نوشته: عطا مجابی

نخستین چیزی که در جشنواره فیلم کوتاه امسال جلب نظر می‌کند، کیفیت بالای پخش فیلم هاست؛ چه صدا و چه تصویر.

جشنواره امسال جایی ست که می‌شود از کیفیت فنی فیلم‌ها لذت برد.

در مقابل، فیلم‌ها و فیلم‌سازها هم کم نیاورده‌اند.

روز اول جشنواره پر بود از کارهای قابل دفاع و محترمی که سرشار از بازیگوشی، جسارت، نوآوری و لحظه‌های خوب‌اند. فیلم ناامید کننده هم هست ولی نمک زندگی ست، دلخور نشوید و فیلم نوش جان کنید.

فیلم‌هایی که من دیدم و در خاطرم ماند اینهاست:

شب تولد (۲۳دقیقه) ساخته امید شمس. شب تولد خوش ساخت است، ولی این تنها دلیل برای اینکه یکی از بهترین‌های امسال باشد نیست. فیلم با وجود سروشکل حرفه‌ای‌اش بوی رزومه سازی نمی‌دهد، به فیلم کوتاه پایبند است، متمرکز است، شکل محکمی دارد. گذشته از این، بازی‌های بسیار خوب با فیلم‌نامه‌ای خوش ریتم همراه شده؛ و شاید، شاید تنها ایرادش این باشد که فیلم‌ساز برای حفظ سبک و شاکله فیلم‌اش، خود را (در بیشتر مواقع فیلم) محدود به محیط ماشین کرده است. تمهیدی کارگردان پسند که باعث شده فیلم‌نامه دچار سوتعبیر و افت و خیزهایی بشود.

چنین تصمیماتی در فیلم کوتاه معمولا توصیه می‌شود چرا که باعث یکپارچگی فیلم شده، ولی متاسفانه ما را از برخی اطلاعات محروم می‌کند. اطلاعاتی که اگر در میانه قصه داده می‌شد، فرصت ایجاد تعلیق و درامی چند لایه را ایجاد می‌کرد. پایانِ فعلی دردسرساز است و مخاطب به دلیل اینکه تنها یک سمت ماجرا را دیده، در انتها دچار هجوم سوالات متعددی می‌شود که پاسخ‌شان در فیلم هست و نیست.  

خروس‌ها (۱۲دقیقه) ساخته امیررضا جلالیان که همچنان تجربه کردن را پیشه می‌کند. خروس‌ها فیلم ارزانی ست که لوکیشن، آدم‌ها و موقعیت سینمایی‌اش را از یاد نخواهیم برد. پرداخت متفاوت و خنثای فیلم‌ساز در قبال موقعیت دارماتیک و حادثه محرک مخوف فیلم، در ابتدا به نظر خام دستانه و اشتباه به نظر می‌رسد ولی در پایان آن را درک می‌کنیم. در جلسه گپ و گفت پس از فیلم، بخش اعظمِ جدل درباره پایان مبهوت کننده فیلم بود.

مادر مرده (۲۰دقیقه) ساخته حامد نجابت را اگرچه در قیاس با اثر قبلی او کمتر دوست دارم، اما لحظات خوبی دارد و کارگردانی پخته‌تری. مادر مرده شاید ریسکی‌ترین فیلمی باشد که امسال دیده‌ام، وضعیت غیر دراماتیک، کشمکش ساکن، و پایانی مبهوت کننده.

پدیدۂ سَس (۱۸دقیقه) را فیلم کوتاه‌بین‌های جشنواره‌ای بارها دیده‌اند. قصه بی‌نظیری که انقدر خوب است که بارها و بارها طی پانزده سال اخیر (دست کم تا جایی که من به خاطر دارم) مورد اقتباس قرار گرفته.

هشتگ ساعت چهار (۱۸دقیقه) عاطفه محرابی اگرچه فیلم اورجینالی نیست اما اثر منسجم و فکرشده‌ای است. چنین فیلم‌هایی که برای عناصر صحنه (پیراهن سرشار از عدد)، ارجاعات سینمایی، منولوگ‌ها و طراحی کاراکتر ایده دارند همیشه حال ـ خوب ـ کن هستند.

دریازدگی (۲۴دقیقه) ساخته حامد اصلانی شاید به طور همزمان دلی‌ترین و خودنمایانه‌ترین فیلمِ کوتاه سال باشد. این تناقض، به همراه تایم بالای آن و صد البته فکر نشده بودنِ ساختار فیلم، دریازدگی را زخمی کرده است، زخمی کاری که باعث می‌شود با وجود لحظات خوب و زحمات زیادی که برای آن کشیده شده آن را کمتر به خاطر بسپاریم.

درباره مستند داداسلطنه (۲۸دقیقه) هادی احمدی همین بس که یک سورپرایز بزرگ است. یک مستند پرتره آرشیوی با حال و هوایی متفاوت، درباره زنی متفاوت. فیلمی سخت و فراموش نشدنی که بوی زندگی می‌دهد و از دیدن آن شگفت زده خواهید شد.

خیلی فیلم‌های دیگر هم بودند که از دست دادم و ندیدم، مثل من نباشید. از من می‌شنوید این فرصت را از دست ندهید و در این چهار روزه عمر، از سینما لذت ببرید.

 

یادداشت‌های روزانه جشنواره سی و چهارم – روز اول

یادداشت‌های روزانه جشنواره سی و چهارم – روز دوم

یادداشت‌های روزانه جشنواره سی و چهارم – روز سوم

یادداشت‌های روزانه جشنواره سی و چهارم – روز چهارم

یادداشت‌های روزانه جشنواره سی و چهارم – روز پنجم

پیوند کوتاه: https://www.fidanfilm.ir/?p=8858