نوشته: مجید فخریان
«سبز کلهغازی» به کارگردانی آرمان خوانساریان
شاید اگر «سایه فیل» در کار نبود، واکنشی صریحتر نسبت به ضعفهای بسیار فیلم نشان میدادم. اما انگار فیلمساز در مسیر خود قرار دارد و فیلمهایش، یکی ضعیفتر، یکی قویتر، برای به ثمر رسیدن پروژهای بزرگتر تکاپو میکنند. اینکه او از کمدی رومانتیک، این ژانر مهجور در سینمای ایران، لحظات دلنشینی را در نهایت پیاده میکند، شکی نیست. اما فعلا کارهای زیادی برای فراتر رفتن از موقعیتهای زیادی آشکار فیلمنامهایاش دارد. این مسئله در هر دو فیلم هم هست اما با این تفاوت که در فیلم آخر حتیالامکان توسط فیلمساز مهار شدهاست. در «سایه فیل» اشارهام به صاحبخانه هوسباز است که به عنوان یک تیپ آشکارا طراحیشده در برابر وجنات مهندس فیلم قرار میگیرد و پیشزمینه ناخوشآیندش فیلمهای سطحی بدنه را به یاد میآورد. و در «سبز کلهغازی» پلیسی است که در «ضربه نهایی» حاضر میشود و موقعیتش در سینمای بدنه را ــ «آواز قو» برای مثال ــ دست میاندازد. و این در حالی است که «سبز کلهغازی» میخواهد یک فیلم پسااحمدی نژادی باشد و نه فیلمی متعلق به بیستسال پیش، جوانان زمان اصلاحات. مهمترین عنصر فیلم، عنصر رنگ است و بازی دو کاراکتر. اما این در حالی است که فیلمساز نیز همچون کاراکتر خود در فیلم زیادی خوشبین است و هیچگاه این خوشی را در لایهای عمیقتر به یک موضع بدل نمیکند. اکتفا به نمایش صرف واقعیت (اینجا واقعیتهای یک دوران)، علاوه بر یک فیلم خنثی، میتواند با آمار و ارقام نیز به دست آید.
«پیانو» به کارگردانی امیرعلی اعلایی
پیانو کماکان فیلم خوبی است اما با ضعفهای اساسی در اجرا و بازی بازیگران. در عوض آنچه از فیلم به یاد میماند گوهری است کمیاب در میان فیلمهای معاصر. سالها پیش گدار از فیلمساز محبوبش ساموئل فولر میپرسد، «سینما چیست» و فولر بلافاصله پاسخ میدهد: «در یک کلام: احساس.» از دیدار اول تا به امروز احساسم نسبت به فیلم تغییر نکرده است. اینجا بیشتر دربارهاش نوشتهام: خانه و خاطرات، گریزی نیست!
«تاریک روشن» به کارگردانی بهنام عابدی
در عوض فیلمهایی که هنر خود را بر تکنیک بنا میکنند، سرنوشتشان در آینده نامعلوم است. «تاریک روشن» یک پلانسکانس در زمان واقعی است. اما به همین بسنده نمیکند. این میان داستانی نیز دارد و مهمتر از داستان، یک وجدان، یک سوم شخص که دوربین نقشش را ایفا میکند. پلانسکانس بودنش هیچ حسن نیست. اما نفس آن چرا. این چیزی است که در پلانسکانسهای پس از آن، جای خالیاش حس میشود. اینجا درباره این نفس نوشتهام: در پناه تاریکی، در زمان روشنایی
یادداشتهایی به بهانه بازخوانی نهال ۱۴
یادداشتهایی به بهانه بازخوانی نهال ۱۳
یادداشتهایی به بهانه بازخوانی نهال ۱۲
فیدان در شبکههای اجتماعی