نویسنده و کارگردان: نسیم فروغ

۱. روز / داخلی / خانه

زاویه دید دوربین بر اساس نگاه زن صاحب‌خانه، صدای شاتر دوربین همزمان با صدای نامفهوم زن صاحب‌خانه، تصویر فولو صنم که دستپاچه در حال مرتب کردن روسری خودش است. نگاه صنم به روی دوربین فوکوس شده، شات‌های پی‌درپی از صنم گرفته می‌شود. زاویه دید از داخل شاتر دوربین دیده می‌شود.

صدای زن صاحب‌خانه: کارتو بکن… انگار داری کارهای معمولی‎تو انجام می‌دی… فیگور نگیر.

صنم دستپاچه در حال مرتب کردن سر و وضع خود است. بسته صورت صنم و چشم‌های خسته و پریشان او دیده می‌شود.

۲. روز / خارجی / پارکینگ خانه

شیشه ماشین پایین آمده، دوربین نصیر را نشان داده که نگران و آشفته است. بسته‌ی صورت نصیر داخل ماشین دیده می‌شود. نصیر به شیشه ماشین زن صاحب‌خانه چند باری می‌زند که شیشه پایین می‌آید.

نصیر: سلام خانم.

صدای زن صاحب‌خانه: سلام.

نصیر: صنم خانم امروز نمی‌آد؟

صدای زن صاحب‌خانه: نه نمی‌آد… در رو بزن نصیر… دیرم شده… می‌خوام برم.

نصیر: اتفاقی براش افتاده؟

ماشین زن صاحب‌خانه عقب و جلو می‌شود که همزمان با آن نصیر هم عقب و جلو می‌رود و شیشه‌ی ماشین در حال بالا آمدن است.

صدای زن صاحب‌خانه: حالِ دخترش دوباره بد شده.

شیشه ماشین بالا می‌آد. زن صاحب‌خانه می‌رود. تصویر دستپاچگی نصیر دیده می‌شود.

۳. روز / داخلی / آسانسور

صدای دعوا و کتک‌کاری، درِ آسانسور باز می‌شود، صنم هراسان وارد آسانسور می‌شود، آسانسور به همکف رسیده و در آن باز می‌شود. صداهای دعوا اوج گرفته، صنم هراسان از آسانسور خارج می‌شود، نما همچنان در آسانسور را نشان می‌دهد، صداها آرام‌تر شده و تصویر به سکانس بعدی دیزالو می‌شود.

۴. روز / خارجی / خیابان

نما و زاویه دید دوربین از داخل ماشینِ زن صاحب‌خانه است. یعنی زوایه دید دوربین، نگاهِ زن صاحب‌خانه است که خیابان را نشان می‌دهد. نصیر و صنم در حال راه رفتن هستند که نصیر به صنم کمک کرده و ساک صنم را ازش می‌گیرد.

۵. روز / داخلی / کانکس سرایداری نصیر

صنم، در حال مرتب کردن کردن کانکس نصیر است. نصیر را می‌بینیم که سر و صورتش بهم ریخته است. صنم کتری آب جوش را برای چایی می‌گذارد. نگاه این دو تلاقی می‌شود و صنم می‌رود.

۶. روز / داخلی / آسانسور

صنم سوار آسانسور می‌شود و دکمه شماره یک دیده می‌شود که صنم شماره‌ی شش را می‌زند، صنم از کیفش رژ لبی برداشته و به صورت خود می‌مالد.

۷. روز / خارجی / ناصرخسرو

صنم به دنبال دارویی خاص برای بیماری دخترش است، دوربین او را فالو می‌کند، در انتها دارو را پیدا نکرده، گویی حالش بد شده و همان‌جا می‌نشیند تصویر دیزالو شده و نصیر نیز همان‌جا دیده می‌شود. دیالوگ‌هایی بین نصیر و صنم راجع به مشکلات زندگی و پیدا نکردن داروی دخترش رد و بدل می‌شود

۸. روز / داخلی / خانه

بسته‌ی صورت صنم که در حال دوختن لباسی با نخ و سوزن است و آوازی زیر لب زمزمه می‌کند.

۹. غروب / داخلی / خانه

صنم کارش تمام شده و در حال آماده شدن برای رفتن است. دستپاچه شده و چادر خود را سر نکرده و در دستانش نگه می‌دارد.

صدای زن صاحب‌خانه: خسته نباشی… پولو گذاشتم روی میز بردار.

صنم بیرون رفته و در بسته می‌شود. دوربین به بالکن می‌رود و زاویه دوربین، نگاه زن صاحب‌خانه است، صنم کمی معطل می‌کند تا شاید نصیر او را ببیند که در حال رفتن است. کیسه و وسایلی دست صنم است. نصیر صنم را از داخل کانکس دیده و سریعا به دنبال او می‌رود و وسایل را از صنم گرفته و با هم در حال صحبت می‌روند و از نگاه زن صاحب‌خانه دور می‌شوند.

۱۰. غروب / داخلی / ایستگاه اتوبوس

زاویه دوربین از داخل ایستگاه اتوبوس، در بسته شده و نصیر داخل ایستگاه، صنم داخل اتوبوس، اتوبوس حرکت کرده، دورتر که می‌شود صنم از داخل کیسه‌اش وسایلی را بیرون می‌آورد و از میله آویزان می‌کند.

۱۱. روز / خارجی / حیاط خانه

نصیر، در را باز کرده، مأمور اقامت پشت در، می‌خواهد او را ببرد که نصیر از آن‌های تقاضای مهت می‌کند که وسایل‌اش را جمع کند. به داخل کانکس رفته و وسایل خود را جمع کرده و روسری که برای صنم خریده گوشه از اتاق کانکس و جلوی دید می‌گذارد.

۱۲. روز / داخلی / کانکس

صنم در حال مرتب کردن کانکس نصیر است، روسری را پیدا کرده، جلوی آینه می‌رود و روسری را سر می‌کند. صنم خوشحال و لبخندی حاکی از رضایت بر لب دارد.

۱۳. روز / داخلی / بالکن خانه

عکس‌هایی از صنم که سکانس اول توسط زن صاحب‌خانه گرفته شد، دیده می‌شود، صنم، داخل بالکن و در حال رسیدگی به گل‌ها است.

زن صاحب‌خانه: ببین عکسایی که ازت گرفتم چطور شده؟

زن صاحب‌خانه: صنم تو کسی رو برای سرایداری سراغ نداری؟

صورت صنم به سمت زاوبه دوربین که صدای زن صاحب‌خانه است برگشته و اشکی بر صورتش می‌ریزد. صدای اخبار از تلویزیون راجع به ترک مهاجران افغانی به خاطر تحریم‌های ایران پخش می‌شود. کات می‌خورد.

۱۴. روز / داخلی / حیات ساختمان

صنم در حال رسیدگی به امور ساختمان است، در حال شستن ماشین در پارکینگ و کارهای اهالی ساختمان است. پلان آخر می‌بینیم درِ پارکینگ ساختمان را می‌بندد و به داخل کانکس رفته و بعد از مدت کمی چراغ کانکس خاموش می‌شود.

صدای چرخ خیاطی – مترو – آواز صنم – موتور نصیر همگی با هم دیزالو می‌شود.

پایان

بهار ۹۸

پیوند کوتاه: https://www.fidanfilm.ir/?p=16421