نوشته: هادی علی‌پناه

کتاب «داستان‌گویی در فیلم کوتاه؛ معیارها و درس‌گفتارها»، نوشته سعید عقیقی / ناشر: انجمن سینمای جوانان ایران / سال نشر ۱۳۹۹ / ۲۱۶ صفحه

مقدمه

چیزی حدود ده جلد کتاب تخصصی در حوزه فیلم کوتاه، که باز تعداد قابل‌توجهی از آن‌ها مصاحبه با فیلم‌سازان و داستان‌های گردآوری شده‌ی مناسب اقتباس و مجموعه فیلم‌نامه فیلم کوتاه‌اند، کارنامه ناامید‌کننده‌ای است. در سوی دیگر اما شمار متولیان تولید فیلم کوتاه ــ انجمن سینمای جوانان ایران، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ــ اصلا کم نیست. درست است که فعالیت تمامی این نهادها مداوم نبوده و به‌جز انجمن سینمای جوان، سه نهاد دیگر دائم دست‌خوش تغییرات و تصمیمات میلی مدیران ارشد حوزه فرهنگ و هنر بوده‌اند؛ با‌این‌حال، این عذر پذیرفتنی نیست. هنوز قواعد فیلم‌نامه‌نویسی برای سینمای بلند به دانشجویان و هنرجویان سینما تدریس می‌شود و آن‌ها باید با آن قواعد فیلم کوتاه بسازند؛ قواعدی که گاه یک‌سره جدا از دنیای فیلم کوتاه است. از این مسئله هم اگر بگذریم، خلأ «معلم» آگاه و دارای دانش کافی در ساختار آموزش انجمن سینمای جوانان ایران سیاه‌چاله‌ای است که آن را تمام ایده‌ها و طرح‌های معاونت آموزش انجمن در چند سال اخیر پُر نکرده است. حتی با شرایط فرهنگی و اقتصادی امروز، ایده فراموش شده انجمن سینمای جوانان ایران در دهه اولیه فعالیت خود، مبنی‌بر آموزش افراد علاقه‌مند و مستعد در مرکز آموزش فیلم‌سازی اسلامی و بازگشتن افراد آموزش دیده به استان‌ها و شهرهای زادگاهشان برای حضور در کلاس‌های انجمن به‌عنوان مربی، دیگر عملی به‌نظر نمی‌رسد. امروز کدام دانشجوی سینما به شهر خودش بازمی‌گردد؟ تنها راه چاره پُر‌کردن خلأ تئوریک موجود است. ولی برای این مسئله فکری نشده و هنوز هم دغدغه مدیران سینمایی نیست. تمام ساز‌و‌کار انجمن سینمای جوانان ایران با دفاتر و نمایندگی‌های متعدد نه بر‌اساس آموزش استعدادها و ارتقای دانش آن‌ها، که بر‌اساس فرهنگی دیمی، انتظار برای سررسیدن استعدادی از غیب و تجلیل فیلم‌های بهتر او در مقایسه با انبوه تولیدات ضعیف هنرجویی و فیلم‌اولی انجمن سینمای جوان شکل گرفته و کار می‌کند. و وقتی از واژه «ضعیف» در جمله قبل استفاده می‌کنم، انتظار شاهکار بودن محصول نخستین تجربه پشت دوربین قرارگرفتن یک هنرجو را ندارم. فقط کافی است خطاهای همیشگی دوباره حاضر نباشند و هر فیلم‌ساز جوان مجبور نشود چرخ را از ابتدا اختراع کند. ساده‌تر اگر بگویم، زیرساخت آموزش سینمایی ما براساس اتکا به دانش و تجربه پیشینیان شکل نگرفته است. این را به‌عنوان کسی می‌گویم که بارها از قرارگرفتن در جمع مدرسین انجمن و حتی در مقاطعی در کلاس‌های درس انجمن و از مشاهده فقر دانش در تمامی سطوح انگشت حیرت به دهان گرفته‌ام. انجمن سینمای جوانان ایران، و به‌نوعی تمام ساختار سینمای ایران، در انتظار استعدادها نشسته است؛ اما به‌قول سعید عقیقی ــ که اکنون کتاب او را پیش رو داریم ــ «استعداد، در نبود آموزشِ درست، فریبی بیش نیست». انجمن سینمای جوانان ایران اگر دغدغه آموزش نسلی خلاق و بادانش را دارد، در قدم اول باید با همکاری نهادها و افراد متخصص عزمش را برای ترجمه و تألیف کتاب‌های کاربردی در حوزه فیلم کوتاه جزم کند. با این توضیحات، شاید بشود انتشار کتاب پیش رو را خجسته دانست. حداقل من دوست دارم انتشار این کتاب را به فال نیک بگیرم.

کتاب داستان‌گویی در فیلم کوتاه؛ معیارها و درس‌گفتارها نوشته سعید عقیقی

قدم نخست

سعید عقیقی در پیش‌گفتار کتاب «داستان‌گویی در فیلم کوتاه؛ معیارها و درس‌گفتارها» جمله‌ای کلیدی دارد که از منظری کامل‌کننده مقدمه این متن هم هست: «سعی نکرده‌ام آن‌چه را در کتاب‌های دیگر خوانده‌ام تکرار کنم.» اشاره دقیق به لزوم تولید دانش، به‌جای تکرار تعاریف کلی. امیدوارم اگر عزمی برای افزایش تعداد کتاب‌های تخصصی در حوزه فیلم کوتاه شکل بگیرد، این عزم نه در راستای پُر‌کردن بیلان کاری، که در راستای ارتقای دانش با توجه به بسترهای فرهنگی و اجتماعی کشورمان باشد.

«عزم» به‌عنوان عنصری حیاتی مورد توجه عقیقی هم هست. از این رو، در نخستین فصل کتاب، به‌عنوان پیش‌نیاز به «عزمِ نوشتن» می‌پردازد. فصلی مهم که نه فقط به‌نوعی ذات فصل‌های دیگر کتاب و مباحث مطرح‌شده را مشخص می‌کند، متنی کلیدی برای وضعیت فعلی فیلم کوتاه نیز هست. با نگاه به فیلم‌های کوتاه چند سال اخیر، ریشه بسیاری از ایرادها را در ضعفِ عزم و انحراف انگیزه‌ها خواهیم یافت. از این رو عقیقی در متن پیش‌نیازش برای ورود به مباحث کتاب، انرژی قابل توجهی را صرف می‌کند تا دست روی بیماری اصلی بگذارد. شناخت دقیق او از وضعیت سینمای ایران در کل و وضعیت فیلم کوتاه و فیلم‌سازانش، درنهایت به متنی منجر شده که در ابتدای کتاب حجت را بر بسیاری از ما تمام می‌کند. شخصا از خواندن چندباره این بخش بسیار لذت بردم.

عقیقی در ادامه، با اتکا به چهار عنصر مهم: تجربه کاربردی‌اش در آموزش فیلم‌نامه‌نویسی، آگاهی به تفاوت‌های ساختار فیلم بلند و کوتاه، آگاهی به جایگاه و شرایط فیلم کوتاه در ایران و درنهایت فیلم‌های ایرانی و خارجی‌ای که به‌عنوان نمونه دائم در مباحث خود به آن‌ها اشاره می‌کند (خوش‌بختانه فیلم‌ها به‌راحتی و با یک جست‌وجوی ساده در بستر اینترنت قابل‌دسترسی‌اند)، بخش اول کتاب را که مربوط به معیارهای فیلم کوتاه می‌شود گسترش می‌دهد. در این بخش، پیش‌آگاهی نویسنده در مورد این‌که مشکل کجاست و روش حل آن چیست به‌خوبی قابل‌استنباط است.

بخش نخست کتاب که عملا برای تعریف و تشخیص معیارها طراحی شده در سه فصل کلی «ایده‌پردازی»، «کنش و کشمکش» و «صحنه نویسی» خواننده را از نخستین مرحله شکل‌گیری ایده و چرایی توجه مضاعف به این مرحله تا مراحل کارگاهی نوشتن متن اصلی فیلم‌نامه همراهی می‌کند. کاری که اغلب کتاب‌های آموزش فیلم‌نامه‌نویسی نیز هدف آن را دارند. اما عقیقی با تمرکز کامل در بخش ایده‌پردازی و نگارش پیکره کلی داستان و روایت (این فصل به تنهایی شامل ۱۵ مبحث است) عنصر نادیده درصد قابل توجهی از فیلم‌نامه‌های فیلم کوتاه را مورد توجه و تمرکز قرار می‌دهد. با خواندن تنها این فصل به راحتی می‌توان روی این گزاره ایستاد که اغلب مشکلات متداول از همان طرح دو خطی حاضر هستند و طبعا قابل تشخیص. مورد دیگر تمرکز متن بر ایرادها و مسیرهای غلط در کار اکثر فیلم‌سازان است. این ویژگی باعث خواهد شد در زمان مطالعه کتاب بسیاری از راهکارها و ترفندهایی که برای طرح و گسترش ایده‌ها داشته‌ایم را یا یکسره غلط و یا مسیری نچندان مطلوب برای رسیدن به منظور بیابیم. غریزه شاید عنصر مهمی در کار هنر باشد اما به همان نسبت نیز می‌تواند مخرب ظاهر شود. در واقع غریزه‌ای که در خلأ و حتی خطای عنصر آموزش همه‌ی کارها به آن سپرده شده به تنهایی توانایی خلق نخواهد داشت و محصول نهایی در چرخه‌ای ناگزیر خارج از قواعد مدیوم قرار خواهد گرفت. فصل‌های دیگر نیز با اتکا به همین دو ویژگی راهنمای مسیر خواهند بود و با پیش فرض‌های ما سر جدال خواهند داشت. که البته این جدال همواره با طرح مسیری درست به مقصد جذابی راه خواهد برد.

با‌این‌حال، نخستین خلأ کتاب نیز در بخش توضیح تفاوت‌های سینمای کلاسیک، مدرن و پست‌مدرن خودش را نشان می‌دهد. کاملا مشهود است که میزان مباحث مطرح‌شده در این بخش، با توجه به سوء‌تفاهم‌ها و دانش اندک موجود در بستر آموزش سینمای ایران، کافی نیست. طبعا می‌توان مقالات و کتاب‌های متعددی در توضیح این مسائل پیدا کرد، اما اگر در زمینه فیلم کوتاه حرف می‌زنیم، از توضیح دقیق تعاریف و تفاوت‌های این مکاتب در داخل مدیوم فیلم کوتاه هم حرف می‌زنیم. متوجه‌ام که ساختار این کتاب اجازه بسط چنین مواردی را بیش از آن‌چه حالا در متن هست نمی‌دهد؛ اما می‌خواهم از همین فرصت استفاده کنم تا دوباره به لزوم انتشار کتاب‌های بیشتر، و در این مورد لزوم انتشار کتابی در شرح و توضیح دقیق مکاتب و سبک‌های سینمایی با در نظر گرفتن مدیوم فیلم کوتاه، اشاره کنم.

خلأ دوم کتاب ما را به بخش دوم آن خواهد رساند. در درس‌گفتار دوم، یکی از هنرجویان کلاس از عقیقی درخواست می‌کند داستانی برای اقتباس به او معرفی کند. نخستین جمله عقیقی در جواب هنرجویش به مسیر نادرست دیگری اشاره می‌کند: «می‌توانم داستانی برای اقتباس به شما معرفی کنم، اما این روش درستی برای اقتباس نیست.» در همین تعداد معدود مجلدات تخصصی در حوزه فیلم کوتاه، بخش قابل‌توجهی (چهار جلد) به گزیده داستان‌های کوتاه کهن و معاصرِ مناسب برای اقتباس اختصاص دارند. کسی از چگونگی اقتباس یک اثر حرف نزده. همه از چیزهای مناسب برای اقتباس گفته‌اند، بدون این‌که از ابزار ماهی‌گیری و روش گرفتن ماهی حرف بزنند. عقیقی از همین فرصت استفاده می‌کند تا توضیحاتی راهگشا در مورد نحوه انتخاب داستان، اشکال اقتباس، نحوه تشخیص ضرورت‌های تغییر، حذف و اضافه‌کردن به داستان اصلی در راستای هم‌گام‌کردن روایت ادبی با زبان تصویر ارائه دهد. خصوصا اشاره دقیق او به ویژگی‌های روایی ادبیات کهن ایران و نحوه ترجمه آن به ساختار سینما ستودنی است، اما طبعا کافی نیست. گستردگی بحث اجازه نمی‌دهد که در قالب این کتاب، بخش جدا برای اقتباس در فیلم کوتاه باز شود و طبعا و دوباره نیاز به کتاب جداگانه‌ای خواهد بود.

بخش دوم کتاب درواقع متن پیاده‌شده یکی از دوره‌های «از ایده تا فیلم کوتاه» است که عقیقی چندین بار در مراکز آموزشی مختلف آن را برگزار کرده است. اهمیت این بخش در تصویر شیوه کاربردی مباحث مطرح‌شده در بخش اول کتاب است. بخشی از مباحث مطرح‌شده در بخش اول کتاب در بخش درس‌گفتارها تکرار می‌شوند و درواقع این تکرار نحوه‌ی به‌کارگیری آن مباحث در مرحله نگارش فیلم‌نامه، از ایده دو خطی تا نسخه نهایی را ترسیم می‌کند. علاوه‌بر آن، برخی سؤال‌های هنرجویان مسائل و اشتباه‌های رایج را شامل می‌شود که قطعا برای خوانندگان کتاب بسیار مثمر ثمر خواهد بود.

حضور این بخش در کتاب به‌تنهایی دلیل واضحی بر تلاش نویسنده برای اثرگذاری است. سعید عقیقی منتقد سینما هم هست؛ این را همه می‌دانیم. پس عجیب نیست که این معلم ـ منتقد در نقش آموزگاری درمان‌گر ظاهر شود. امیدوارم «داستان‌گویی در فیلم کوتاه؛ معیارها و درس‌گفتارها» با دقت خوانده شود و هموارکننده مسیری باشد برای نگارش کتاب‌هایی بیشتر از نویسنده‌اش و البته سایر افرادی که، ورای شعارهای مرسوم، به اهمیت و لزوم توجه به فیلم کوتاه باور دارند.

پیوند کوتاه: https://www.fidanfilm.ir/?p=15242