به اطرافه. مدام باید منتظر بقیه باشه. منتظر دیده شدن کاراش، منتظر تقدیر، تشویق، تبلیغ، پارتنر و هزار کوفت و زهر مار و مدام تلفن و منتظر تماس، منتظر زنگ، منتظر تماس، منتظر زنگ، منتظر تماس، منتظر زنگ. وای خدایا چقدر سخته. چقدر باید از خودت بگذری. من کوچیکتر از اونیم که راجع بازیگری و جایزه بازیگری و جایگاه بازیگری و فلان حرف بزنم. من یه بازیگر شکست خوردهام. چون توی کوچکترین چیزا از خودم نگذشتم.
محمد حدادی
تمامش بر باد است اگر . . .
تابستان ۱۰ سال پیش بود. با محمد نصیرى، یک شبِ گرم را که خوابمان نمىبُرد، به این موضوع سرگرمکننده گذراندیم که اگر عوامل یک فیلم قرار باشد بازیکنان یک تیم فوتبال باشند، کار هرکدامشان متناسب و هممعنىِ چه پستى در فوتبال است؟! جوابها هنوز هم کموبیش قانعکننده به نظر مىرسند:
مثلن اگر از دروازهبان شروع کنیم، فیلمنامهنویس بیشترین شباهت را به او دارد. فیلمبردار، کاپیتان و هافبک طراح تیم است و… اما همه توپها و موقعیتها به خط حمله تیم و بازیگران فیلم ختم مىشود. کارگردان هم که مربى تیم است.
اگر این فرضها را بپذیریم، پس بازیگر آخرین حلقه از مسیر طاقتفرسا، پیچیده و پرچالشىست که باید به یک گل یا دست کم صحنهاى جذاب ختم بشود. تصور کنید پرسپولیس را بدون طارمى! آنوقت قهرمانى لیگ یا حتی یک پیروزى ساده، به سختترین کار جهان تبدیل مىشود.
تیم هرچقدر هم که زیبا و روان بازى کند، فیلم هرچقدر هم که خوشریتم و چشمنواز باشد، اگر گلى زده نشود، اگر بازیگر ندرخشد، تمامش بر باد است.
اسماء ابراهیم زادگان
برای موفق شدن یک فیلم احتیاج به یک گروه همراه و کار بلد است. خطا در هر گروهی تا حدودی قابل رفع و یا چشم پوشی ست. به غیر از بخش بازیگری.
بازیگر روح یک فیلم است. بازی درست و حساب شده باعث میشود تماشاگر چشم بپوشد بر بقیه رخدادهای منفی یک فیلم و برعکس.
نادیده گرفتن این بخش مهم در داوریها بیانصافی است. در حالی که در فیلمهای سال قبل و قبلتر دیدیم که بازیگران چگونه باعث پیشرفت و تاثیر گذاری بیشتر فیلمهای کوتاه بودهاند.
همگی شاهد حضور بازیگرانی بودیم که قبلا کار خود را در سینما و تئاتر کردهاند و با حضور خود با همان کیفیت و جدیت انگیزهای بودند برای افردای که در ابتدای راه هستند.
بازیگران فیلم کوتاه همیشه نشان دادهاند که اهمیت یک حرفه به گرفتن نشان و افتخار از جشنوارهها نیست.
البته این در مورد طراحی صحنه هم صدق میکند. نادیده گرفتن کار گروه صحنه و لباس در زمینه داوری از نکات قابل بررسی جشنوارهها ست.
در حالی که در مدت زمان کمی که فیلم کوتاه برای ساخت فضا و اتمسفر در اختیار دارد کار و تلاش این گروه غیر قابل چشم پوشی است. اما فعلا قدم به قدم پیش میرویم. مسئله مهم بازیگری را در فیلم کوتاه به یاد هم بیاوریم تا بیشتر به ساختار فیلم کوتاه حرفهای نزدیک شویم.
امید شمس
فیلمهای بلند سینمایی، همیشه برای بازیگرانشان جذاب هستند. فیلمنامه خوب و کارگردانی کاربلد، اولین انگیزه بازیگران است. بعد از آن هم، امکان نمایش گسترده در سینماها که فرصت مطرح شدن را به بازیگران میدهد و البته دستمزد مناسب که میتواند از تمام انگیزههای گفته شده، موثرتر باشد.
اما در میان تمام این انگیزهها و مشوقها، همواره جوایز بازیگری، رنگ و بوی دیگری برای بازیگران داشته و دارد. آنها را به بازی بهتر تشویق میکند و انگیزهای مضاعف است تا بازیگران از حداکثر انرژی خود بهره ببرند.
این درحالی است که فیلم کوتاه به جز فیلمنامه و کارگردانی خوب، از تمام این موارد بیبهره است. کارگردان فیلم کوتاه، نه میتواند دستمزد مناسبی بپردازد و نه فیلم کوتاه مجال پخش گستردهای دارد. میماند فرصت دیده شدن در جشنوارههای مختلف، که آن هم هیچگاه فراهم نمیشود. چرا که هیچکس در هیچ جشنوارهای بازیگری فیلم کوتاه را در خور دریافت جایزه نمیداند.
این بیتوجهی به انگیزههای هنری بازیگران فیلم کوتاه، انتخاب ما را نیز به عنوان فیلمسازان کوتاه تحتالشعاع قرار میدهد. باید تمام تلاشمان را برای استقلال کامل فیلم کوتاه معطوف کنیم. و باید توجه کنیم که این مهم از نگاه یکسان و توجه به همه اجزای یک فیلم کوتاه، خصوصا بازیگری در جشنوارهها حاصل میشود.
حسین شاعری
به نظرم میزان اهمیت بازیگری به مدل فیلمسازی هر فیلمساز برمیگردد و این قضیه را شاید باید یک به یک جویا شد. از طرفی در فیلم کوتاه میزان اهمیت بازیگری به دلیل شرایط اجرایی در نوسان است، اما برای من بازیگری در کنار فیلمنامه، بیشترین اهمیت را دارا ست و گواه این مطلب، روند انتخاب بازیگر و تمرینهای متعددی ست که همیشه پیش از ساخته شدن، به همراه بازیگران انجام دادهام.
بازیگر برای من تنها کسی ست که میتواند به درونمایه و فضای ذهنیام عینیت ببخشد و طبعا جایزه کمترین قدردانی برای اوست!
پی نوشت: این بحث جایزه بازیگری را به شخصه چند سال است مطرح کردهام و امیدوارم این بار به کمک دوستان به نتیجه برسد!
علی خوشدونی
برای من یادآوری اهمیت بازیگری فیلم کوتاه، چیزی جز تکرار امری معلوم و بدیهی نیست و هر هنرجوی آماتوری هم به آن واقف است چه رسد به آنکه بخواهم برای عزیزانی که تصمیمگیریهای کلانتری در سطح جشن و جشنواره اتخاذ میکنند توضیح بدهم بازیگری چنین است و چنان است.
پس فقط مثل امضایی که پای یک اراده جمعی میزنیم من هم با این متن حمایتم را از موضوع اعلام میکنم و اگر آن دسته از دوستان چه در این رویداد و چه در هر جشنواره مشابه رسالت کشف هنر و استعداد هنری را در خودشان احساس میکنند خوب است کمی هم به این فکر کنند که این رسالت در گرو ارتباط داینامیک با فیلمها و زمانه است، نه اینکه یک سری اصل و اساس که زمانی در مواجه با فیلمهای همان دوره جواب میداده است را برای آثار این دوره هم ملاک قرار دهیم. همین بس که در این چند سال بودند فیلمهایی که ورای جایگاه امروزشان، بازی بازیگرشان به خودی خود یک اثر هنری شده است.
اضافه شدن بازیگری و حتی گریم و طراحی صحنه و لباس که جنبههای هنرمندانه تولید فیلماند میتواند گواه این مطلب باشد که عیار سنجش فیلمها خود همان فیلمها هستند. چرا که اصرار بر اسلوب قدیمی در مواجه و ارزیابی سینمای کوتاه این دوران (نه صرفا مسئله بازیگری) خبر از بیاعتنایی، انفعال و شاید بیخبری از جریانی است که بیشتر از همیشه امری مهم را نمایش میدهد به نام «تغییر»
نگین امین زاده
دیوارِ فیلم کوتاه مانند خودش، کوتاه است و در میان همه دستاندرکارانش، دیوار بازیگرانش تنها یک رج چیده شده و رها شده است. کاش فرصت دیده شدن را از فعالان این عرصه و به ویژه کسانی که با انرژی و انگیزه و به امید دیده شدن، بیکمترین چشم داشتی، بازنمای تصویرذهنیمان هستند، نگیریم. بازیگران، همان کسانی هستند که بیواسطه ذهنیت ما را عینیت میبخشند. بیگمان جایزه بازیگری جشنوارههای فیلم کوتاه، کمک میکند دیوار کوتاهشان را کوتاهتر نکنیم.
بهزاد آزادی
بازیگری عینیت بخشیدن خلاقانه به شخصیتهای تخیلی فیلمساز است.
همانگونه که کارگردان عضوی از یک گروه فیلم است، بازیگر نیز هم تیمی ماست. نکتهای که اهمیت بازیگر را بیشتر میکند این است که او بر خلاف سایر اعضا در مقابل دوربین قرار میگیرد. یعنی اجزای سازنده بازیگر نمایشِ تاثیرات خلاقانه اعضای پشت دوربین است.
بنابراین بازیگر آبروی فیلم است. او مانند ظاهر آدمی ست، هر چه آراسته تر، زیباتر.
بازیگری در فیلم کوتاه با بلند هیچ تفاوتی ندارد چون اساساً ماهیت این دو چیزی جز سینما نیست و بازیگر عضوی از سینما.
اگر امروز در سینمای ایران برای بازیگری در سینمای کوتاه آنگونه که باید ارزش قائل نیستند، فقط به این خاطر است که فیلم کوتاه تاثیری در اقتصاد ندارد. زیرا بخش عظیمی از اهمیت بازیگر در سینمای بلند (حرفهای ــ بدنه) تاثیر اقتصادی آنهاست. بازیگر فیلم کوتاه هرچقدر هر خوب آبروی فیلم را حفظ کند به سختی راه به سینمای بلند پیدا میکند.
اگر به این حرفه کمال گرایانه بنگریم، آنچه باقی ست شرافت سینماست نه درآمد آن. بازیگران فیلم کوتاه نباید نگران آینده حرفهای خود باشند زیرا بهترین بودن بِه از نان به نرخ روز خوردن است.
صبوری ویژگی بسیار مهمی در بازیگری ست که بزرگان این عرصه از دیرباز به آن تاکید داشتهاند. نکتهای که نه فقط اخلاقی بلکه ابزاری برای نمایش بهتر مقابل دوربین است. اینگونه بازیگر بیش از پیش به واقعیت نزدیکتر میشود و اساساً مخاطب در جستجوی واقعیت است.
ره رو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
ره رو آن است که آهسته و پیوسته رود
حسین امیری دوماری و پدرام پور امیری
بازیگران در میان مخاطبین عام محبوبترین و شناختهترین افراد یک گروه سینمایی هستند. به این دلیل که در برخورد با فیلم اولین چیزی که دیده میشود بازیگر است. با او پیش میروند. با او همذات پنداری میکنند و با او پیروزی و شکست را تجربه میکنند.
امیدوارم در جشنوارههای فیلم کوتاه با اهدا جایزه مستقل بازیگری جشنواره خود را در میان عام و خاص محبوبتر و شناختهتر کنند.
یوسف کارگر
فیلمسازی امری است گروهی و متکی بر کار تیمی و طبیعی ست که ارکان هر گروه نیاز به تشویق دارند تا برای پیشرفت ترغیب شوند. از مهمترین ارکان فیلم بازیگر است (چه بازیگر مبتدی و چه حرفهای) و این رکن در فیلم کوتاه که نسبت به سینمای بلند محدودیتهای بیشتری دارد، پر رنگتر است. وقتی به وضعیت فیلم کوتاه در ایران نگاهی انداخته و دوباره و دوباره متوجه میشویم که غیر از جشنوارهها جایی برای دیده شدن عوامل فیلم کوتاه نیست، بیش از پیش متوجه نا عدالتی و کملطفی اعمالشده نسبت به بازیگران حاضر در فیلم کوتاه میشویم. دیده شدن و به طبع آن تشویق شدن، بدیهیترین حق یک بازیگر است و این نادیده گرفته شدن زمانی تأسفبرانگیزتر میشود که جایزهای ثابت در جشنوارههای مهم کشور به این رکن اساسی تعلق نمیگیرد. وقتی حرف از سینمای کوتاه حرفهای و رقابت در سطح جهانی زده میشود، طبیعی است که در عمل نیز باید از عوامل این مدیوم مظلوم حمایت شود. بازیگرانی که گاه بیهیچ چشمداشتی و بدون گرفتن دستمزد در فیلمهای کوتاه حاضر میشوند باید حداقل با در نظر گرفتن جوایزی تشویق شوند تا انگیزهشان برای حضور در فیلمهای کوتاه حفظ شود و این انگیزه سبب بالا رفتن سطح رقابت در بین بازیگران شده و شاهد فیلمهای کوتاه باکیفیتی خواهیم بود وگرنه نبود انگیزه در بازیگران برای حضور در فیلمهای کوتاه، فقط و فقط به ضرر سینمای کوتاه است و بس.
فیدان در شبکههای اجتماعی