نوشته: عطا مجابی

روز سوم شلوغ‌ترین روز جشنواره تا اینجای کار بود. به طوری که دست کم سه ربع زودتر باید مقابل سالن حاضر می‌بودید تا بتوانید «نشسته» فیلم‌ها را ببینید.

جلسه گپ و گفت مخاطبان با فیلم‌سازانِ آخرین سانس فیلم‌های داستانی تا حدود ۱۲ و نیم شب و با حدود پانصد نفر بشرِ خوره فیلم ادامه یافت.

به قول یکی از دوستان خوشا به حال مخاطبان این فیلم‌ها.

طبق معمول، از میان دیده‌ها، آن‌ها که به خاطر ماند این‌هاست:

«پل سیاه» (مستند ۳۰ دقیقه ــ ایوب مروانی پور) پل سیاه نمونه موفقی از صنعت تشخیص (جان بخشی به اشیا) در سینمای مستند است. ایده اگرچه تازه نیست ولی اجرای درستی دارد و به این ترتیب موفق می‌شود مخاطب را همراه کند. ترفند هوشمندانه‌ای که به واسطه آن اطلاعات لازم تاریخی که هدف فیلم بوده به مخاطب ارائه می‌شود. 

«جمعه قالی» (مستند ۲۰ دقیقه ــ مهدی اسدی) را شاید بشود از بصری‌ترین‌های جشنواره دانست. جز چند نوشته کوتاه (که شاید لزومی هم نداشت)؛ یکپارچه تصویر و افکت صوتی. شکار لحظه‌های میخکوب کننده‌ای که به درستی مونتاژ و صداگذاری شده‌اند تا این اثر چشمنواز سیاه و سفید و غریب را بسازند.

به کجا می‌رویم (مستند ۱۷دقیقه ــ رضا مجلسی) مستند متعهد و صد البته لازمی برای روزگار ماست، اما خلاقانه عمل نمی‌کند. بزرگ‌ترین مشکل فیلم باند صوتی آن است. نریشن فیلم بی‌دقت و زیاده گوست، به طوری که بخش زیادی از آن قابل حذف شدن است.

حضور (داستانی۱۶دقیقه ــ آبتین سلیمی طاری) بررسی تطبیقی دو فیلم «ناگهان» و «حضور» به ما یادآوری می‌کند که ایده چقدر می‌تواند مهم و در عین حال بی‌اهمیت باشد. با وجود شباهت ایده مرکزی، دو فیلم کاملا با هم متفاوتند. چه در پرداخت فیلم‌نامه و چه کارگردانی. مهم‌ترین تفاوت اینکه: «حضور» لوکیشن عوض می‌کند، در زمان به جلو می‌جهد، آدم‌های مختلفی به فیلم وارد و از آن خارج می شوند؛ و با وجود همه اینها متمرکز باقی می‌ماند.

مسکوت (۱۵ دقیقه ــ محمد ثریا) فیلم کم دقتی که در صورت اصلاحات فراوان می‌توانست فیلم متوسطی باشد. بزرگ‌ترین مشکل «مسکوت» این است که فیلم‌ساز، مخاطب را دست کم می‌گیرد. وضعیت دراماتیکی که فیلم بر آن بنا شده می‌لنگد و باورپذیر نیست، بدتر از همه اینکه دیالوگ‌های اضافه‌ای به فیلم راه یافته‌اند. ولذا بازی‌ها یکدست نیست، چون بازیگرها دستمایه مناسبی برای کار نداشته‌اند.

درخت زیتون سعد (داستانی۲۴دقیقه ــ احمد زایری) با بازی‌های غیرقابل باور، فیلم‌نامه دم دستی (و نه ایده)، اجرای فنیِ غیر استاندارد، و البته خرجی که تراشیده مصداق یک شکست است. شکستی که امیدوار هستیم برای فیلم‌ساز آورده و تجربه‌ای داشته باشد، برای ما که ضرر بود.

مارلون (داستانی۱۳دقیقه ــ درناز حاجی‌ها) اگرچه مارلون را به اندازه «مرضیه» دوست نداشتم، و این شاید مربوط به سلیقه باشد، اما آن را درست مثل «مرضیه» مثال خوبی برای نمایش و شناسایی «ساختار» می‌دانم. رابطه اجزا با هم و با کل. 

حیوان (داستانی ۱۵ دقیقه ــ برادران ارک) حیوان فیلم زبان بسته، سخت ساخت و ماندگاری ست که با دقت تمام و خلاقیت غبطه برانگیزی ساخته شده. 

شکل بصری فیلم چنان میخکوب کننده، و باند صوتی آن آنقدر درست پرداخت شده، و چنان لحظات خوبی دارد که از سطح سینمای ایران فراتر می‌ایستد.

درس بزرگ «حیوان» برای من اهمیتِ کار گروهی و همدلی میان آدم هاست، از همکاری میان دو برادر گرفته تا رفقایی که نامشان در تیتراژ فیلم هست.

 

یادداشت‌های روزانه جشنواره سی و چهارم – روز اول

یادداشت‌های روزانه جشنواره سی و چهارم – روز دوم

یادداشت‌های روزانه جشنواره سی و چهارم – روز سوم

یادداشت‌های روزانه جشنواره سی و چهارم – روز چهارم

یادداشت‌های روزانه جشنواره سی و چهارم – روز پنجم

پیوند کوتاه: https://www.fidanfilm.ir/?p=8892