یادداشتی درباره‌ی سانسور و فیلم کوتاه

نوشته‌ی امید عبدالهی

دستگاه سانسور برای تدوام حیات‌اش به ابهام، انزوا، ترس و اختلاف‌افکنی نیاز مبرم دارد. هر چه هنرمندان و صاحبان اندیشه خواسته یا ناخواسته بیشتر به جان هم بیفتند، دَم و دستگاه سانسور هم با خیال راحت‌تری کارش را پیش می‌برد. سانسور به شکلی موذیانه از خصوصیات غالب هنرمندان که تمایل به دیده شدن و مطرح شدن است، سواستفاده می‌کند و گاه به طرز عجیبی خودِ هنرمند را هم ابزار اعمال سانسورش می‌کند. نامحسوس و اصطلاحاً زیر سیبیلی به فکر و جان افراد رخنه می‌کند و هر روز دایره‌ی نفوذش را بیشتر می‌کند، تا جایی که چشم باز می‌کنیم و می‌بینم خودمان هم جزئی از این بازی شیطانی شدیم و خبر نداریم! در جایی که فرهنگ‌سازی و تکثیر اندیشه‌ی مستقل و آزاد منکوب می‌شود و بر عکس دلالی، ریا و قانون‌گریزی برای فرد حاشیه‌ی امنیت می‌سازد، چگونه می‌شود انتظار داشت که اِعمال سانسور متوقف شود؟ از طرفی ترس‌ها، اضطراب‌های اجتماعی و فشارهای بی‌امان اقتصادی هم مجالی برای بازیابی ذهنی هنرمند و گریز او از معرکه‌ای که سیستمِ حذف به پا کرده نمی‌دهد. بنابراین عده‌ای منزوی، بعضی تسلیم و عده‌ای دیگر هم در سانسور ذوب می‌شوند.

سانسور از هرگونه استقلال، استاندارد‌سازی، شفافیت و نظم گریزان است. مثل یک ویروس به دنبال نقاطِ ضعف یک پیکره می‌گردد. مثلاً در برابر معضلی به نام جامعه‌ی فیلم کوتاه که ذاتاً دارای نیروی جوانی، جسارت و پشتکار است، در قامتِ یک متّحدِ دلسوز ظاهر می‌شود و دست روی ناپختگی، بی‌پولی و شهوت کاذبِ شهرتِ فیلم‌ساز جوان می‌گذارد. سپس به مرور از ایشان یک شبه هنرمندِ منفعل و فرصت‌طلب می‌سازد که هر زمان نیاز بود در رکاب‌اش شمشیر بزند. برای آن عده‌ای هم که همراهی نمی‌کنند چه حربه‌ای بهتر از تحقیر و به انزوا کشاندن.

دستگاهِ هوشمند ممیزی از هر نوع برنامه‌ریزی کلان و سازماندهی فراگیر هم غفلت نمی‌کند. اگر جنبش یا انجمن مستقلی دارد پا می‌گیرد، ابتدا سعی می‌کند آن را تصاحب کند، اما اگر نشد با نیرنگ و ارعاب آن را منحرف می‌کند. مثلاً جنبش سینمای آزاد را به شکل کنترل شده و بی‌خطری تحتِ عنوان انجمن سینمای جوان در می‌آورد و برای جبران قلع و قمع کردن فیلم‌های کوتاه هم بدش نمی‌آید جمعی از فیلم‌سازان سالی یک بار دور هم جمع شود و فیلم‌های سانسور شده خود را برای هم به نمایش بگذارند و در مذمت سانسور هم نِق و نوقی بزنند. چراکه می‌داند فیلم‌سازان هم رفته رفته به این مُسکن موقتِ سالی یک باری دلشان را خوش می‌کنند و دیگر موی دماغِ دیو کریه سانسور نمی‌شوند و او هم بی‌هیچ احساس خطری سال به سال قَد می‌کشد. حالا در این شرایط وانفسا چه باید کرد؟

حقیقت این است که آوارِ سانسور یک شَبه بر سَر فیلم کوتاه ایران خراب نشده است و ربطی به این مدیر و آن مسئول هم ندارد، بلکه حاصلِ جمع همه‌ی آن سکوت‌ها، مصلحت‌ورزی‌ها و منفعت‌طلبی‌هایی است که هر کدام از ما به بهانه‌ای در ادوار گذشته، در مقابل این جنایت داشتیم. واکنش‌ها یا اعتراض‌های فرصت‌طلبانه‌ی مقطعی و شبِ جشنواره‌ای هم تا رنگ و بوی جمعی نگیرند راه به جایی نمی‌برند. از طرفی انتظار بهبودِ کوتاه مدت هم نمی‌توان داشت، چونکه احتمال عقب راندن سانسور در این بحبوحه و اوضاع رخوت‌انگیز به خیلی چیزها وابسته است. انگار باید در ازای این همه سال مماشات تاوان سختی داد و دردِ جراحی را به جان خرید. شاید یکی از راهکارهای ممکن، مقابله به مثل باشد. به این معنی که جامعه‌ی فیلم کوتاه هم بر روی نقاط ضعف دستگاه سانسور تمرکز کند. به طور مثال، کاری کند که به جای جمع‌های کوچک شبه مدنی، با ایجاد ساختارهای شفاف، منظم و استاندارد، فضایی بازتری برای اتحاد و مشارکت واقعی مدنی شکل بگیرد تا دستِ دستگاه سانسور هم در ابعاد وسیع‌تری رو شود. یک موردش همین آیین‌نامه‌ی جدید «جوایز ایسفا» است که طبعاً بی‌ایراد نیست، اما به نظر می‌رسد واجد این پتانسیل هست که درصورت اجرای درست و منظم، فشار روزافزون سانسور را کم کند. طبق این آیین‌نامه اگر جشنواره‌ای عملکرد درستی نداشته باشد برگزارکننده می‌تواند آن را از لیست جشنواره‌های مورد تایید این آکادمی خارج کند و این یعنی که آن جشنواره حالا باید پاسخ‌گوی عملکرد خودش در برابر طیف وسیع‌تری از جامعه‌ی فیلم کوتاه باشد. اتفاقاً اسکار کوالیفای شدن جشنواره فیلم کوتاه تهران را هم باید به فال نیک گرفت، چونکه در قبال این اعتبار ناچار است از پیله‌ی تاریک خود خارج شود و برخلاف میل‌اش پاسخگو باشد. شفافیت و آگاهی از پادزهرهای این پدیده‌ی شوم هستند. فراموش نکنیم جشنواره‌ی فیلم کوتاه تهران و یا هر جشنواره‌ای دیگر از حضور فیلم و فیلم‌ساز اعتبار می‌گیرد، نه مدیر و ناظر. پس اگر دست‌مان را از روی کلاه خودمان برداریم و برای التیام رنج مشترکمان به یک اراده‌ی جمعی متوسل شویم، قطعاً اتفاق بهتری رقم خواهد خورد. برتولت برشت در جایی می‌گوید: کسانی که در مقابل ظلم متحد نمی‌شوند، در زندان‌های ظالم یکدیگر را ملاقات خواهند کرد!

امید عبدالهی

مهرماه ۱۴۰۰

پیوند کوتاه: https://www.fidanfilm.ir/?p=15970