یا
ساخت دوباره جهان نه در مقابل چشمان مخاطب که در دستان او
گردآوری و ترجمه: فرزانه قائمیزاده
چه بخواهیم یک فیلمنامهنویس باشیم یا یک کارگردان، به هرحال این سوال برای ما پیش میآید که درباره چه موضوعی بنویسیم یا فیلم بسازیم. چه نوع فیلمنامهای برای ساخت مناسب تر خواهد بود؟ این سوالات احتمالا در فیلمهای دوم و سوم به بعد بیشتر به سراغمان خواهد آمد. چه آنکه فیلمها و نوشتههای اولیه ما ناشی از انباشت سالیان دورتر است و حاصل غریزه و کمتر فکر و اندیشه. اما وقتی از مرحله ساخت فیلمهای اول و دوم خود خارج میشویم، و میخواهیم سینما را جدی تر دنبال کنیم باید پاسخی برای این سوال داشته باشیم. و از آن پس این سوال تا انتهای دوران فیلمسازی با ما خواهد بود. اما فیلمسازان جهانی چگونه به این سوال پاسخ میدهند؟
در پایان هر سال JWT لیستی از ۱۰۰ ترندی که در سال آینده در موضوعات مختلف نظیر فرهنگ، فن آوری، سرگرمی، کسب و کار و .. مطرح خواهند بود، منتشر میکند. معمولا بخش کوچکی از این ترندها در حوزه فرهنگ و سینما هستند. این لیست به ما کمک میکند تا بدانیم چه سالی از نظر فیلمسازی پیش روی ما خواهد بود.
این متن شامل ترجمهای از دو مقاله با عنوان Filmmaking Trends You Need To Know ، برای دو سال پی در پی ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ است که توسط باپتیس چارلز[۱] به نگارش در آمده است. برای کامل کردن قسمتهایی که ممکن بود نیاز به توضیح و تفسیر بیشتری داشته باشد، از مقالات جانبی دیگر استفاده کردم، که در متن به آنها ارجاع داده شده است.
نخست فکر میکردم که احتمالا ترندهای جهانی نزدیکی کمتری با جغرافیای ذهنی ما داشته باشند و برای استفاده نیاز به ادغام و بازسازی خواهند داشت، اما با اتمام ترجمه به این نتیجه رسیدم که دغدغههای مشترکی وجود دارد. از این رو تلاش کردم در کنار مثالهایی که در متن اصلی از رسانههای آمریکایی آورده شده است، مثالهایی از فضای رسانهای ایران نیز بیاورم.
مادرانگی جاه طلبانه[۲] و حمایت زنان از یکدیگر
«امروزه نظریات جدید درباره مفهوم مادرانگی، نظریه قدیمی، مادر یک مراقبت کننده مقدس، را رد میکند». برای درک بهتر تقابل این دو مفهوم نگاه کنید به پست اینستاگرامی محمد شیروانی در سال ۱۳۹۷ به مناسبت روز مادر و همچنین نظراتی که مردم در زیر آن پست نوشته اند. در ادامه ردپای جنبش #Times Up، که درباره آزارهای جنسی و پیامهایی درباره توانمندسازی زنان بود، سال ۲۰۱۸ سال ارائه تعاریف جدید از مفهوم مادرانگی بود. امروزه مادران تلاش میکنند تا شخصیتی چندگانه ازخود نشان دهند، مانند توجه به حق بلندپروازیهای شغلی و یا حق سرگرمیهای شخصی. سال گذشته، در فیلم «Lady Bird» نمونه زیبایی از یک مادر را دیدیم. در سال ۲۰۱۹ منتظر دیدن مادران متفاوت بیشتری روی پرده سینما خواهیم بود.
همچنین یکی از مباحثی که درباره جنبش #TimesUp مطرح شد مربوط به شکاف پرداخت جنسیتی در دستمزد بازیگران بود. سال ۲۰۱۸ سال پنج برابر شدن دستمز بازیگر زن سیاه پوست Octavia Spencer بود که با اعتراض و کمک همبازی سفید پوستش Jessica Chastain ممکن شد. در سال ۲۰۱۸ همچنین جنبش #MeToo رخ داد، که همراهی و همدردی زنان نسبت به هم را تقویت کرد.
سال ۲۰۱۹ هم مانند سال ۲۰۱۷ و سال ۲۰۱۸ تِرِند توجه به مسائل زنان در صدر خواهد بود. در سال ۲۰۱۹ همبستگی و کار گروهی در بین زنان، از ارزشهایی است که باید در داستان فیلمهای خود مد نظر داشته باشید.
بازنگری نقش مردانه[۳]
نظارت مردسالارانه هنوز بخش مهمی از جهان اطراف ما را در بر گرفته است. راهکار مناسب برای اصلاح آن بازنگری در تصویر ساخته شده از مردان در فیلمها است. اگر چه هنوز هم بازنمایی تصویر مردان به عنوان نجات دهندگان جهان (مانند شخصیت Ethan Huntدر مجموعه فیلمهای «ماموریت غیر ممکن») وجود دارد، اما سریال «Will & Grace» و یا فیلم «Love, Simon» نقطه عطفی در این باره بودند. در این باره، با توجه به محدودیت رسانه آزاد در ایران، تنها میتوانیم به مثالهایی از شبکه اینستاگرام همانند صفحه «ارگانیک مایند» با مخاطب نزدیک یک میلیون نفر اشاره کنیم و به طور کلی تاثیرات آن در سینمای ایران به چشم نمیآید. اما به نظر میرسد که درها برای ورود به موضوعات مرتبط به مردان باز شده است. بدون توجه به آرکیتایپهای معمول درباره مردان، تخریب تعاریف استاندارد که مردان و زنان بر اساس آنها سنجیده میشوند. و سرعت بخشیدن به استفاده از این موضوعات میتواند به بازتر شدن این مباحث در جامعه کمک کند.
فیلمسازی پایدار[۴]
در سال ۲۰۱۹ به عنوان یک فیلمساز ممکن است برای جلب سرمایه، نیاز به ارائه برنامه محیط زیستی از فیلم خود داشته باشید. به طور مثال [۵]BFI برای حمایت مالی از فیلمنامه شما، «سبز بودن» فیلم شما را نیز بررسی خواهد کرد. سبز بودن فیلم ربطی به موضوع آن ندارد و درباره شرایط تولید فیلم است. استفاده نکردن از ظروف یکبار مصرف برای غذای عوامل، صرفهجویی در انرژی و … میتواند از جمله راهکارهای مناسب برای سبز شدن فیلمتان باشد.
کمپ و کمپ واره (کمپهای مبتذل[۶])
در اینجا لازم است تا ابتدا به بررسی مفهوم کمپ بپردازیم. ما میدانیم قریحه[۷] یا ذائقه هر فرد متفاوت است. افراد ذائقه چشایی دارند، ذائقه بصری، احساسی، ذائقه در کنش و اخلاق، قوه هوشمندی و ذائقه در عقاید و افکار. یکی از حقایقی که باید با آن روبه رو شویم، گسترش ناهمگون ذائقه است. به این معنا که خیلی نادر است فرد هم ذائقه چشایی خوبی داشته باشد و هم در حوزه بصری و هم در عقایدش خوش ذائقه باشد. ذائقه نه سیستمی دارد و نه آزمونی، یک قریحه با ثبات منطق مند میتواند شالوده یک ذائقه معین را شکل دهد. بنابر این وقتی از قریحه صحبت میکنیم داریم از یک وضع زیبایی نگارانه صحبت میکنیم. راهی که بتوان با آن جهان را در قالب پدیدهای زیبا شناختی نگاه کرد.
قریحه واژهای قطعا مدرن است، که به اسم رایج «کمپ» مشهور است. مفهوم کمپ نباید با مفهوم استایل یکی در نظر گرفته شود. استایل مضمون را بی اهمیت میکند حال آنکه کمپ یعنی راهی برای نگاه کردن به چیزها، کمپ یک قابلیت قابل کشف در اشیا و آدمها است.
سوزان سونتاگ در مقاله معروف خود، کمپ را در ۵۸ نمونه عینی و تاریخی مورد شناسایی قرار میدهد. او مینویسد: «کمپ عشق به چیزهای گل درشت است، به چیزهایی که «خارج» میزنند، چیزهایی که آن چیزی که هستند نیستند». سونتاگ اشاره میکند که سلیقه کمپ قرابت بیشتری به چیزهایی نظیر لباس، مبلمان و طراحی صحنه دارد.
به نظر سونتاگ، «کمپ همه چیز را داخل گیومه میبیند: چیزی که میبینیم فقط یک چراغ نیست، یک «چراغ» است، یک زن نیست، یک «زن» است. ». ولی سونتاگ بسیار آگاه است که هر اثری به صرف چنین ویژگی هایی کمپ (یا یک کمپ راستین) نیست. بلکه هنرمند ممکن است عمدا دست به «کمپ کردن» («کمپ پردازی») بزند. او مینویسد: «کمپ کردن شکلی از اغواگری است: اغواگری ای که از ادا و اطوارهایی نمایشی که قابلیت تفسیری دوگانه دارند، بهره میگیرد: حرکات و حالاتی سرشار از دوسویگی). به تعبیر سونتاگ: (تزیینی، امن و در یک کلام، شیک!)
آیین فروتن، در مقالهای تحت عنوان: یک هیدرای نُه سر اما زمینگیر، نگاهی داشته است به فیلم «اژدها وارد میشود» با تاکید بر مفهوم کمپ. او در این مقاله سعی میکند تفاوتی که میان یک اثر کمپ ناب و یک کمپ تصنعی (کمپ واره) وجود دارد را تشریح کند. فروتن فیلم مانی حقیقی را نوعی کمپ واره توصیف کرده است. علت این امر احتمالا بدین جهت است که «کمپ» همواره مبتنی است بر نوعی معصومیت و بی خبری، جدیتی ناکام مانده در یک اثر، نه تلاشی مجدانه برای کمپ نمایاندن خود (برای نمونه ای سینمایی از کمپ، سونتاگ به فیلم «شاهین مالت» اشاره میکند که اتفاقا تریلری کارآگاهی با خصلتی معمایی و رازآمیز است). برای نمونه در فیلم حقیقی، میتوان به شمعدان عجیب وغریب، لباس قدیمی شخصیت صدابردار، ماشین ایمپالا، دیوارنوشته های مرموز و تقریبا هرچیز دیگری اشاره کرد که مفهوم کمپ را تداعی میکند.
کمپ همیشه کیفیتی نا مفهوم داشته است که ناشی از مفهوم درونی آن است. کمپ میتواند به بهترین حالت به وسیله چیزی که نیست و از آن اجتناب میکند، طبقه بندی شود. سوزان سانتاگ در مقاله خود میگوید: کمپ یک رابطه پیچیده با جدیت را شامل میشود. یک نفر میتواند در رابطه با پوچی و بی ارزشی جدی باشد، پوچی درباره جدیت. برنامههای مبتذلی نظیر ریالیتی شوی آمریکایی با نام « RuPaul’s Drag Race» و یا ورژن دسته دوم برنامههای جندرم نرم[۸](برنامههایی که به تغییر جایگاه جنسیتی زن و مرد در جامعه میپردازد، مثلا تشویق به مردان به آشپزی و نگهداری از فرزندان) نمونههایی از کمپ واره در تلویزیون هستند. راهی که Robert Mapplethopre در فیلم بیوپیک[۹]Mapplethopre طی میکند نیز نوعی از کمپ است. با این وجود کمپ هنوز در میانه راه خود است و به اوج خود نتوانسته برسد.
نظریه مفاهیم مشترک[۱۰]
در اواخر دهه هشتاد Kimberlé Crenshaw نظریه مفاهیم مشترک را در توضیح همپوشانی چهار پارامتر جنسیت، نژاد، طبقه و تمایلات جنسی و تاثیر متقابل آنها بر افزایش تعصب و تبعیض مطرح کرد. به نظر میرسد که وقت آن رسیده است تا در فیلمها نیز بیشتر به این موضوعات پرداخته شود. درباره ارتباط این نظریه با مسائل روز ایران اشتراکاتی وجود دارد. در سال ۱۳۹۷ در ایران موضوعاتی همچون کودک همسری مطرح شد که بیشتر بر نقش زنان در ازدواج و سکس زودهنگام میپرداخت، که میتواند مورد توجه فیلمسازان قرار بگیرد.
احیای مجدد مفهوم دین[۱۱]
چرا فیلمسازان باید به مسائل دینی بپردازند؟ زیرا دین درباره نیاز ما به یک چیز مشترک صحبت میکند. در دوران آشفتگی و زمانی که نمیدانیم در کجا ایستاده ایم، دین میتواند یکی از مولفههای اصلی در رسیدن به آرامش و تحقق خودمان باشد. اما برای رسیدن به آرامش و شناخت خود راههای دیگری هم وجود دارد. اگر دین داستانهایی درباره انسان و رشد و تعالی او میگوید، ما نیز میتوانیم این داستانها را به گونهای دیگر تعریف کنیم.
در این دوران آشفته و پر کشمکش، باید این نکته را به یاد آوریم که فیلمها میتوانند جهان را تغییر دهند و تاثیرات واقعی بر مردم بگذارند. اگر این نظریه را قبول ندارید، فقط کافیست دوباره «جنگ ستارگان» را نگاه کنید و تاثیر آن را بر جهانتان ببینید. در مورد این ترند و نسبت آن با جهان دین زده پیرامون خود، شاید بتوان سینمای نوری بیگله جیلان در ترکیه را مثال زد و احتمالا برای سالهای قبل تر سینمای داریوش مهرجویی. سینمای امروز ایران بعد از چند فیلم اول میرکریمی، در دهه نود دیگر از چنین ترندی استفاده نکرده است.
رقابت بر سر جریان ساز بودن
محتوا پادشاه است. اگر سریال اینترنتی «House of Cards» به ما چیزهای زیادی آموخت، به این خاطر است که ما مخاطبان میخواهیم توسط رسانه کنترل شویم. نتفیلیکس در صدر این ترند قرار میگیرد. نتفیلیس بر خلاف رقیبش Disney and chill، نمیخواهد خاطرات کودکی بسازد و هدف اصلی خود را جریان سازی و ایجاد سرگرمی قرار داده است. اگرچه دیزنی با خرید سهم تبلیغات فاکس، وارد جنگ جدی تری با نتفیلیکس شده است. اما مخاطبان دیگر به هرچیزی راضی نمیشوند و میتوانند خوب را از بد تشخیص دهند.
در سال ۲۰۱۹ فیلمسازان مستقل، دیگر به دنبال جریان سازهای بزرگ نخواهند رفت، آنها نظرات شخصی خود را در غالب فیلم هایشان به دور از جریانهای رایج، بسیار کامل و خلاقانه توزیع خواهند کرد. ارتباط مستقیم با مخاطب از طریق شبکههای اجتماعی همراه با جلب توجه و ایجاد سر و صدای تبلیغاتی فیلمساز همراه خواهد بود.
داستانگویی برهم کنشی[۱۲] و فرمتهای غیر منتظره[۱۳]
همانند برنامههای تلویزیونی برهمکنشی که تماشاگران به راههای مختلف در آن شرکت دارند و میتوانند جزئیات آنرا عوض کنند. داستانگویی هم میتواند برهمکنشی باشد. همانطور که گفتیم، امروزه مخاطب میخواهد خود را بر فیلمساز تحمیل کند. در قرن بیستم، داستانگویی برهم کنشی مانند یک بازی کامپیوتری است.
در هزاره سوم بازیهای کامپیوتری و فیلمها ترکیب خواهند شد. درخواست مخاطب برای سهیم شدن در داستان، فیلمها را به سمت بیشتر روایی شدن خواهد برد. به همین دلیل است که احتمالا احیای مفاهیم مذهبی در فیلمها افزایش خواهند یافت، چراکه مخاطبان به دنبال راهی برای کاهش سختیهای دنیای پیرامون خود هستند. اکنون زمانی برای ساخت دوباره جهان نه در مقابل چشمان مخاطب که در دستان او است.
بازیهای AR (Augmented reality) به معنی بازیهای واقعیت افزوده، تبدیل به جریان اصلی خواهند شد. در این بازیها میتوان با استفاده از گوشی تلفن همراه، تصویر وسایل اطراف خود را ضبط و به صورت گرافیکی وارد دنیای بازی کامپیوتری خود کنیم.
سال ۲۰۱۸ سال ویژوال ([۱۴]VR)، واقعیت افزوده ([۱۵]AR) و میکس واقعیت و ویژوال ([۱۶]MR) بود. ۲۰۱۹ متعهد به تقویت مدیومهایی از این دست با تمرکز بر مسائل فرهنگی خواهد بود. برندها در این راستا پول زیادی خرج خواهند کرد. اگر شما بتوانید فضای تخیلی بازیهای کامپیوتری (gamification) را با اتفاقاتی که روزمره اتفاق میافتد به خوبی ترکیب کنید، یعنی توانستهاید فرصتهای بیشماری برای قصه گویی و ساخت جهانهای تازه خلق کنید. فراموش نکنید هیچ محدودیتی برای ساخت فیلمهای تجربی وجود ندارد و همچنین هیچ تجربهای نیست که مورد تحسین و تشویق قرار تگیرد.
استفاده از دموکراسی در تولید محتوا[۱۷]
گوگل، فیس بوک و آمازون از الان طرحهای خود برای تولید و فروش محصولات و تحت تاثیر قرار دادن ذهن شما را مشخص کرده اند. جریان سازیهای فضای مجازی همان کاری را با شما میکنند که سرگمی سازهای رسانه ای. نتفلیکس بر اساس آنالیز مخاطبانش میداند که برای هر صدایی که تولید میکند، چه مخاطبی وجود دارد. وقتی یک شبکه سنتی مانند (HBO) میگوید ممکن است ویروسی پاهای سفیدپوستان را تهدید کند، میداند که مخاطبی برای آن وجود خواهد داشت.
به تدریج آنالیز شبکههای اجتماعی و عقاید آنلاین مردم در فضای مجازی، رسانه را تحت تاثیر بیشتری قرار خواهد داد. سال ۲۰۱۹ سال تولید محتوا بر اساس آنالیز رفتار اکثریت مردم در فضای مجازی خواهد بود.
منابع
-Baptiste Charles, 2019. Filmmaking Trends You Need to Know in 2019. www.raindance.org.
-Baptiste Charles, 2019. Filmmaking Trends You Need to Know in 2018. www.raindance.org
-سوزان سانتاگ، ۱۳۹۱. یادداشتهایی بر کمپ. ترجمه: نرگس فرشی. مجله تندیس، شماره ۲۴۰ تا ۲۴۴.
-آیین فروتن، یک هیدرای نُه سر اما زمینگیر، نگاهی به «اژدها
وارد میشود» با تاکید بر مفهوم کمپ. روزنامه اعتماد، شماره ۳۵۵۸.
[۱] Baptiste Charles
[۲] Mothers of ambition
[۳] Reframing masculinity
[۴] sustainability
[۵] British Film Institute
[۶] Camp’s new exhibitionism
[۷] Sensibility
[۸] gender norms
[۹] biopics
[۱۰] Intersectionality
[۱۱] Religious Resurgence
[۱۲] Interactive Storytelling
[۱۳] Unexpected formats
[۱۴] Virtual
[۱۵] Augmented
[۱۶] Mixed realities
[۱۷] Data Democracies in Entertainment
فیدان در شبکههای اجتماعی