نوشته: مسعود امینی تیرانی
کار فیلمساز فیلم ساختن است و بس! به فیلمساز کوتاه و محترم چه مربوط که به فروش، اکران، چرخه اقتصادی و تأمین مالی فیلمش فکر کند؟ اینها مگر وظایف بخشهای دیگر نیست؟ شرکتها و تهیهکنندگان مگر نباید به فروش و پخش و چرخه مالی فکر کنند؟ چرا این سؤال همواره از فیلمساز پرسیده میشود؟ تقریباً عادت شده که تهیهکنندگان در سینمای بلند هم از کارگردان طلب سرمایه کنند و نمیدانم چرا این کوتاهی و کمکاری جایی درمان نمیشود؟
در نبود و یا عدم کارایی نهادهایی که وظیفه شان تأمین مالی فیلمساز است چرا باید این وظیفه به فیلمساز محول شود؟ و توصیه شود که فیلمساز به فروش و مخاطب فیلمش فکر کند. فیلمساز، فیلمسازی بلد است نه اقتصاد! اگرچه فیلمسازانی هستند که کار اقتصادی هم میکنند، اما الزاماً این رفتار اقتصادی توصیهپذیر نیست. چرا توصیه نهادهای دولتی همواره فکر کردن به موضوع چرخه اقتصادی است؟ و چرا توصیه به اندیشه آزاد، آرزوهای بزرگ، رفتار جسورانه و البته روشنگری نمیکنند؟ چرخه مالی، فروش و بازگشت سرمایه، وظایف کسانی دیگر است که اگر کم کاری میکنند گناهش به گردن فیلمساز نیست. ارشاد قانون حق مولف یا کپیرایت را پیگیری کند، سانسور را بردارد، آزادی به فیلمساز بدهد تا فیلمهای تولیدی خواهان مورد نظر را بیابند و سرمایه سرمایه گذاران، امنیت پیدا کند!! وقتی هیچکدام نیست پس وظیفه دولت است که از تولید فیلم کوتاه حمایت کند و یا سرمایه لازم را جذب کند! فیلمساز باید بتواند صاحب سرمایه موجود و آماده شده را راضی به سرمایهگذاری کند. تأمین سرمایه کار فیلمساز نیست.
بانکها، صنایع بزرگ، تلویزیون، شرکتهای خدماتی، مالیات بردرآمد و هزار منبع دیگر چرا توسط دولت که قدرتش را دارد در جهت تأمین هزینه تولید فیلم قدم بر نمیدارند؟ تأمین سرمایه، ضمانت خرید و فروش محصولات باید توسط دولت و نهاد بزرگ فراهم شود و فیلمساز هم فیلمش را بسازد.
فیلم کوتاه را فقط باید ساخت. تا وقتی که به الزامات چرخه اقتصادی، اکران، تماشاگر و سالن فکر کنیم کمکی به حل مشکلات فیلم کوتاه نخواهیم کرد. تماشاگر و چرخه اقتصادی الزام فیلم کوتاه نیست. حتی اگر فیلم کوتاه را کسی نبیند، بازهم باید ساخته شود و بازهم باید از روشهای مختلف از تولید آن حمایت کرد. خرده نگیریم که تماشاگر کجاست و فیلمی که برای کسی ساخته نمیشود به درد نمیخورد. فیلم کوتاه با تولید خود را زنده میکند نه با تماشاگر. چنانکه فیلم بلند با تماشاگر و اکران زنده است. تا زمانی که برای ضرورت تولید فیلم کوتاه از منظر چرخه اقتصادی و آن هم درحداقل اکران و صندلی و اینترنت فکر شود راهی به غلط رفتهایم. توجیه تولید فیلم کوتاه را باید از دل توجیه زندگی دانست و حقی که برای زندگی در هر شکلی وجود دارد. زندگی حق ذاتی ماست نه کار ! نه پول!
اما بهنظر میرسد تمام توجه این روزها برای اجبار به کار است و تولید محصول و خرید و فروش. پس جای زندگی کجاست؟ زندگی آزاد از هر قید و بند. من به تماشاگر اعتقادی ندارم و آن را با صدای بلند میگویم . من به فیلمساز آزاد معتقدم. آزادی همواره خواهان بیشتری هم خواهد داشت و البته مدیرانی که میدانند وظیفهشان دادن حق حیات است نه حق کار! و حتما فیلم کوتاه بیشتر از آنی که نوعی کار باشد نوعی زندگی است.
فیدان در شبکههای اجتماعی