درباره جشنواره فیلم کوتاه شیراز
نوشته: مجید فخریان
نیازی به پیغام و پسغامهای تهدیدآمیز نیست. جشنواره شیراز به هشتمین دوره خود رسیده است؛ به ثباتی نسبتا معقول و به آرامشی کمابیش طعنهآمیز. قدر چنین جشنوارهای را باید دانست. نه با منتکشی و منتگذاری که با آگاهی از لزوم جایگاه آن و مسیری که میتواند به جشنوارههای منطقهای نشان دهد. چه فایده وقتی که جشنوارهای، پیش و بیش از کیفیت، باید به فکر طبقهبندیهای منطقهای خود باشد و دست به انتخابهای مطمئن و خالی از ریسک زند تا که جای دیگری، جای همسایهای را اشغال نکند. کدام جشنواره جایی برای آرامش است که جشنوارههای منطقهای؟ جشنواره شیراز یک فرصت است و یک راهنما برای پیش کشاندن لزوم برگزاری جشنوارههای استانی تا منطقهای. مکانی برای ارائه فیلمهای بیشتر از یک شهر، بینگرانی از جاماندن یکی بهخاطر دیگری. این البته به معنای ولنگاری در انتخابها نیست. سختگیری نیاز و اعتبار هر جشنوارهای است. اینجا حضور فیلمهای بد و باریبههرجهتی چون «خروج ممنوع» (آزاده مسیحزاده) و «خاکسترنشین» (احسان شادمانی) توجیه قابلقبولتری دارد تا حضورشان در جشنوارههای کلانتر، صرفا به خاطر حرفهای گریشان که بیشتر ناشی از نابلدی در فهم مدیوم است تا ضربشستی هوشمندانه. این فیلمها همزمان در کنار فیلمهایی چون «شببخیر، صبح» (محمدحسین علایی) و «دربی» (مجتبی اللهمرادی) قرار گرفتهاند که علاوه بر ذوق محسوس قابل تقدیرشان، وجوه تکنیکال ضعیفشان عرصه را بر حضور در رقابتهای بزرگتر تنگ میکند. البته که فیلم علایی، یک فیلم عاریتی است به سبک و سیاق مد شده این سالها، اما در ذوق و ظرافتش همین بس که جغرافیایی تاریخمدار ــ عسلویه ــ را به عنوان یک نقطه عزیمت برای حرکت کاراکتر از جایی به جای دیگر انتخاب میکند. «دربی» نیز بهگونهای دیگر. سالهایی که همه فیلمها در فرآیند تولیدشان، صرفهجویی، محدویت و کنترل را دستمایه کار خود قرار میدهند، بالاخره یک فیلم فصلی از کتابهای فیلمهای کوتاه را ورق میزند و فیلمی شلخته یا چرک حین اجرای یک رویداد واقعی میسازد. بماند که رئالیسم کثیف آن در یکیدو دقیقه ابتدایی، چه اندازه به قابلیتهای پنهان واقعگرایی نزدیک میشود. جز این، جشنواره در مقیاسی کلی، مرزبندی پرنکتهای از حال و هوای فیلم کوتاه امروز ایران دستمان میدهد. دیدن فیلمهای «تشریح یک سوختگی مزمن» (سید علی مسدد) و «بازمانده» (فرزاد قبادی نژاد) در یک سانس، بدون حاشیه از دو روش فیلمسازی خبر میدهد. فیلمهایی که به مدد باریگران چهره، اکتهای نمایشی و روایتهای ماکسیمال برای سینمای گیشه دست تکان میدهند و فیلمهایی با پرداخت مینیمال، بدون حاشیه که علیرغم داشتن چهره، با حل کردن آن در ساختمان روایی خود مسیر سختتری را برای دیده شدن میپیمایند. (بهزاد دورانی در فیلم «بازمانده» فوقالعاده است. شاید بهترین نقشآفرینی او در میان فیلمهای کوتاهی که این اواخر کار کرده است). خوشبختانه جشنواره شیراز توجه بیشتری به روش دوم دارد و فرصت را در اختیار این دسته قرار میدهد. فیلمهایی امیدوارکننده اما به سرانجام نرسیده. این فیلمها گرچه که کشف به حساب نمیآیند اما قدرت ریسکپذیری بالایشان به قدری هست که برای تعویض لامپهای سوخته دستشان را به سقف اتاق نزدیکتر کنند. سینمای کوتاه ایران به چنین فیلمهایی نیاز دارد. به قدبلندها نیاز ندارد به فیلمسازهایی نیاز دارد که برای قد کشیدن تکانی به خود میدهند. شاید این میان «باگ» (کیوان محسنی) و «درگذشته» (نگین امینزاده) از معدود استثناهایی باشند که ساختارشان به فیلم بلند نزدیکتر، اما بهخاطر تجربهگری در حیطههای خطیر، در کنار «دربی» و «بابابزرگ» (اینجا، کوتاه دربارهاش نوشتهام) جای میگیرند. «باگ» به واسطه نگاه ژنریکی که دارد (چیز کمی نیست. اینجا مفصل دربارهاش نوشتهام) و «درگذشته» به مدد فاصلهگرفتن از جریانهای رایج و نزدیکشدن به یک احساس شخصیتر (گرچه در چهار دقیقه انتهایی و همینطور در باند صوتی همزمان فیلمی دیگر را نیز پیش میبرد.)
با این حال اما تا اینجا همهچیز بسته به انتخابهاست و کار داوران برای بهترینها، کاری است بس حیاتیتر، برخلاف جشنوارههای بزرگتر و نگاه سلطهگرانهشان. داوران اینجا میتوانند خطوط بعدی را تعیین کنند. میتوانند با انتخاب فیلمهای خطیر، فیلمهایی با نگاه مستقل، گزینه ایدهال خود را به جشنوارههای کلانتر معرفی کنند. متاسفانه در همین جشنواره شیراز، نگاه سلطهگر حاکم منجر به حذف یکیدو فیلم از جمله «اشیا گمشده» (حامد نجابت) شد وگرنه میتوانست انتخابی باشد قدرتمند. اما با این حال فیلم دیگر این کارگردان ــ فیلمی که مینیمالیسم روایی آن، پر از ایدههای شگفتانگیز است و فرم در آن برای خلق یک احساس سازمان یافته ــ هست و انتخاب جاهطلبانهای است.
«مادرمرده» که در جشنوارههای بزرگتر شانس دیده شدن پیدا نمیکند (داوری به من گفت که در جشنواره تهران تنها سیثانیه بر سر این فیلم بحث شد) حالا و در جشنوارهای محدودتر چون جشنواره شیراز بهترین فرصت برای قدردانی از آن نیست؟
فیدان در شبکههای اجتماعی