سالی که گذشت برای همه ما سالی پر فراز و نشیب بود. چه در ابعاد کلانی چون وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور و چه در ابعاد جزئیترش با توجه به ماجراهایی که در حوزه فیلم کوتاه و سینمای ایران تجربه کردیم. در مورد این مسائل بسیار گفته و شنیدهایم. اما به عنوان یادآوری و جمعبندی لازم میدانم به این نکات اشاره کنم.
- انتخاب فیلم یا برنامهریزی برای جشنوارهها؟
جشنوارههای فیلم کوتاه ما بسیار از روند و شتاب فیلمسازی عقب افتادهاند. وضعیت آشفته در مرحله انتخاب فیلمها که نمود بارزترش را در جشن خانه سینما و جشنواره فیلم کوتاه تهران هر سال به شکلی بحرانیتر و پرتنشتر حس میکنیم. برگزارکنندگان این جشنوارهها نیز کماکان با بیتوجهی به روشهای علمی و معتبر این مرحله، هر سال با روشهای ابداعی چیزهایی به ظاهر تازه را آزمایش میکنند ولی هر سال هم همان ایرادها همچنان وجود دارند. امیدواریم در سال آینده برگزارکنندگان جشنوارهها در تمامی سطوح به این موضوع آگاه باشند که جایگزین کردن پروسه «برنامهریزی» به جای روش انتخاب ناکارآمد و کهنه، باید در اولویت قرار بگیرد. هیچ کس منکر این موضوع نیست که روند «برنامهریزی و انتخاب فیلم» برای جشنوارهها مهمترین و حیاتیترین بخش آن است.
- بلوغ صنفی
صنف فیلم کوتاه به عنوان نهاد اصلی نظارتی و مراقبت از حقوق فیلمسازان سراسر کشور باید بلوغ بیشتر و تحقق دقیقتر وظایف و اهدافش را در برنامه کار خود قرار دهد. حواشی مرحله انتخاب هیات مدیره، مدیریت اشتباه در ماجرای سیمرغ فیلم کوتاه و در نهایت منحل شدن هیات مدیرهای که یک سال تمام از فرصت کار صنفی منسجم را هدر داد بیش از هر زمان دیگر بلوغ در فعل و روحیه صنفی را به همه ما گوشزد کرد. امیدوارم در سال آینده دیگر این جمله آزار دهنده که: «چون فلان فیلمساز عضو صنف نیست پس مسئلهای که برای او پیش آمده به صنف مربوط نمیشود» را هرگز نشونیم. یک نهاد صنفی باید حافظ حقوق تمامی فعالین در حوزه تشکیل دهنده خود باشد. چه بسا معضلی که یک فیلمساز غیر عضو امروز تجربه میکند فردا در ابعادی گستردهتر و بحرانیتر دامنگیر تعداد بیشتری از فیلمسازان از جمله اعضای صنف هم بشود و مگر فیلمساز جوان و کمتجربه امروز عضو بالقوه فردای صنف نیست؟ و کدام عضو و غیر عضو؟ آنچه ما را با یکدیگر همراه میکند سینما و فیلم کوتاه نیست مگر؟ اتفاقا رد صلاحیت شدن شماری از باسابقهترین و فعالترین فیلمسازان فیلم کوتاه در ماههای گذشته از سوی هیات گزینش صنف نشان داد که حتی در آن مرحله انتخاب، هم سیستمی سالم و دقیق فعال نیست.
- عزم جزم مدیران کلان برای ایستادن در مقابل جریان شکوفای سینمای فردا و نسل نو
وضعیتی که انجمن سینمای جوانان ایران امروز تجربه میکند زنگ خطر بزرگی برای سینمای فردا و نسل تازه فیلمسازان و هنرمندان این کشور است. بگذارید هر چه میخواهند بگویند و با هر عنوانی که میخواهند این قصد و نیت تلخ خود را بنامند. واقعیت اینجاست که سیستم کلان فرهنگی از حضور این همه فیلمساز تازه وارد که اتفاقا دانش و سماجت لازم برای عبور از هر نوع مانع و فیلتری را با خود دارد و کسب میکند را اتفاقی خوشایند و خواستنی نمییابد. آنها به خوبی میدانند که نه میشود و نه توان نظارت بر ساخت و پخش این حجم گسترده از فیلم را دارند. آمار رو به رشد موفقیتهای بینالمللی هر چقدر ما را خوشحال و امیدوار کرده باشد، مسلما تعدادی را نگران کرده است. از آنجا که همواره نهایت بیتدبیری خود را ثابت کردهاند دوباره چاره کار را در حذف و تعطیلی، آنهم با عناوین ریاکارانهای چون «هیات امنایی کردن مدیریت» و «استقلال دفاتر» و «بودجه مستقیم به فیلمسازان» و «قدرت دادن به بخش خصوصی» یافتهاند. باید مراقب باشیم. دوستانی تحمل این همه فیلم و این همه فیلمساز را ندارند. من فقط یک سوال ساده میپرسم. کجای ساختار مدیریتی و نظام فکری این سیستم ماهیت فدرال دارد که حالا نهادی چون انجمن در زیرشاخه آن بتواند به این صورت اداره شود؟ کسی از حال و روز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خبر دارد؟ نهادی به مراتب گستردهتر و حیاتیتر از انجمن سینمای جوانان ایران امروز چه حال و روزی دارد و کجای آموزش فرهنگی این کشور ایستاده است؟ همه آن عناوین و شعارهای بالا قطعا یک معنا بیشتر ندارند. تضعیف، تعطیلی و کم کردن توان فیلمسازی و پرورش فیلمسازان جوان در سراسر کشور.
- عدم اورجینالیته و بله «فیلم کوتاه پلهای برای سینمای بلند است!»
متاسفانه سالی که گذشت را با یک بحران تلخ آغاز کردیم که متاسفانه باز به دلیل ضعف در مدیریت بحران که امری نهادینه در سیستم کلان مملکتی ماست به یک فاجعه بدل شد. ماجرای کپی بودن فیلمهای یک فیلمساز هنوز هم حیرت انگیز و تلخ است. اما آن اتفاق بهانه خوبی ست برای مواجهه رو در رو و بیواسطه با بحرانی بزرگتر. مهمترین آسیب فیلم کوتاه در سالهای گذشته که باعث تولید حجم گستردهای از فیلمهای ضعیف و شکست خورده در سال گذشته شد، بحران هویت و اورجینالیته است. بخش مهمی از فیلمهای کوتاه ما نه با اتکا بر آموختن و کلنجار رفتن با سینما که با گوشه چشم به سینمای بلند خودمان و یا آثار موفق خارجی ساخته میشود. متاسفانه تقریبا در هر فیلمی ردی ناخوشایندی از سینمای بلند و فیلمهای خارجی وجود دارد. به این مسئله اضافه کنید فریب بزرگ چند سال اخیر را که: «فیلم کوتاه پلهای برای فیلم بلند نیست» که هست. یکی از اصلیترین اهداف فیلم کوتاه و فیلمسازی کوتاه هم هست. به نظرم این انکار بزرگ باعث تشدید عدم اورجینالیتهای که امروز تجربه میکنیم شده است. در واقع بیتوجهی به این مشخصه بزرگ و حیاتی فیلم کوتاه، باعث شده به این بخش بیتوجهی شود و در نهایت با عدم مراقبت و آموزش درست آن بازوی حیاتی در مسیری اشتباه فعالیت کرده است. بله فیلم کوتاه پلهای برای رسیدن به فیلم بلند و سینمای حرفهای است. آنها که در این حوزه باقی میمانند در روندی سالم فیلمسازان تجربی هستند و در روندی معیوب فیلمسازان شکست خورده و بیاشتعداد. کدام فیلمساز هست که دلش نخواهد روزی فیلم بلند بسازد؟ و اساسا مگر غایت سینماورزی سینمای بلند نیست؟ در واقع آگاهی از این مشخصه بزرگ فیلم کوتاه باعث میشود هم سیستم آموزشی و هم سیستم تولید و عرضه و در نهایت خود فیلمسازان به آن موضوع آگاه باشند که فیلم کوتاه مرحله آموختن، تجربه کردن، یافتن زبان شخصی و در نهایت ورود به سینمای حرفهای است. این روند اگر درست طی شود باعث تقویت و بهتر شدن سینمای بلند و ورود فیلمسازانی با نگاه و سبکهای متنوع به سینمای حرفهای خواهد شد. آسیبی که انکار هویت فیلم کوتاه در سالهای گذشته به بار آورده، فیلمسازانی را سبب شده که درکی از تواناییها و زبان شخصی خودشان ندارند. راه یافتن و تقویتش را هم نمیدانند. پس چاره کار را در دو چیز میبینند؛ چرا که آنها در تلاش برای ورود به سینمای بلند هستند و این ذات انکار ناپذیر کنش آنهاست. اول تلاش برای حرفهای تر (بخوانید گرانتر) کردن تجهیزات و عوامل پشت صحنه و دوم به صورتی خواسته و ناخواسته الگوبرداری از فیلمهای بلند ایرانی و خارجی. همین روند اشتباه را در اکران فیلم کوتاه هنروتجربه هم میشود ردیابی کرد. فیلم کوتاهی که با لحن و ساختار فیلمهای بلند سینمای گیشه ایران عرضه میشوند نتیجهای جز ترغیب بیشتر فیلمساز برای همرنگی با آن سینمای مریض نخواهد داشت. که حتی اگر سینمای بلند ما سینمای سالمی هم باشد کسی درجا زدن و تکرار روند گذشته را درست نمیداند. نتیجه: بخش عمده فیلمهایی که سال گذشته دیدیم و اگر فکری به حال این موضوع نشود، این روند بیشتر و شدیدتر هم خواهد شد و توجیه و سرپوش برای پنهان کردن آن نیز متنوعتر و ناگزیرتر. ادای دین و پیروی از سبک و فلان و فلان اشکال مشخص خودش را دارد. تقلید واژه درستی برای بخش زیادی از فیلمهای سال قبل بود.
- نقد فیلم و نسل تازه
و مسئله به مراتب کوچکتر پایانی، اما بسیار مهم و حیاتی برای ما در فیدان. واکنشی که در سال گذشته به فیلمها نشان دادیم و واکنشی که از فیلمسازان دریافت کردیم برای ما درسهای بزرگی با خود داشت. هیچ کس منکر این ماجرا نیست نقد فیلم نیز در سینمای ایران دچار آسیبهای بسیار است. اما بیایید دو تبصره هم به این مسئله اضافه کنیم، که علاوه بر ضعفهایی که متوجه خود جامعه منتقدین و نشریات سینمایی هست متوجه مخاطب نقدها یعنی در درجه اول مخاطبان سینما و بعد فیلمسازان نیز هست. به شخصه بر این باور هستم که نسل تازه منتقدین فیلم در ایران همچون فیلمسازان، منابع گستردهتری برای آموختن و تجربه کردن دارند. کاش نوشتههای منتقدین جوان با دقت و حوصله بیشتر خوانده شود و آنها را با ضعفهای نسل قبل و برچسبهایی که برای آنها بود قضاوت نکنیم. فرصت بدهیم تا همچون یک فیلمساز آنها هم قلم و سلیقه خودشان را پرورش دهند. مسئله دوم عدم آگاهی در مواجه با نقد فیلم است. خوانندهای که به جملات توصیفی ساده و برچسبهای ساده خوب و بد یا درآمده و درنیامده عادت کرده. مخاطبی که دوره کوتاه و خوشبختانه گذرای مبهمنویسی را پشت سر گذاشته تا حدودی قابل درک است که با لحنهای تازه و نوشتههایی که با اشکال قبلی نقد نویسی تفاوتهای عمده دارند ناآشنا باشد. اما خواهش میکنم این نکات را هم در نظر بگیرید که نقد خود یک علم با ادبیات و تنوع و دایره واژگانی منحصر به فرد خود است. بیایید قبول کنیم ما نقد خارجی نخواندهایم. منتقدان بزرگ حال حاضر را نمیشناسیم و تلاش نسل تازه منتقد فیلم در ایران را بر عبور از آسیبهای نسل قبل به اندازه کافی نمیبینیم. ما پذیرای تمام نظرات شما بودهایم و خواهیم بود. دائم در حال شناسایی ضعفهای خود و تلاش برای رفع آنها هستیم. اما به این موضوع نیز باور داریم که هویت منتقد یعنی صراحت قلم او و تمنای سینمایی بهتر است. آن هم با تنوعی مثال زدنی. منتقد هیچ در اختیار ندارد جز سلیقهاش. این جمله ناخوشایند را اینقدر تکرار نکنید که این سلیقه شماست. منتقد برای صیقل دادن آن سلیقه و معیارمند کردنش زحمت بسیار کشیده. و البته خودش بهتر از هر کسی میداند و میتواند فیلمهایی که با سلیقهاش همخوانی ندارند و اون چندان قصدی برای پرداختن ندارد را توضیح دهد. اصلا دقت کردهاید مثلا از خود من نقدی در مورد یک فیلم ترسناک یا کمدی نخواندهاید؟ سینمای امروز آنقدر گسترده است که منتقد مجبور باشد به تخصصیتر کردن گرایشها و منحصرتر کردن سلیقهاش. ما همراه شما سینما را یاد میگیریم، تجربه میکنیم و سینمایی بهتر را تمنا میکنیم. ولی متاسفانه مخاطب نقد عادت کردن در متنی که میخواند به جای تشخیص استدلال و درک آن میزان کلمات مثبت و منفی را بسنجد. به جای فکر کردن به حرف منتقد از مثبت یا منفی بودن نقدش خوشحال یا ناراحت بشود.
اما در عبور از این موارد چه سالی را آرزو میکنیم؟
- قدم اول برای ما برگزار کردن «جشنواره فیلم کوتاه فیدان» است. جشنوارهای کوچک و به معنای کامل کلمه مستقل. به زودی فراخوان جشنواره منتشر خواهد شد پس تا انتشار اخبار بیشتر، چندان در موردش حرف نمیزنم. اما این نوید را میدهم که این جشنواره بر خلاف جشنوارههای دیگر شاید با ظاهری مشابه ولی در عمل قدری عجیب خواهد بود. عجیب خوب. امیدوارم بتوانیم در به ثمر رساندنش موفق باشیم. البته با همراهی شما.
- متوجه لحن تلخ نقدهای فیدان هستیم. به قول سعید عقیقی: «لحن نقد را خود فیلمها مشخص میکنند». اما در سال آینده تلاش خواهیم کرد با توجه بیشتر بر روی فیلمهای کوتاه موفق خارجی و تاریخ سینمای ایران از سینمایی که تمنا میکنیم به شکلی واضحتر حرف بزنیم. تلاش خواهیم کرد تعداد بیشتری از فیلمهای فیلمسازان سراسر کشور را ببینیم و با فیلمسازان بیشتری آشنا شویم. پروژه «فیلمهای کوتاه دیده نشده» اساسا برای همین منظور طراحی شده. پس منتظر فیلمهای بیشتری هستیم و به زودی نتیجه فیلمهایی که تا امروز به دستمان رسیده را نیز اعلام خواهیم کرد.
- پخش اصولی فیلم کوتاه برای ما دغدغه مهمی ست. علیرغم همه موانع ناگوار که مهمترینش قیمت ارزهای خارجی و محدودیتهای بیشتر به دلیل تحریمهای بیشتر بود، ما تلاش میکنیم به این کار ادامه بدهیم. حتی با وجود تمنای ترحم و نگاه تحقیر آمیز اغلب جشنوارههای بینالمللی در توجه به فیلمهایی که در ابعاد گسترده لحن جهان سومی داشته باشند و فرصتی برای ابراز ترحم رقت انگیزشان را فراهم کنند. ما در فیدان تلاش خواهیم کرد فیلمهایی صادقانه و با لحنی متفاوت را عرضه کنیم. باشد که روزی سینمای ایران نه به عنوان یک گزارش تصویری جعلی از سیاهی و تلخی ترحم برانگیز، که با داشتههای واقعی خود سنجیده شود و تصویر دقیقی از مردم و فرهنگمان باشد.
- نمایش فیلم کوتاه برای ما همچنان دغدغه بزرگی ست. علاوه بر برنامههای نمایش هفتگی سینماتک «اتاق سبز» تلاش خواهیم کرد بستری بهتر برای نمایش بیشتر فیلم کوتاه ایجاد کنیم. به نظرم در تحقق این مسیر، تنها راه تلاش برای شناخت درست ظرفیتهای فیلم کوتاه است. و قبول این واقعیت که فیلم کوتاه سینمای مخاطب خاص است. تا اطلاع ثانوی بر این باورم که تلاش برای جذب مخاطب عام این سینما را به سوی ابتذال خواهد برد. فیلم کوتاه آزمایشگاه سینما ست نه ویترین آن. آوردن این آزمایشگاه پشت ویترین، تردستی و شعبده را جایگزین خطر کردن و جسارت خواهد کرد.
- دنیای امروز دنیای رسانههای جمعی و اشکال تازه محتواست. در سال آینده تلاش خواهیم کرد علاوه بر ادامه روند فعلی اشکال تازهای از تولید محتوا را نیز تجربه کنیم. به وجود آوردن امکان گفتگو نیز یکی دیگر از ایدههایی ست که در سر داریم.
و در پایان یک آرزو. امیدوارم رسانهها و صفحات بیشتر و بیشتر به فیلم کوتاه اختصاص داده شوند. امیدوارم رسانههای موجود بیشتر و بیشتر متوجه جایگاه حساس خود باشند. و امیدوارم متوجه این موضوع باشیم که فیلم کوتاه باید از حواشی سینمای بلند هر چه که هست، خوب یا بد به دور بماند. هویت مستقل فیلم کوتاه محدود شدن به فیلم کوتاه ساختن نیست؛ درک این مهم است که اینجا میتوانیم خودمان باشیم. خود خودمان.
به نمایندگی از تحریریه فیدان سال خوبی برای همه آرزو میکنم.
سپاس
فیدان در شبکههای اجتماعی